در بیروت دریایی نیست
نگاه
غاده سمان
سرمد اغوالی
معرفی و بررسی کتاب در بیروت دریایی نیست
در این یادداشت به معرفی کتاب «در بیروت دریایی نیست» نوشتهٔ «غاده السمان» که توسط سرمد اغوالی ترجمه شده است میپردازیم. این کتاب در ۱۸۵ صفحه، که متشکل از ۱۰ داستان کوتاه است و انتشارات نگاه آن را به چاپ رسانده است.
این کتاب شامل مجموعهای از داستانها است که دربارهٔ عشقهایی جاودانه است که در زندگی واقعی کنونی وجود ندارد. این مجموعه از داستانها حول محور زنان میچرخد، زنانی که در آرزوی تغییر زندگیشان و جامعهٔ تیره و تاری که آنها را احاطه کرده هستند. این رمان شامل وقایعی است که خواننده را مسحور خود میکند و او را به ناشناختهها میکشاند و سپس با بهت و حیرت او را به واقعیت بر میگرداند.
درباره غاده السمان؛ نویسندهٔ کتاب در بیروت دریایی نیست
غاده السمان نویسنده و ادیب سوریهای متولد ۱۹۴۲ در دمشق است و یکی از بنیانگذاران شعر نو در ادبیات عرب محسوب میشود. پدر او دکتر احمد السمان شخصی با نفوذ و با گرایشات مذهبی بود که مدتی به عنوان وزیر آموزش سوریه فعالیت میکرد. اما او از داشتن مادر درکودکی محروم شده بود و پدرش سرپرستی او را به عهده داشت. غاده السمان از کودکی از پدرش زبان فرانسه و قرآن را آموخت، به طوری که در بسیاری از آثار او به بخشهایی از قرآن اشاره شده است.
او اولین کتاب خود را در بیست سالگی با نام «چشمانت سرنوشت من است» به نگارش درآورد و پس از آن در رشته ادبیات زبان انگلیسی از دانشگاه دمشق فارغ التحصیل شد و بعدها برای گرفتن مدرک دکترا راهی لندن شد. اما به دلیل قانونی که درکشور خود داشت و نگرفتن اجازه ازدولت در شرایطی که خارج از وطن بود به سه ماه حبس محکوم شد و در همان زمان بود که پدرش را نیز از دست داد. به دلیل بروز این اتفاقات و مشکلات روحی و مالی که پیدا کرده بود از ادامه تحصیل در لندن منصرف شد. پس از ازدواج، غادهالسمان انتشاراتی با نام فامیل خود تاسیس کرد که تنها کار تجاری این نویسنده محسوب میشود. وی در حال حاضر پس از مرگ همسرش و مشکلاتی که در وطن خود دارد در پاریس زندگی میکند و برای یک نشریه عربی در پاریس مطلب مینویسد و با هیچ رسانه و یا روزنامهای مصاحبه نمیکند.
جملاتی از کتاب در بیروت خبری نیست
صورتش بیشتر شبیه یک نقاشی انتزاعی است… دو شکاف تنگ، مجموعهای از برآمدگیها، خطهایی شتاب زده که لابه لای آنها کشیده شدهاند، یک بینی که با بیدقتی آنجا پرت شده، و درزی که صدای پرتحکمش خطاب به هر بیماری که وارد مطبش میشود از آن به گوش میرسد: «روی مبل دراز بکش… بله… همینطوری… راحت باش، همه چیز را برایم تعریف خواهی کرد. » و خودش پشت این تابلو انتزاعی و عینکی که در طول روز به چشم داشت کزکرده بود. و عوارضی را که چند روز به او دست میداد عمیقا حس میکرد…
آنچه امروز با آن روبهروست وضعیت عجیب علاجناپذیری است! در میزنند، مثل پرتوهای طلوع وارد اتاق میشود… عطر آن زن در پیش رویش رایحهٔ سخنانی دیرین پخش میکند که از آن بوی دوا بر میخیزد. تابلو به لرزه میافتد و غارزمزمه میکند: «سلام خوش آمدید»… صدای غریب با ناز میگوید: «ممنون دکتر. » اسم من سوسن است… از خانوادهای… بقیهٔ حرفهایش را نشنید… به چشمانش نگاه میکرد… دو گرداب از شیونی بیصدا… به گونههایش نگاه میکرد دو دشت که بادیه نشینی طماع تسخیرشان کرده… بر خطوط چهرهاش آثار کینههایی غم انگیز را تماشا میکرد… به شنیدن باقی داستان نیازی نداشت… ولی روپوش سفیدش با صدایی بیروح که بوی دارو از آن بلند میشد به زن گفت: « روی مبل دراز بکشید! » و آن پیکر ظریف مقابلش دراز کشید… وپلکها را به روی گردابهایشیون بست… و شروع کرد به حرف زدن… زن میگفت: «مشکلم دردی در سینه، تپش قلب، احساس خفگی در گلو با نیازی عمیق به گریه است… من دوستش دارم! . »
زن از مطب خارج میشود و میرود، درحالی که غوغای عطر همچنان روپوش سفیدش را تکان میدهد. از پنجرهٔ مرتفع اتاقش به دخمهای که دهها ماشین و دستههای انسانی در آن میدوند نگاهی میاندازد… میبیند بعد از اینکه راننده در را برایش باز کرد سوار ماشینش میشود… و ناگهان شبنم از دو شکاف بالای تابلو باریدن میگیرد… طوری روپوش را میکند، گویی میخواهد پارهاش کند… چه اتفاقی افتاد؟ نمیداند… درونش دو ریسمان ظریف درهم تنیده است که سروته آن را نمییابد… چه کار کند؟
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | در بیروت دریایی نیست |
---|---|
تعداد صفحه | ۱۸۵ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۲۲۸ گرم |
شابک | ۹۷۸۶۲۲۲۶۷۱۶۴۸ |