
قیمت:
295,000
10٪
265,500
تومانءء
قیمت:
295,000
10٪
265,500
تومانءء
رمان «زن در آینه» اثری تأثیرگذار از اریک امانوئل اشمیت، نویسنده معاصر فرانسویزبان است که زندگی سه زن در سه دوره تاریخی متفاوت را به شیوهای موازی روایت میکند. این داستان با درونمایههای عمیق درباره هویت، آزادی فردی و رهایی از قیود اجتماعی، توانسته است توجه خوانندگان و منتقدان بسیاری را به خود جلب کند. « زن در آینه» که اولین بار در سال ۲۰۱۱ منتشر شد، اکنون به عنوان یکی از رمانهای برجسته اشمیت شناخته میشود و با استقبال گستردهای در کشورهای مختلف مواجه شده است.
نسخه فارسی این رمان با ترجمه شهلا حائری در نشر قطره از سال ۱۳۹۶ شمسی در ۴۹۰ صفحه منتشر شده است.
موضوع و بستر فلسفی رمان «زن در آینه» نوشته اریک امانوئل اشمیت
در رمان زن در آینه، اشمیت به کاوش در نقشها و انتظاراتی میپردازد که جامعه در هر عصر بر زنان تحمیل کرده است. هر سه قهرمان این کتاب از پذیرفتن نقش از پیشتعیینشدهای که مردان و اجتماع برایشان تعریف کردهاند سر باز میزنند. آنها نماد زنانی هستند که نمیخواهند زندگیشان را در قالب کلیشههای زمانه بگذرانند و تلاش میکنند سرنوشت خود را به دست گیرند. درونمایه مشترک سرگذشت این سه زن، استقلال و خودشناسی است؛ هر یک به شکلی متفاوت به دنبال رهایی از قید و بندهایی هستند که پیرامونشان تنیده شده است. اشمیت با ترسیم رنجها، ناکامیها و چالشهای این زنان در «آینه» زمانهشان، نشان میدهد که چگونه میل به آزادی و تحقق خواستههای درونی میتواند از مرز زمان و مکان فراتر رود. عنوان کتاب نیز به آینه به عنوان نمادی از بازتاب هویت و زندگی این زنان اشاره دارد؛ گویی هر یک آینهای از دیگری در دوران متفاوت است و همه در جستجوی تصویری واقعی از خود هستند. همچنین یکی از پرسشهای ضمنی رمان آن است که آیا زیبایی و جایگاه اجتماعی میتواند برای زنان به مثابه قفسی طلایی باشد که زندگیشان را اسیر میکند یا خیر.
خلاصه داستان رمان «زن در آینه»
داستان «زن در آینه» زندگی سه زن در سه مقطع تاریخی را به صورت موازی روایت میکند که در ظاهر ارتباطی با یکدیگر ندارند، اما در باطن سرنوشتهایی مشابه و روحیاتی همسو دارند.
آن (Anne) دختری جوان در شهر بروژ طی دوران رنسانس (قرن شانزدهم) است. او قرار است به زور خانواده ازدواج کند، اما احساس میکند با ارزشها و انتظارات جامعه زمانهاش بیگانه است و دیگر خود واقعیاش را در آینه آن جامعه نمیبیند. آن به طبیعت پناه میبرد و روزهایی را در جنگل به تنهایی میگذراند، با پرندگان آواز میخواند و زمزمه رود را گوش میدهد. در این عالم خیالانگیز، او به نیرویی معنوی و متفاوت دست مییابد که وی را از زندگی معمول پیرامونش جدا میکند. آن در دل خود رؤیای پیوستن به یک زندگی معنوی (مثلاً ورود به صومعه یا را میپروراند تا به جای نقش همسر مطیع، سرنوشتش را خود رقم بزند.
هانا (Hanna) بانویی از طبقه مرفه در وینِ امپراتوری اتریش در اوایل قرن بیستم (دوران عصر طلایی) است. هانا ظاهراً همه چیز از جمله ثروت و موقعیت اجتماعی دارد، اما از زندگی یکنواخت و انتظارات سختگیرانه جامعه اشرافی خسته و دلزده شده است. او در پی یافتن معنای زندگی و هویت مستقل خود، به یکی از نوآورانهترین راههای زمان خویش یعنی (روانکاوی) متوسل میشود.
هانا به بیماران دکتر زیگموند فروید میپیوندد و روی تخت روانکاوی، جرأت بیان احساسات و افکار سرکوبشدهاش را پیدا میکند. جلسات گفتوگو با فروید، او پرده از ناخرسندیهای درونیاش برمیدارد و بهتدریج شهامت مییابد تا در برابر اخلاقیات خشک دوره خود بایستد و برای آزادی شخصیاش تصمیمهای جسورانه بگیرد.
