معرفی و بررسی کتاب استخوان خوک و دستهای جذامی
بیارزشتر از آب بینی بز!
«استخوان خوک و دستهای جذامی» دومین رمان مصطفی مستور، نویسندهٔ معاصر است که تابهحال ۲۲ کتاب نوشته و چهار جایزهٔ مهم در جشنوارههای ادبی اصفهان، قلم زرین و مسابقهٔ داستاننویسی صادق هدایت برده است.
نام کتاب از حدیث امام علی(ع) گرفته شده است که میگوید: «به خدا سوگند که دنیای شما در نزد من پستتر و حقیرتر است از استخوان خوکی در دست جذامی.»
این کتاب که اولین بار سال ۱۳۹۳ به چاپ رسید تاکنون بیش از سیبار تجدید چاپ شده است.
آدمها از بالا مورچه اند…
«اون پایین دارید چیکار میکنید؟ با شما هستم! با شما عوضیها که عینهو کِرم دارید تو هم میلولید. چی خیال کردهاید؟ همهتون، از وکیل و وزیر گرفته تا سپور و آشپز و پروفسور، آخرش میشید دو عدد. خیلی که هنر کنید، خیلی که خبر مرگتون به خودتون برسید فاصلهٔ دو عددتون میشه صد. صدام رو میشنفید؟ میشید یک پیرمرد آب زیپوی عوضی بو گندو… حالا با این عجله کدوم جهنمیقراره برید؟ قراره چه غلطی بکنید که دیگرون نکردهاند؟ واسهٔ چی سر یه مستطیل یا مربع خاکی دخل هم رو درمیآرین؟ بدبختها! شما به خودی خود بدبخت هستید دیگه واسهٔ چی اوضاع رو بدتر میکنید؟ از اون طرف تا چشاتون به هم افتاد، اولین کاری که میکنید، یعنی آسونتری کاری که میکنید اینه که عاشق همدیگه میشید. لعنت به شما و کاراتون که هیشکی ازش سردرنمیآره. عاشق میشید و بعد ازدواج میکنید. صدام رو میشنفید! … عاشق میشید و بعد عروسی میکنید و بعد بچهدار میشید و بعد حالتون از هم به میخوره و طلاق میگیرید. گاهی هم طلاق نگرفته باز میرید عاشق کس دیگهای میشید. لعنت به همهتون. لعنت به همهتون که حتی مث مرغابیها هم نمیتونید فقط با یکی باشید. بوق نزن عوضی! صداشو خاموش کن و گوش کن ببین چی دارم میگم! همهش هفتاد، هشتاد سال، یعنی اگه شانس بیارید، اگه خیلی زودتر ریق رحمت رو سر نکشین، خیلی که توی این خراب شده باشید هفتاد هشتاد سال بیشتر نیست. لامصبا اگه هفتصد سال میموندید چی کار میکردید؟ گمونم خون هم رو تو شیشه میکردید، گرچه همین حالاش هم میکنید. یعنی غلطی هست که نکرده باشید؟ به شرفم قسم هرکاری که خواستهاید کردهاید و اگه نکردهاید لابد نتونستهاید بکنید. مطمئنم از سردل سوزی و این جور چیزها نبوده که نکردهاین. حکماً عرضهش رو نداشتهاید.»
این شروع عصبی، برای داستانی است که با هدف ارائهٔ یک سبک زندگی آرامتر نوشته شده و احتمالا قرار است در جهت کتاب اول مستور یعنی «روی ماه خداوند را ببوس» مخاطب را بیشتر به وجود خدا و باورهای اعتقادی سوق دهد!
ماجرای اصلی داستان روایتهایی موازی از افرادی است که در ۷ واحد از ساختمانی ۱۷ طبقه به نام «برج خاوران» زندگی میکنند و باوجود اینکه درظاهر خیلی نزدیک همدیگرند اما تفکرات، عقاید، کردار و البته قلبهایشان بسیار دور از هم است. نویسنده میخواهد با رد این قضیه که با برخورد داستانهای متفاوت این آدمها رخ میدهد اثبات کند «کوه به کوه نمیرسد اما آدم به آدم میرسد». داستان توسط دانای کل روایت میشود اما دید دستوری یا قضاوتگرانه ندارد.
