معرفی و بررسی کتاب شادبودن کافی نیست
احساسات از کجا میآیند؟ احساسهای ما در واقع نتیجهٔ مقایسهایست که از تجربهٔ بیرونی ما نسبت به چیزی که انتظارش را داشتیم، پدید میآید. همانطور که در سرما و گرما پوست ما ناگهان حساسیت نشان میدهد و حسگرهای هشداردهندهٔ مغز را فعال میکنند، هر چیز دیگری که تجربه میکنیم هم به همین شکل عمل میکند؛ منتها در ذهن ما. اما مکانیزم شادی همیشه هم آنطور که فکر میکنیم عمل نمیکند. ممکن است کسی را بشناسید که همیشه سرحال و قبراق است، انرژی دارد و انرژی دیگران را هم تأمین میکند، و همیشه تلاش میکند با حرفها و کارهایش به دیگران امید بدهد. این آدمها انگار یا زیر باران مشکلات زندگی با چتر ایستادهاند یا اینکه اصولاً خیس نمیشوند! شما هروقت به رفتار و حرفهای آنها نگاه کنید، میبینید که هیچ اثری از غم یا خشم یا نگرانی و استرس در آن نیست و زندگی در لحظه برای آنها بسیار راحت است. بعد از اینکه مدتی را همینطور سر کردید و دوستتان هیچ تغییری نکرد، کنجکاو میشوید که رمز موفقیتش را بفهمید. کمکم که وارد زندگی این آدمها میشوید میفهمید یک جای کار میلنگد و… بله! معلوم میشود که این شخصیت به ظاهر شاد و سرزنده و فعال و امیدوار، در حقیقت در یک زندگی بهمریخته گیر افتاده و به مواد و قرصهای اعتیادآور رو آورده و همهٔ انرژیاش را هم از همینجا میگیرد! ممکن است به چنین آدمهایی بر نخورده باشید، اما این نمونهها زیادند و چیزی که باید از آنها یاد بگیریم این است که «شاد بودن کافی نیست». این کتاب اصولاً دربارهٔ یک زندگی بهتر است؛ بهتر از این نظر که شاد بودن، گاهی میتواند حاصل یکسری فعالیت مخرب باشد و این شور و اشتیاق، فقط در هالهای از رویا زندگی ما را بپوشاند. «مارک منسن» در این کتاب خودمانی و گرم حرف میزند و از ما میخواهد با خودمان صادق باشیم. او تلاش میکند به ما کمک کند که علیرغم خوشحالی ظاهری زندگی، به هدفی معنادار نیز در عمق فعالیتهایمان دست پیدا کنیم و محدودهٔ دیدمان را فراتر از دایرهٔ مهگرفته و ابری باورها و عقاید خودمان ببریم. این کتاب در سال ۲۰۲۰ منتشر شد و مثل کتابهای پرطرفدار و پرفروشی که قبلاً از او منتشر شده، یعنی «همهچیز به فنا رفته» و «هنر ظریف رهایی از دغدغهها»، این کتاب هم توسط نشر میلکان به چاپ رسیده است. برای آشنایی بیشتر با کتاب «شاد بودن کافی نیست» با ترجمهٔ مریم تبرا و خرید اینترنتی کتاب، با ما همراه باشید.
موضوعات کتاب شاد بودن کافی نیست
اگر به یک کتابفروشی سر بزنید و قفسهٔ کتابهای انگیزشی را نگاه کنید، ممکن است به طیف وسیعی از جلدهای رنگارنگ و طرحهای زیبا و اسمهای جذاب بر بخورید، که در واقع همه از درون شبیه هم هستند! کتابهای خودیاری نیاز به پیشزمینهای دارد که بسیاری از نویسندگان در آزمونهای آن رد خواهند شد؛ برای همین وقتی نوبت به مارک منسون میرسد، میدانیم که پشتکار و تلاشهای نویسنده دانشی تجربی را در طول سالها برای او تأمین کرده و میتوانیم گفتههایش را در روزمرهٔ خودمان دخیل کنیم. منسن عمداً کتاب را بدون فصلهای مجزّا و گیجکننده نوشته تا خواننده احساس کند دارد کتابی دمدستی میخواند؛ چیزی بین کتابهای آموزشی، رمان و حتی بیوگرافی! تجربههای شخصی عنصر مشترک بین ما انسانهاست و منسن با استفادهٔ مثبت از این احساس آشنایی جمعی، به جای اینکه ما را در دنیای خودش تصویر کند و رویا بسازد، خودش را به «امروز و اینجا» در کنار ما میآورد؛ او از ما میخواهد که دریچهٔ ذهنمان را باز کنیم و خودمان قضاوتگر حرفهایش باشیم. مهمترین این حرفها این است که «در زندگی علاوه بر شادی، ما به معنایی والا هم نیاز داریم. »
قدم اول: تلاش نکن شاد باشی!
