
معرفی کتاب خداحافظ سالار
به ادبیات جنگی علاقه دارید و میخواهید ماجراهای مختلفی از آن را بخوانید؟ چیزی که طالب آن هستید، تا حد زیادی در ادبیات فارسی و انگلیسی موجود است. اما این به سلیقهٔ شما بستگی دارد که بخواهید یک اثر واقعی را بخوانید یا سراغ آثاری بروید که بر اساس ذهنیات و تخیل نویسنده نوشته شده باشد. ما در این مطلب قرار است کتابی در این حوزه معرفی کنیم که بر اساس خاطرات واقعی یکی از جنگدیدههای شیرزن نوشته شده است. کتابی که «خداحافظ سالار» نام دارد. اما این شیرزن کیست؟ او پروانه چراغ نوروزی، همسر سرلشکر پاسدار شهید حسین همدانی است. زنی که شجاعانه به میدان مین رفت تا همسرش را ببیند و پشت او باشد. گرچه نویسندهٔ این کتاب، خود پروانه چراغ نوروزی نیست. این کتاب توسط حمید سام نوشته شده و توسط انتشارات انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است. اما اگر فکر میکنید که این خاطرات نقلقول شده به محتوای ادبی متن صدمهای میزند، اشتباه میکنید. در واقع، با نگاه کردن به هر بخش از این کتاب متوجه میشوید که با نویسندهای حاذق طرف هستیم. برخی نویسندهها متاسفانه ماجراهای جنگی (یا هر ماجرای دیگر) را آنقدر بد تعبیر میکنند که تحمل متن آن، غیر ممکن است. اما حمید حسام ثابت کرده که قلم گیرایی دارد. پس میتواند بهترین گزینه برای روایی کردن خاطرات یک زن جنگدیده باشد. همچنین حضور نام شخصیتهای واقعی مثل مرحوم حاج قاسم سلیمانی در بخشهای مختلف کتاب نیز اعتبار و سندیت آن را بالاتر برده است. اما قبل از آنکه بیشتر راجع به کتاب توضیح دهیم، بیایید چند کلامی با نویسنده و آثارش آشنا شویم.
حمید سام
حمید سام که در سال ۱۳۴۰ و در همدان به دنیا آمد، در رشتهٔ کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران، فارغالتحصیل شده است. همین نشان میدهد که او به خوبی میداند چگونه کتابهایی فوقالعاده با نثری روان و زیبا بنویسد. جالبتر اینکه او زمانی را در جبهه سپری کرده که باعث میشود در زمینهٔ نوشتن آثار دفاع مقدس و جنگی، ماهر باشد. از جمله آثار او میتوان به بهشت تخریب، وداعا ایتها السیده، مهاجر سرزمین آفتاب، خاطرات کونیکو یامامورا (سبا بابایی) یگانه، هفتاد و دومین غواص: خاطرات جانباز کریم مطهری و… اشاره کرد.
چهل ساعت مصاحبه و هزاران هزار کلمه
گفته شده که برای نوشتن این کتاب، نویسنده با پروانه چراغنوروزی چهل ساعت مصاحبه کرده است. اما وقتی کتاب را میخوانیم، به نظر میرسد که چهل ساعت نه و چهل روز با او حرف زده است. تمام ماجراها، از دلهره و نگرانی پروانه گرفته تا توصیف حالات صورت همسرش، همگی به خوبی به تصویر کشیده شدهاند. تا جایی که تمام اتفاقات مثل یک فیلم از جلوی چشمانتان عبور کنند و خستهکننده نشوند. ماجرا از زمانی شروع میشود که پروانه و دو دخترش، سارا و زهرا، در فرودگاه هستند و میخواهند به دمشق، شهری ناامن و خطرناک بروند. در واقع هیچیک از آنها به اینکه چقدر آن شهر جنگزده میتواند برایشان خطرآفرین باشد اهمیت نمیدهند. تنها چیزی که برایشان مهم است، این است که پدرشان، شهید حسین همدانی را صحیح و سالم و در فرودگاه دمشق ببینند. شوق و ذوق بچهها، نگرانی و دلشورهٔ مادر و استرس آنها در چک کردن شماره پرواز روی برد، همگی از همان ابتدا داد میزند که با یک داستان جذاب و هیجانانگیز طرف هستیم که از قضا، واقعی است. در خلاصههای مختلف داستان، آمده که ماجرا از دوران کودکی پروانه شروع شده و هنگام شهادت همسرش به پایان میرسد. اما ماجرا ابتدا از فرودگاه شروع میشود و پس از دیدار خانواده با پدر، میتوانیم با شهید حسین همدانی بیشتر آشنا شویم. شاید این بهترین راه در برانگیختن احساسات خواننده نیز باشد. سپس، هنگامی که پروانه و بچههایش مجددا از شهید همدانی جدا میشوند، به خاطرات کودکی راوی میرویم و شخصیت خود او را نیز بهتر و کاملتر میشناسیم. در واقع، روایتهای مختلف و سبکی که در بیان آن به کار برده شده، از این کتاب، یک کتاب جنگی متفاوت و خواندنی ساخته است. پس اگر به ادبیات جنگ علاقه دارید یا دلتان میخواهد داستانی واقعی و جذاب از جنگ بخوانید، کتاب «خداحافظ سالار» را به شما توصیه میکنیم. البته از آنجا که نویسنده شما را پا به پای پروانه و بچههایش با حسین پیش میبرد و عشق و مهربانیهای او را در دلتان میپروراند، ممکن است حسابی با مرگ او، گریه کنید و دلتان خون شود.
مشخصات محصول
مشخصات محصول
نظرات کاربران(1)
مرتب سازی براساس:
۳.۰
مرتب سازی براساس:
2 سال پیش
پرسش و پاسخ (0)