معرفی شخصیتها و خلاصهٔ داستان
دانیال، حامد، نوذر، پریسا، محسن، نگار، دکتر مفید، سیمین، کیانوش و سوسن؛
اینها شخصیتهای اصلی داستان هستند که در طول داستان، اغلب به طوری غیرمنظم و اتفاقی با هم برخورد خواهند داشت.
دانیال با جمجمهٔ بزرگ عجیب و غریب و همچنین پرخاشگریاش درظاهر، دیوانهٔ داستان است اما او که در طبقهٔ چهاردهم کنار مادرش زندگی میکند با نوع رفتارهای بهلولوارش درواقع کلیدیترین نکات نویسنده (مانند نقل قول بخش قبلی را) از دید فلسفیاش بیان میکند.
حامد دیگر شخصیتی است که با مادرش زندگی میکند؛ دانشجوی عکاسی که ساکن طبقهٔ هشتم است، نامزدی در هلند دارد و بعد از مدتها فراق او با دیدن دختری مشابهش به برزخ دلکندن از نامزدش و وصال دیگری میافتد.
در طبقهٔ هفتم افرادی ناجور از نظر نویسنده حضور دارند و طبقهٔ چهارم هم در دست نوذر است؛ یک خلافکار بالفطره!
طبقهٔ پنجم از دو طبقهٔ قبلی هم بدتر است؛ ساکنش زنی است که معلوم الحال خوانده میشود و از جسمش پول درمیآورد! بدبختیاش این است که با یک مشتری شاعر و عاشقپیشه مواجه میشود…
محسن دکتری است که در طبقهٔ نهم با مادر و دختر کوچکش زندگی میکند چون درحال انجام کارهای جدایی از همسرش سیمین است.
و بالاخره دکتر مفید و همسرش افسانه که در به در دنبال پیوند مغز استخوان برای کودک سرطانیشان هستند در بالاترین طبقهٔ این برج زندگی میکنند…
همهٔ این شخصیتها در سری روایاتی موازی که بسیار شبیه فیلم Pulp fiction کوئنتین تارانتینو است به هم میخورند و دقیقا مثل موعود آن فیلم، درنهایت با تعریفهایی متفاوت به رستگاری میرسند.
اگر کتاب را خریدید یا خواندهاید برایمان بنویسید با کدام شخصیت بیشتر همذاتپنداری کردید؟
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | استخوان خوک و دستهای جذامی |
---|---|
تعداد صفحه | ۸۷ |
قطع | پالتویی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۸۶ گرم |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۳۶۲۱۹۷۱ |
نقد و بررسی کاربران (۱)
مرتب سازی بر اساس
کتاب استخوان خوک و دستهای جذامی از انتشارات چشمه در قالب ۸۷ صفحه توسط مصطفی مستور به نگارش در آمده است. کتاب با حالتی عصبی از سوی نویسنده آغاز میشود که این موضوع میتواند بسیاری از خوانندگان کتاب را متعجب نماید. این کتاب تلاش کرده است تا خواننده را به سوی باورهای اعتقادی و خدا سوق دهد. ماجرا درباره گروهی از مردم است که در ۷ واحد از یک ساختمان ۱۷ طبقه به نام برج خاوران زندگی میکنند. ساکنان این ساختمان در ظاهر بسیار به هم شباهت دارند اما از دیدگاههای اجتماعی و اعتقادی بسیار متمایز هستند. داستان از دیدگاه دانای کل روایت شده است اما دید دستوری و یا قضاوتی در آن دیده نمیشود. ۱۰ شخصیت اصلی این داستان عبارتند از: دانیال، حامد، نوذر، پریسا، محسن، نگار، دکتر مفید، سیمین، کیانوش و سوسن. این افراد در طول داستان به صورت کاملا اتفاقی و غیر ارادی با هم برخورد میکنند و داستانهای جالبی را رقم میزنند که موضوع اصلی کتاب است. تمامی شخصیتهای این داستان روایتی همشکل با فیلم Pulp fiction کوئنتین تارانتینو دارند. افراد این داستان به مانند فیلم به هم برخورد میخورند و دقیقا همانند وعدهٔ دادهشده در فیلم، درنهایت با تعریفهایی متفاوت به رستگاری میرسند.