وطن من کجاست؟
خوب
حنیف قریشی
پژمان طهرانیان
معرفی و بررسی کتاب وطن من کجاست؟
وطن دقیقاً کجاست؟ چهچیزی باعث میشود ما تکهای خاک را وطن بنامیم و برای تاریخش اشک بریزیم و در راهش جانمان را پیشکش کنیم؟ در کتاب «وطن من کجاست: چهار جستار و یک داستان از مهاجرت و نژادپرستی»، نویسنده به طریقی به این نتیجه میرسد که شاید وطن برای همه نیست و بعضیها وطن ندارند و از حس تعلق خاطر چیزی نمیدانند. شاید دور از سرزمین اجدادی باشید و غربت را تجربه کنید. و شاید هم سرزمین خودتان حس وطن را به شما ندهد. «حنیف قریشی» در این کتاب روایتی از کودکی و نوجوانی تا بزرگسالیاش را در جستوجوی وطن بازگو میکند و از سردرگمیای که هیچوقت او را رها نخواهد کرد، حرف میزند. او در سفری به پاکستان و به شهرهای مهاجرنشین انگلستان، گزارشی کوتاه از وضع زندگی مردم و مهاجران دارد و سیاستمداران نژادپرست را نقد میکند. این کتاب توسط نشر «خوب» و با ترجمهٔ «پژمان طهرانیان» در ایران به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب وطن من کجاست
کتاب وطن من کجاست با توصیف حس سردرگمی و عدم تعلق خاطر نویسنده در کودکی و نوجوانی آغاز میشود. بریتانیا دیگر دارد برای مهاجران ناامن میشود و توهینها و ناسزاهای نژادپرستان روز به روز بیشتر. این کودک خودش را تا مدتی قبل انگلیسی میدانسته، چرا که آنجا بهدنیا آمده و با فرهنگ غرب بزرگ شده اما تبعیض و تمسخر ظاهر او و رنگ پوستش حالا در ذهن او این سوال را ایجاد میکند که دقیقاً اهل کجاست و به کدام کشور و جامعه تعلق دارد؟ او بیشتر از اینکه بخواهد داستان تعریف کند، گزارشی از مشاهدات، تجربیات و نظریاتش در مورد نژادپرستان ابرقدرت در دولت انگلستان و سودشان از مطرح کردن نژادپرستی بیان میکند.
حنیف به پاکستان میرود تا با سرزمین پدریاش آشنا شود، شاید که مفهوم وطن را درک کند. او با دیدن صمیمیت و مهربانی مردم پاکستان فوراً عاشق آنجا میشود اما با ناباوری دلش برای زادگاهش هم تنگ میشود. او قبلاً به یقین رسیده که انگلستان وطنش نیست و در آن کشور و جامعه جایی ندارد اما حالا با سفر به پاکستان هم دریافته که با وجود اشتراکات زیادش با این مردم، همچنان و به همان اندازه یک انگلیسی است؛ حتی با اینکه حاضر نیست برای احترام به سرود ملی از جایش بلند شود. پس ماموریت جستوجوی وطن با شکست مواجه میشود و باری دیگر به انگلستان باز میگردد. او حالا با خاطرهاش از پاکستان محروم و مردم مهماننوازش، از انگلستان و نژادپرستان بیزارتر از همیشه است. البته که دید او نسبت به پاکستان مثل یک مهمان است و نه یک شهروند. شاید قرارگرفتن در یک جامعهٔ جدید و سنتی برای او که در مهد آزادی چشم به جهان گشوده تازگی دارد.
حنیف همچنین از سیاستهای حاکم در کشورهای مهاجرنشین که در صدد ایجاد تغییر در فرهنگ و آداب مهاجران هستند، میگوید. دولت از مهاجران بهعنوان نیروی کار استفاده میکند و فرزندانشان را (که معتقد است دچار تضاد فرهنگی شدهاند) هیچگاه به رسمیت نمیشناسد و همواره «نسل دوم مهاجران» خطابشان میکند؛ تا یادشان نرود که هیچگاه نمیتوانند به این خاک تعلق خاطر داشته باشند و آن را وطن بنامند.
درباره حنیف قریشی؛ نویسنده کتاب وطن من کجاست
حنیف قریشی نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس، فیلمساز و کارگردان بریتانیایی پاکستانیتبار (متولد ۵ دسامبر ۱۹۵۴) است. او در دانشگاه «کینگز کالج لندن» در رشتهٔ فلسفه تحصیل کرد و از سال ۱۹۷۶ فعالیت هنری خود را آغاز نمود. قریشی در اغلب آثارش به موضوعاتی نظیر نژادپرستی، مهاجرت و ملیگرایی میپردازد و از تجربیات خود و اطرافیانش در این زمینهها استفاده میکند و همواره نژادپرستی را نقد میکند و خواستار ایجاد برابری نه فقط در عمل، بلکه در ذهن مردم است. او در سن هجدهسالگی نمایشنامهنویسی را آغاز کرد و و با فیلمنامهٔ «رختشویخانه زیبای من» به شهرت رسید و از تجربیات زندگی خود از جمله به عنوان تنها پاکستانی کلاس برای شخصیتپردازی در آن استفاده کرد. از آثار دیگر او میتوان به «انتهای خط زندگی»، «بودای حومهنشینان» و «عشق سالهای غم» اشاره کرد. وی در سال ۲۰۰۸ در لیست ۵۰ نویسندهٔ برتر بریتانیایی قرار گرفت و دارای مقام CBE )والا مقامی امپراتوری بریتانیا) است. آثار او همواره از پرفروشترین و محبوبترینهاست.
جملاتی از کتاب وطن من کجاست
«زیر سوال بردن خانواده و انتقاد به آن، و هرگونه شکایت از آن، به سادگی پذیرفته نبود و تحمل نمیشد. اما زندگی خیلی از مردم به همان گرمی و صمیمیت و انسجام سابق ادامه داشت؛ هم امنیت بود و عشق وافر، و هم احساس تعهد و پیوندی که در لندن به آن دست نمییافتی؛ پیوند میان زندگیهای افرادی که، چه یکدیگر را دوست داشتند چه نه، خالصانه با هم زندگی میکردند. آنجا کسانی که از خانواده کناره میگرفتند، موفق به تشکیل شکل دیگری از زندگی اشتراکی همدلانه نمیشدند. در پاکستان، آن زندگی اشتراکی همدلانه وجود داشت، اما به بهای تغییر و جابهجایی. »
«اما برای من و دیگر همنسلانم که اینجا به دنیا آمده بودیم، بریتانیا همیشه همانجایی بود که به آن تعلق داشتیم. حتی وقتی به ما میگفتند -آن هم اغلب در قالب توهینهای نژادپرستانه- که اینطور نیست. ما در زندگی اصلاً دچار تضاد بین فرهنگها نبودیم. بهنظر میرسید توانستهایم عوامل و عناصر ناهمگون را باهم تلفیق کنیم: میخانه و مسجد، دو یا سه زبان، موسیقی راکاندرول و فیلمهای هندی. خانوادههای پرجمعیتمان با فردیت بریتانیاییمان در هم آمیخته بود. »
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | وطن من کجاست؟ |
---|---|
تعداد صفحه | ۱۲۰ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۱۲۰ گرم |
شابک | ۹۷۸۶۲۲۶۹۸۳۳۴۱ |