اگر تلاش کنید ریلکس باشید، هرگز در آرامش نخواهید بود! اگر دائم به حرف دیگران گوش بدهید، رضایت هیچکس را نمیگیرید! پس، همانطور که بهتر میدانید، طبق الگوی رفتاری ما و عملکرد مکانیزمهای روانی، هر گونه تلاش برای به دست آوردن شادی هم به نتیجهٔ عکس منجر میشود. شادی یک مفهوم است و هیچ محدودیتی هم ندارد؛ اما هر تلاشی هم به شکست ختم نمیشود. ما باید هوشمندانه با مفاهیم برخورد کنیم و در راه پیدا کردن حتی ذرهای از شادی، اصلاً سعی نکنیم خودمان را گول بزنیم. شادی مثل یک ماهی قرمز کوچولو همیشه لیز میخورد و فرار میکند. اگر توی دستمان بگیریم خفه میشود، اگر هم به تُنگ محدودش کنیم یک روز دق میکند و میمیرد. ما باید شادی را در دل طبیعتمان پیدا کنیم و لذت واقعی آن را، در خودش تجربه کنیم. مارک منسن، به این ترتیب، اولین رمز ورود به کتابش را کنار گذاشتن تلاشهای بیهوده و فرساینده برای رسیدن به خوشحالی میداند. از اینجا به بعد ما یک فرآیند چهار مرحلهای را طی میکنیم.
شادی با لذت فرق میکند
پول، غذا، سفر، رابطه، ماشین و مهمانیهای آنچنانی. این لیست مهمترین دغدغههای ماست! نباید خجالت بکشیم که انسانیم و خودبهخود دوست داریم لذتهای مادی را تا کفِ کف تجربه کنیم! اما خودمان هم میدانیم هر قدم که به هرکدام از این لذتهای فوقالعاده نزدیک میشویم، بهایش را با کم شدن احساسمان پرداخت میکنیم؛ تا اینکه مثل «تونی مونتانا» در یک قصر رویایی که هیچ چیزی کم ندارد، احساس تنهاترین آدم دنیا را کنیم. پس بیایید پیش از اینکه تجربههای غیرقابل بازگشت را کسب کنیم و تبدیل بشویم به کسی که دیگر از هیچچیز لذت نمیبرد، شادی را از راه دیگری پیدا کنیم و لذت را در اندازهٔ «نیاز» مادی خود کنترل کنیم.
غم دیگران ما را شاد نخواهد کرد
اینستاگرام عکسهای قشنگی دارد و در توییتر حرفهای جالبی میخوانیم؛ اما نباید لحظهای باور کنیم که شخصِ پشت دوربین به خاطر زیبایی یا ثروتش، از ما خوشبختتر است. باید باور کنیم که همهٔ ما مثل درختانی هستیم که فارغ از هر تفاوتی، در ریشه و فتوسنتز و میوه دادن و نفس کشیدن اشتراک داریم! طبیعت همهٔ ما در دیدگاه ذهنیمان خلاصه میشود و دنیا، آینهٔ تصمیمات ماست. بنابراین باید در این مرحله با تکرار و تجربه و تحلیل، اعتقاد پیدا کنیم که حسادت و تنگچشمی واقعاً برای خودمان بد است و ما را از اندازهای که حقیقتاً برایمان تعیین شده، پایین میکشد و به بیراهه میبرد. ما باید شادی را در خودمان خلق کنیم، نه اینکه آن را از دیگران بگیریم.
شادی با مثبتگرایی هم فرق میکند!
آدمهایی که در شروع مطلب حرفشان را میزدیم، دچار همین مشکلاند. استفاده از قرصهای شادیآور یعنی فرار از حقایقی از زندگی که تلخیاش بسیار کوتاهتر از آرامش پس از طوفان است. حقایق را هرچقدر بیشتر ببینیم، بیشتر میپذیریم؛ و هرچه حقایق بیشتری را بپذیریم، به آرامش روانی و سکون ذهنی بالاتری میرسیم. بنابراین، شاید باورش برایتان سخت باشد، اما شادی با مثبتگرایی تفاوت دارد و در حقیقت، منفیگرایی هم بخشی ضروری از وجود ما انسانهاست که در آن مقدار زیادی شادی هم یافت میشود!
