اریک امانوئل اشمیت (Eric-Emmanuel Schmitt)
اریک امانوئل اشمیت، یکی از معدود هنرمندانی است که همزمان در چندین رشته، حوزه یا قالب به فعالیت ادبی و هنری میپردازد. شاید تصور کنید اتفاقا تعداد هنرمندانی که داعیهٔ حضور در چند وجه از هنر را دارند، زیاد است. اما اشتباه نکنید! منظور ما هنرمندی است که به صورت همزمان در چندین حوزه از هنر، ادبیات و علوم انسانی به فعالیت مشغول بوده و از آن مهمتر در تمام حوزهها به موفقیت بالایی دست پیدا کرده و کیفیت بینظیری را ارائه داده است. برای مثال، پر بیراه نیست اگر بگوییم که تنها با خرید کتابهای شخص امانوئل اشمیت، از داشتن کتابخانه بینیاز خواهید شد! چرا که او هم داستانهای کوتاه و بلند، هم نمایشنامه، هم فیلم، هم رمان و هم آثار فلسفی و مقالات متنوعی را در کارنامهٔ خود به جای گذاشته است. بله، درست شنیدید! این نویسندهٔ فرانسوی با نام اصلی Éric-Emmanuel Schmitt، صاحب دکترای فلسفه از دانشگاه معتبر سوربن است. او عملا یک فیلسوف محسوب میشود و این موضوع، حتی در آثار ادبی او هم به طرز واضحی نمایان است. او جوایز معتبر زیادی را در طول سالهای فعالیت خود کسب کرده است که از میان آنان میتوانیم به چندین جایزهٔ تئاتر مولیر فرانسه، جایزهٔ بهترین مجموعهٔ داستان گنکور، جایزهٔ آکادمی بالزاک و… را نام ببریم. نوشتههای او تابهحال، مجموعا به بیش از چهل زبان زندهٔ دنیا ترجمه شدهاند و نمایشنامههایش نیز در بیش از ۵۰ کشور دنیا به روی صحنه رفتهاند. نکاتی که همگی میتوانند بیانگر عظمت این هنرمند باشند.
آثار امانوئل اشمیت
همانطور که گفتیم، آثار امانوئل اشمیت در گسترهٔ وسیعی از هنر، علوم انسانی و ادبیات قرار دارند. اما اگر بخواهیم به بهترین آثار او بپردازیم، باید دو دستهٔ اصلی، شامل «داستانها و رمانها» و همچنین «نمایشنامهها» را مورد بررسی قرار دهیم. مهمترین نمایشنامههای او که اغلب به زبان فارسی هم ترجمه شدهاند، عبارتاند از: «ملاقاتکننده، خرده جنایتهای زناشوهری، نوای اسرارآمیز، مهمانسرای دو دنیا، عشقلرزه و اگر از نو شروع کنیم.» دستهٔ داستانها و رمانها البته دستهٔ چاقتر و شلوغتری است. مسالهای که باعث میشود تا انتخاب و دستچینی ما از بین خیل آثار امانوئل اشمیت را سختتر از سخت کند. با این وجود، چندی از آثار برجستهٔ این نویسنده در قالب داستان و رمان عبارتاند از: «گلهای معرفت، وقتی که اثر هنری بودم، اولیس از بغداد، سوموکاری که نمیتوانست تنومند شود، یک روز قشنگ بارانی و فلیکس و سرچشمهٔ اسرار…»
سبک امانوئل اشمیت
فکر میکنید وقتی یک فیلسوف، وارد دنیای ادبیات شود، چه اتفاقی میافتد؟ بله! قطعا شروع به نگارش داستانهایی با زمینههایی فلسفی، عرفانی و ماورایی میکند. این امر، معمولا منجر به استفاده از مکتب سوررئالیسم(فراواقعگرایی) میشود. جالب است که تمام این اتفاقات، برای امانوئل اشمیت هم افتاده است و به نوعی، امضای آثارش، همین موارد بالا هستند. البته که مخاطب هم از این اتفاق راضی خواهد بود؛ چرا که برخلاف عامهٔ نویسندگان، با اثری عمیقتر روبهرو خواهد بود. یکی دیگر از مسائلی که همواره در آثار امانوئل اشمیت، مطرح است، دوگانهٔ حقیقت و واقعیت و تقابل این دو است. مسالهای که با پیروزی قریب به همیشگی حقیقت، نشان میدهد با کمال تعجب، امانوئل اشمیت برخلاف همدورههای خود به سمت فلسفهٔ اگزیستانسیالیسم متمایل نشده است و بیشتر به عرفان گرایش دارد.