اساتید ۲
موجود
سالتو
کد کالا: ۳۸۹۳۹

سالتو

ناشر:

چشمه

نویسنده:

مهدی افروزمنش

قیمت: ۱۰۵,۰۰۰ ۹۴,۵۰۰ تومان ۱۰% تخفیف
هنوز امتیازی داده نشده

معرفی و بررسی کتاب سالتو

«سالتو» دومین رمان «مهدی افروزمنش»، نویسندهٔ معاصر ایرانی است. شخصیت اصلی کتاب، پسر جوان شانزده ساله‌ای به نام سیاوش است که از زمانی که به یاد می‌آورد شیفتهٔ کُشتی بوده است. سیاوش در محله‌ای زندگی می‌کند که عموم مردم وضع مالی و رفاهی مناسبی ندارند و دوروبرش را خلافکاران فرا گرفته‌اند. سیاوش در خانه‌ای با سقف ایرانیتی زندگی می‌کند و هیچ‌گاه توانایی مالی نداشته که به کلاس کشتی برود. او تمام حرکات را از مشاهدهٔ فیلم‌های کشتی و تمرین دوباره و دوبارهٔ آن‌ها فرا گرفته است. پدر او معتاد است و دوستان همسایه‌های‌شان عموما آدم‌هایی هستند که زندگی خود را به سختی اداره می‌کنند. برای مثال یکی از همسایگان لباس‌های شیک و تمیز می‌پوشد و خود را جلوی ماشین‌های مدل بالا می‌اندازد و در ازای شکایت نکردن از صاحب ماشین، مبلغی دریافت می‌کند.

تنها راه سیاوش برای فرار از این دنیا، کشتی است. یک روز سیاوش تصمیم می‌گیرد در یک مسابقهٔ کشتی شرکت کند. او در این مسابقه استعداد و توانایی بسیار زیادی از خود نشان می‌دهد و در سالن مسابقه با نادر و سیامک آشنا می‌شود. نادر که خود سابقاً کشتی‌گیر بوده و فرد بسیار ثروتمندی است؛ مسحور استعداد سیاوش شده و به او می‌گوید که قصد دارد در مسیر موفق شدن او از او حمایت کند. او سیاوش را به سالن کشتی می‌برد و لوازم مورد نیاز، مثل کفش و لباس را در اختیار او می‌گذارد. سیاوش غرق در خوشی است و بعد از سالیان سال بالاخره به هدف و علاقه‌اش رسیده است. سیا و نادر در ظاهر، تنها قصد کمک کردن به سیاوش را دارند. اما در باطن هرکدام به دنبال منافع شخصی خودشان هستند. به زودی سیاوش متوجه می‌شود که هیچ لطفی از روی مهربانی و بدون چشمداشت نیست و او باید برای کمکی که دریافت می‌کند و رویایی که در حال رسیدن به آن است، بهای گزافی پرداخت کند.

نادر شخصیت بسیار مرموز و دلهره‌آوری دارد. به محض ورود این شخصیت به داستان، کتاب فضایی جنایی و معماگونه می‌گیرد. ژانر کلی کتاب، اجتماعی است و قهرمان آن برخواسته از طبقهٔ کارگر جامعه است.

کتاب سالتو، جزو کتاب‌های قفسهٔ آبی نشر چشمه است.

اقتباس تلویزیونی

سریال یاغی به کارگردانی «محمد کارت» و با هنرنمایی علی شادمان، پارسا پیروزفر، طناز طباطبایی، امیر جعفری، نیکی کریمی و فرهاد اصلانی، اقتباسی تلویزیونی از کتاب سالتو نوشتهٔ مهدی افروزمنش است که با استقبال بی‌نظیری روبه‌رو شد. بعد از پخش این سریال، فروش این کتاب به طرز چشم‌گیری افزایش پیدا کرد.

