انتشارات ایران بان منتشر کرد:

داستانی دلگرم کننده و تفکر برانگیز از استاد قصه گویی، برندهٔ جایزهٔ معتبر هانس کریستین آندرسون و مدال کارنگی

می‌گویم: «مادر، به نظرت جورج به کمی… عجیب نبود؟»

«عجیب؟ خب، شاید بود. ولی اگه از من بپرسی، تمام شما بچه‌ها به کمی عجیب هستید. راستش اگه عجیب نباشید، عجیبه.»

وقتی پسر جدیدی وارد کلاس می‌شود، همه فکر می‌کنند او کمی عجیب است اما او در فوتبال محشر است و عاشق چیپس و تمام چیزهایی است که دن و ماکسی دوست دارند. به هرحال، حقیقت دربارهٔ جورج عجیب‌تر از تصور همه است و… گمراه کننده‌تر آیا رفقای جدید او موفق می‌شوند کمکش کنند تا واقعا آزاد شود؟

«زندگی زمان میان یک شروع و یک پایان است.»