لیست چاپهای دیگر
(۲)معرفی و بررسی کتاب غول مدفون
«غول مدفون» رمانی حماسی-فلسفی است نوشتهٔ «کازوئو ایشیگورو» نویسندهٔ انگلیسی-ژاپنی برندهٔ نوبل ادبیات.
معرفی کتاب غول مدفون اثر کازوئو ایشی گورو
داستان کتاب در انگلستان بعد از مرگ شاه آرتور اتفاق میافتد. با مرگ شاه آرتور، ساکسونها و بریتانیاییها در صلح با یکدیگر زندگی میکنند. شخصیتهای اصلی رمان زوجی سالخورده به نامهای آکسل و بئاتریس هستند. آکسل و بئاتریس درگیر فراموشی همهگیری هستند که با نام «مه» شناخته میشود و تمام کرهٔ زمین را دربرگرفته است. آکسل و بئاتریس تقریبا هیچ چیزی را به یاد نمیآورند اما مطمئن هستند که یک پسر دارند. به همین دلیل تصمیم میگیرند با پای پیاده به یکی از روستاهای نزدیک سفر کنند و دنبال پسرشان بگردند.
«غول مدفون» رمانی است در ستایش فراموشی، تاثیر عشق و قدرت خاطرات.
غول مدفون مانند بیستر آثار کازوئو ایشیگورو رمانی فلسفی است که به مسائلی چون: فراموشی، انتقام، جنگ، کینه، عشق، روابط بین انسانها، بخشش و تاثیر خاطرات و به یادآوردن میپردازد.
کازوئو ایشیگورو؛ نویسندهٔ غول مدفون
«کازوئو ایشیگورو» نویسندهٔ ژاپنی- انگلیسی متولد نوامبر ۱۹۵۴ است. خانوادهٔ او زمانی که ایشیگورو ۵ سال داشت به انگلستان مهاجرت کردند. او لیسانس زبان انگلیسی و فلسفه و فوق لیسانس نویسندگی خلاق دارد.
او یکی از شناختهشدهترین نویسندگان انگلستان است و تا کنون موفق به کسب جوایزی چون بوکر، وایتبرد و نوبل ادبیات شده است.
ایشیگورو خود اظهار داشته که شباهتی به نویسندگان ژاپنی ندارد و با ادبیات ژاپن نیز آشنایی چندانی ندارد. با این حال، او خود را یک نویسندهٔ کاملا انگلیسی نیز نمیداند چراکه در خانهای با پدر و مادر ژاپنی بزرگ شده است. او میگوید: «من پیشینهای متمایز دارم. جور دیگری فکر میکنم و دیدگاههایم اندکی با بقیه فرق دارد. »
جملاتی از کتاب غول مدفون
«گاهی آدمها یادبودهایی میسازند تا یادشان باشد چه بدیای در حقشان شده. بعضیها صلیب چوبی دارند و بعضیها سنگ رنگشده، درحالیکه بعضیها پشت تاریکیهای تاریخ مخفی ماندهاند. »
«وقتی تو و شوهرت نمیتونین گذشتهتون رو به یاد بیارید، چطور عشقتون رو ثابت میکنین؟ »
«فکر میکنم حسی که توی دلمونه مثل قطرههای بارونه که از برگای خیس میچکه، اما آسمون دیگه صاف شده و بارون نمیباره. فکر میکنم بدون خاطراتمون دیگه چی میمونه جز اینکه محو بشیم و بمیریم؟ »
«ولی میدونستن بالاخره کشتار راه میافته. میدونستن بچههای توی بغلشون غرق خون روی این سنگها لگدمال میشن. میدونستن چون قبلاً هم دیده بودن، از همین سرنوشت فرار کرده بودن. دیده بودن دشمن چطور میکشه و آتیش میزنه، چه بلایی سر دخترهای جوون میآره که زخمی روی زمین افتادهن. میدونستن عاقبتشون چیه، و از اینکه دشمن سزای کارهای روزهای بعدش رو همون اول ببینه خوشحال میشدن. »
«آرزوی یک تکه آفتاب را داشت که بئاتریس را گرم کند. ولی با وجود اینکه بیشتر ساحل روبهرو غرق در نور صبحگاهی بود، این سوی رودخانه در سایه و سرد باقی میماند. بئاتریس در حال راه رفتن به او تکیه داشت و اکسل حس میکرد لرز بئاتریس پیوسته بدتر میشود. اکسل میخواست پیشنهاد دهد دوباره بنشینند و نفس تازه کنند که چشمشان به بام کلبهای وسط درختان بید افتاد که در آب پیشرفته بودند. مدتی طول کشید که از سراشیبی گلآلود به سوی زورق خانه پایین بروند، و وقتی زیر تاقی کوتاهش پا گذاشتند، هوای نیمه تاریک و نزدیکی به موجهای آرام آب انگار فقط لرز بئاتریس را بیشتر کرد. جلوتر رفتند، روی تختههای مرطوب چوبی. آن سوی لبهٔ بام علفهای بلند و نیزار را میدیدند و بخشی از چشمانداز رود را. »
«و کدام مرد با وجود مادرش ترسی به دل راه میدهد؟ »
«ولی، آقا، جنگ که تموم نمیشه. یه موقعی واسه زمین و خدا میجنگیدیم، حالا برای خونخواهی دوستهامون میجنگیم، که خودشون تو جنگ خونخواهی کشته شدهن. اصلاً تمومی داره؟ بچهها مرد میشن و به عمرشون فقط جنگ دیدهن. »
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | غول مدفون |
---|---|
تعداد صفحه | ۳۳۳ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۳۲۴ گرم |
شابک | ۹۷۸۶۰۰۲۲۹۶۰۶۱ |