آنی لی (Anny Lee) زنی جوان در لسآنجلسِ معاصر است که به عنوان بازیگری موفق در هالیوود شهرت دارد. زندگی آنی سرشار از زرق و برق شهرت، روابط عاشقانه پیاپی و میهمانیهای پرشور است، اما پشت این ظاهر فریبنده، احساس پوچی و سردرگمی میکند. او دچار وابستگی به مواد مخدر شده و رسواییهایش خوراک رسانهها است. آنی که در اوج شهرت نیز خوشحال نیست، به تدریج متوجه میشود فشارها و توقعات صنعت سینما او را از خود واقعیاش دور کرده است. در طی داستان، یک اتفاق تکاندهنده و مواجهه با عواقب سبک زندگی بیپروا، آنی را وادار میکند در آیینه به خود بنگرد و برای اولین بار ارزش واقعی زندگیاش را بازاندیشی کند. او باید تصمیم بگیرد که آیا همچنان تسلیم تصویر تحمیلی هالیوود باشد یا مسیر متفاوتی برای آیندهاش برگزیند.
اشمیت بدون آنکه ارتباط مستقیمی بین این سه خط داستانی برقرار کند، سرگذشت هر سه زن را در کنار هم پیش میبرد. هر بخش از داستان، ما را در زمان و مکان خود غرق میکند و خواننده کمکم متوجه شباهتهای درونی این سه زن میشود. بدین ترتیب، زن در آینه همچون سه داستان مجزا آغاز میشود اما در نهایت تصویری واحد از مبارزه زن برای هویتیابی و خودمختاری را ترسیم میکند. پایان رمان نیز سرنوشت نهایی تلاشهای هر سه زن را روشن میکند؛ راهی که خواننده باید خود در خلال صفحات کشف نماید.
سبک نگارش و ساختار محتوایی رمان «زن در آینه»
سبک نگارش اریک امانوئل اشمیت در این رمان آمیزهای از روایت روان داستانی و نثری ادبی و شاعرانه است. زبان کتاب در عین سادگی و روانی، لایههای عمیقی از معنا را منتقل میکند. یک ویژگی جالب در زن در آینه آن است که اشمیت برای هر یک از سه روایت کتاب، لحن و زبانی متناسب با زمان و مکان آن داستان به کار برده است.
بخش مربوط به «آن» در قرن شانزدهم، فضایی کهنتر و توصیفاتی شاعرانه دارد؛ در حالی که بخش وین قرن بیستم زبانی واقعگرایانهتر و گاه آمیخته به اصطلاحات روانشناسی به خود گرفته و فصلهای لسآنجلس معاصر لحنی تند، امروزی و بیپرده دارند. این تغییر ظریف در زبان روایتها باعث شده هر سه دنیا برای خواننده کاملاً باورپذیر و متمایز جلوه کنند.
نثر اشمیت در بخشهایی از رمان، حالت شاعرانه و انتزاعی به خود میگیرد. به عنوان نمونه در سرگذشت «آن»، صحنههایی وجود دارد که او به تنهایی در دل طبیعت بکر حضور دارد؛ جنگلی که پرندگان در آن آواز میخوانند و رودخانه در گوشش زمزمه میکند. این توصیفات فضایی خیالانگیز و استعاری میآفرینند که نشاندهنده ذهنیت رها و شوریده قهرمان است. در مقابل، روایت زندگی «آنی لی» در دنیای پرهیاهوی هالیوود، با دیالوگهای سریع و توصیفات بیپرده، ریتم تندتر و واقعگرایانهتری دارد. هنرنمایی اشمیت در ایجاد تعادل بین این سه سبک زبانی، یکی از نقاط قوت کتاب است که نشان میدهد او چقدر در تسلط بر لحنهای گوناگون مهارت دارد.
رمان فاقد تقسیمبندی رسمی به فصول مشخص است و روایت پیوستهاش از یک زن به زن دیگر و از یک دوره تاریخی به دورهای دیگر، بهگونهای طراحی شده که خواننده در جریان سیال زمان و مکان غوطهور شود. هر بخش با دقت در زمانسنجی و جزئیات محیطی آغاز شده و با بازگشت به نماد آینه پایان مییابد؛ ساختاری سینمایی که یادآور تدوینهای موازی است و حس مشارکت خواننده در پیشبرد روایت را تقویت میکند. این تجربهخوانشی، متفاوت از رمانهای خطی سنتی است و تاکید بر همزمانی جریانهای داستانی دارد، گویی سه زندگی در آینههای مختلف بازتابی از یکدیگرند.