مهدی افروزمنش نویسندهٔ کتاب سالتو

«مهدی افروزمنش» که پیش از نوشتن رمان، به سبب مطالب وقایع اجتماعی خود در روزنامه‌ها شناخته شده بود، چندسالی است که دست به نوشتن رمان زده. رمان‌های او با استقبال بسیار زیادی روبه‌رو شدند. افروزمنش همان سبک خاص نوشتاری خود را در کتاب‌هایش نیز حفظ کرده. کتاب‌های او به مسائل اجتماعی و دغدغه‌ها و مشکلات موجود در جامعه می‌پردازند و چون برای خوانندگان ایرانی حقیقی و قابل لمس هستند، بین مخاطبان از محبوبیت زیادی برخوردارند. پیش از نوشتن رمان، او در میان علاقه‌مندان به وقایع اجتماعی ایران از محبوبیت بسیار بالایی برخوردار بود. او با نشریه‌های «تهران‌شهر»، «بهار»، «اعتماد»، «شرق» و «شهروند» همکاری داشته و تجربهٔ سردبیری نشریه را هم در کارنامهٔ کاری خود دارد. مهدی افروزمنش در سال ۱۳۸۳ و ۱۳۸۵ به‌عنوان گزارش‌نویس برتر ایران معرفی شد.

اولین کتاب او با عنوان «تاول»، در سال ۱۳۹۳ به عنوان بهترین رمان سال، «جایزهٔ ادبی هفت اقلیم» را از آن خود کرد.

از دیگر آثار این نویسنده می‌توان به: «پشت خط» و «باران در مترو» اشاره کرد.

جملاتی خواندنی از کتاب سالتو

«زانوهام می‌سوخت و سفیدی پام را پشنگه‌های خون قرمز کرده بود. از ناخن پای راستم هم انگار که شیر خراب باشد خون چکه می‌کرد و نمی‌دانستم نگاهش کنم یا نه. نمی‌خواستم سرم را بلند کنم. دلایل خودم را داشتم؛ از همه مهم‌تر غرورم بود و چشم‌های قرمزشده‌ام. یکهو صدایی داد زد «بیا نادر، پیداش کردم؛ این جاست». بم بود و جذاب، از آن‌هایی که انتظار داری از رادیو بشنوی، نه از توی دستشویی نمور گندگرفتهٔ یک سالن ورزشی زهواردررفته. باز هم سرم را بلند نکردم. شاید دستشویی را «پیدا»کرده بودند و شاید هم منظورشان کس دیگری بود. به‌هیچ‌وجه منتظر کسی نبودم و حتم‌به‌یقین کسی هم پیِ من نمی‌گشت. »

 

«بهترین لباس‌هام را پوشیده بودم: کتانی پارچه‌ای سُرمه‌ای‌رنگی که کنارش را مادرم وصله کرده بود و شلوار مخملی که سرزانوی سوراخ راستش را عکس پارچه‌ایِ یک گاو شاخ‌دار گرفته بود. مردم از کنارم رد می‌شدند و من به‌دقت اطرافم را می‌پاییدم که یک وقت نکند نادر بیاید و من نبینمش. همزمان مراقب بچه‌ها هم بودم. این کارم ربطی به نادر و کُشتی نداشت، من رییس میدان بودم، بپای بچه‌ها، این‌که پول‌ها را کِش نروند، جیم نزنند و مهم‌تر از همه این‌که رقیبی وارد حریم نشود. هر روز بچه‌های جزیره و دو سه نفری را که از جاهای دیگری می‌آمدند سروسامان می‌دادم و خودم روزنامه‌به‌دست گوشه‌ای منتظر مشتری‌هایی می‌شدم که داوود می‌فرستاد. دخترها و پسرها، مردها و زن‌ها، پیرها و جوان‌هایی که پشت چراغ‌قرمز اسم رمز را می‌گفتند و پول را کف دستم می‌گذاشتند. »

  • مشخصات کتاب
  • نقد و بررسی
  • پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب سالتو
تعداد صفحه ۲۶۲
قطع رقعی
نوع جلد شومیز
وزن ۲۵۸ گرم
شابک ۹۷۸۶۰۰۲۲۹۶۰۷۸
نقد و بررسی کاربران (۰)

۰ نظر
۵
۴
۳
۲
۱
اولین نفری باشید که نقد و بررسی می‌کند
نمونه کتاب