شادی یعنی فرآیند ایدهآل شدن
تمام کردن یک ماراتن از خوردن یک شکلات شادی بیشتری میآورد! بزرگ کردن یک بچه شادی بیشتری از بردن در یک بازی کامپیوتری دارد! شروع کردن یک استارتآپ با دوستان و تلاش شبانهروزی برای وسعت دادن به درآمد، بسیار شادیآورتر از این است که یک کامپیوتر جدید بخرید! ما باید در هر لحظه به خودمان یادآوری کنیم که زندگی مجموعهای بههمپیوسته از همین لحظههاییست که داریم تجربه میکنیم. تا وقتی زندهایم، هیچچیزی تمام نشده! مسابقهای در کار نیست، خط پایان ما فقط برای خودمان است و یک حقیقت مهم، این است که باید برای آماده باشیم تا تنهایی به آن برسیم. شادی یعنی پروسهٔ تبدیل شدن به چیزی که به عنوان فانتزی در ذهن خودمان پرورش دادهایم و خیالپردازی کردن در مورد آن، واقعاً برای ادامهٔ حیات ضروریست. این فانتزی باید هر لحظه در ما بیدار باشد و در این سفر، از مسیر لذت ببریم.
دربارهٔ مارک منسون؛ نویسنده کتاب شاد بودن کافی نیست
مارک منسون یکی از نویسندگان مشهور آمریکاییست که در طی دههٔ اخیر، با کتابهایش نام خود را بر سر زبانها انداخته است. منسون در سال ۱۹۸۴ در ایالت تگزاس آمریکا متولد شد و در سالهای جوانی، اولین فعالیت خودش را با وبلاگی در حوزهٔ ازدواج و مشاوره روابط شروع کرد. او در حوزهٔ تحصیلات خودش شروع به نوشتن کرد و با استقبال گستردهٔ مخاطبان و نتایج بسیار مثبتی که از کارش گرفته بود، موتور انگیزهاش داغ و داغتر شد. در سال ۲۰۱۱ اولین کتابش را با عنوان «مدلها: جذب زنان از طریق صداقت» به شهرت خوبی رسید و بعد، مجموعه کتابهای مشهورش را آغاز کرد؛ «هنر ظریف رهایی از دغدغهها» و «همهچیز به فنا رفته».
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | شادبودن کافی نیست |
---|---|
تعداد صفحه | ۲۶۳ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۲۳۴ گرم |
نقد و بررسی کاربران (۱)
مرتب سازی بر اساس
این مشخص است که همهٔ ما دوست داریم در زندگی احساس شادی داشته باشیم. اما آیا واقعا این ممکن است؟ ماجرا با داستان مردی آغاز میشود که همه تصور میکردند او همیشه شاد است اما زمانی که دوستش او را در پشت دستشویی در حال مصرف کوکائین میبیند قضیه تغییر میکند. در حقیقت این کتاب قصد دارد به ما بگوید که کنترل احساسمان و اینکه بدانیم در چه موقعیتی باید چه احساسی داشته باشیم موضوع مهمی است و ندانستن آن موجب میشود که دیگر در موقعیتهای خاص احساساتمان کمک حالمان نباشند. ما با یک کتاب انگیزشی روبهرو هستیم که محتوای بسیار جذابی دارد و به قلم مارک منسون نگارش شده است. شاد بودن احساسی نیست که با گول زدن خودمان بتوانیم به راحتی به دستش بیاوریم. ما نمیتوانیم با تظاهر به شاد بودن این احساس را داشته باشیم و هیچ تضمینی برای این وجود ندارد که با به دست آورن چیزایی مثل پول، غذا، مسافرت، مهمانی و دغدغههای اینچنینی که امروزه زندگی همهٔ ما را به دست خود گرفته شادی را به دست بیاوریم. پس واقعا چطور میشود به شادی حقیقی رسید؟ اصلا معنی شاد بودن چیست؟ مارک منسون در کتاب شاد بودن کافی نیست به پرسشهای ما پاسخی دقیق و روشن دربارهٔ شادی و خیلی از موضوعات زندگیمان میدهد.