درباره نویسنده
در حوزه ادبیات معاصر فرانسه و بلژیک، اریک امانوئل اشمیت به واسطهٔ توانایی منحصربهفردش در روایت داستانهای فلسفی و میانرشتهای شهرت یافته است. او که در ۲۸ مارس ۱۹۶۰ در سنت-فو-لِز-لیون زاده شد، تحصیلات مقدماتیاش را در رشتهٔ فلسفه گذراند و با اخذ درجهٔ عالی در سال ۱۹۸۵ و دکترای فلسفه از دانشگاه سوربن در ۱۹۸۷ به اوج توان علمی رسید. پس از مدتی تدریس در آکادمی نظامی سن-سیر و دانشگاههای بنسکون و شامبری، تصمیم گرفت تمام وقت خود را به نویسندگی اختصاص دهد؛ تجربهای که با مواجههای عمیق در صحرای «ههآگار» در شب ۴ فوریه ۱۹۸۹ آغاز شد و بعدها در رمان خودزندگینامهای «شب آتش» بازتاب یافت.
در دهه ۱۹۹۰، موفقیت او در تئاتر با نمایش نخستین اجرای «دون ژوان زیر محاکمه» آغاز شد و با «بازدیدکننده» به اوج رسید؛ نمایشی که در سال ۱۹۹۴ سه جایزه معتبر مولیِر را به ارمغان آورد و مسیر او را از دانشگاه به سالنهای نمایش سراسر جهان هموار کرد. از آن پس آثار نمایشی او مانند «فردریک یا بلوار جنایت» و «آقای ابراهیم و گلهای قرآن» بارها در فرانسه و آلمان تولید و هریک با استقبال بیسابقه مواجه شدند.
نویسندگی اشمیت تنها به تئاتر محدود نماند؛ او در اوایل هزاره نو آثار داستانی خود را با رمان «انجیلی به روایت پیلاطس» آغاز کرد و در سال ۲۰۰۲ با «اسکار و بانو در صورتی» هویت خود را در میان قهرمانان کودکانه مستحکم ساخت. سپس با «بخش دیگر» و «وقتی که من اثری هنری بودم» به ترتیب تاریخ متناوب و بازآفرینی میثفاوست را به شیوهای طنازانه پرداخت.
اشمیت همواره کنجکاوِ فراتر رفتن از مرزها بوده و در زمینه اوپرا نیز دو اثر موزارت، «عروسی فیگارو» و «دان ژوان» را به فرانسوی ترجمه و خود بر قطعاتی موسیقایی متن نوشته است آثار او در بیش از ۴۵ زبان ترجمه و نمایشهایش در بیش از ۵۰ کشور اجرا شدهاند، از این رو او یکی از پرفروشترین و پرتأثیرترین نویسندگان فرانسه به شمار میآید.
جملاتی از رمان «زن در آینه» نوشته اریک امانوئل اشمیت
«عبادتگاه بروژ شهری را در کنار شهر بروژ تشکیل میداد. این مکان، که با آب محصور شده بود و دسترسی به آن برای مرغابیها و قوها بیشتر بود تا مردم، مانند جزیرهای از میان خانهها قد برافراشته بود. بهمحض عبور از طاق پل، وارد مکانی خلوت میشدیم که در آن گیاهان و ساختمانها در هماهنگی کامل کنار هم میزیستند. در وسط ساختمانها، مشرف بر حصارها، درختان مانند ستونهای یک کلیسای طبیعی روییده بودند که پرتوهای نور را از برگهای شیشهای خود عبور میدادند، نغمههای پرندگان را شدت میبخشیدند، انسان را به تماشای آسمان دعوت میکردند و او را به تفکر وامیداشتند. این مکان، که در هر جای دیگری آن را سنگفرش میکردند، بهشکل یک جنگل رها شده بود و زنان «پارسا» میتوانستند از جلوی درهای اقامتگاهشان از لابهلای شاخوبرگها همسایگان خود را ببینند. »
محصولات مشابه
مشخصات محصول
کد محصول:
221239
نویسنده:
مترجم:
ناشر:
قطع:
وزیری
تعداد صفحات:
486 صفحه
جلد:
گالینگور
شابک:
9786222019563
مشخصات محصول
نظرات کاربران(0)
مرتب سازی براساس:
۰.۰
پرسش و پاسخ (0)