مصطفی مستور (Mostafa Mastoor)
مصطفی مستور نویسنده نام آشنای معاصر، زادهٔ ۱۳۴۳ در اهواز است. علاقهٔ زیاد به ادبیات و داستاننویسی باعث شد تا از مهندسی عمران به ادبیات فارسی در مقطع کارشناسی ارشد، تغییر رشته دهد. شروع فعالیت رسمی نویسندگی مستور، دهه هفتاد بود. در این دوران اولین داستان کوتاهش را با عنوان «دو چشمخانهٔ خیس» در نشریه کیان و «عشق روی پیادهرو» که مجموعهای از ۱۲ داستان کوتاه بود توسط انتشارات رسش منتشر نمود.
مستور، نویسنده و مترجم
مستور نه تنها نویسندهای تواناست، بلکه به کارترجمه و پژوهشگری نیز میپردازد. کتابهایی چون «فاصله و داستانهای دیگر» و «پاکتها و چند داستان دیگر» اثر ریموند کارور و همچنین «سرشت و سرنوشت، سینمای کریستوف کیشلوفسکی» اثر مونیکا مور از آثارترجمه شده مستور میباشد. علاوه بر آن، وی در حوزه پژوهش نیز فعالیت داشته و کتابی با عنوان «مبانی داستان کوتاه» در مورد تاریخچه، بنیادها و عناصر داستان کوتاه همچون لحن، زاویه دید، فضا، شخصیتپردازی، صحنه پردازی، نقطه اوج و لحن داستان به تحریر درآورده است.
سبک روایی مصطفی مستور
قلم مستور ویژگی منحصر به فردی دارد. منطق روایی داستانهایش معمولا نامنظم بوده وترتیب معمول را ندارند. به عبارت دیگر اگر میخواهید یکی از کتابهای مستور را بخوانید، بهتر است که بدانید قرار نیست با داستانی معمولی سر و کار داشته باشید که آغاز و پایانی مشخص یا نقطه اوج و گرهگشایی مرتبی دارد. بلکه کاملا برعکس، تمامی داستان ممکن است نمایشنامهای متعلق به کتابی دیگر باشد! مثلا کتاب «دویدن در میدان تاریک مین» یکی از قسمتهای کتاب دیگر او یعنی «استخوان خوک و دستان یک جذامی» است. همین امر به جذابیت کتابهای مستور میافزاید. شخصیتهای رمانهای او، با پایان کتاب نمیمیرند، بلکه ممکن است در کتابی دیگر سر و کلهشان پیدا شده و چیزهای جدیدی دربارهٔ آنها فرا بگیرید. مانند کتاب «رساله درباره نادر فارابی» که به کتاب «سه گزارش کوتاه دربارهٔ نوید و نگار» مرتبط است. گویا مستور در حال چینش پازلی بزرگ است که هر قطعهٔ آن درون یکی از کتابهایش پنهان گشته و خواننده هوشیار موظف است که آنها را کنار یکدیگر بچیند.
نوشتههای مستور، به دنبال پرسش فلسفی
مصطفی مستور از جمله نویسندگانی میباشد که کتابهایش همواره درونمایهای فلسفی دارند. گاه یک پرسش فلسفی و کنکاش دربارهٔ آن مانند «روی ماه خداوند را ببوس» و گاه نگاهی فلسفی به یه رابطه و یا کلیت زندگی همچون «حکایت عشقی بیقاف، بیشین، بینقطه». آدمهای دنیای داستانی مستور، در دنیای روزمرگیهای خود همواره درگیر یافتن حقیقتاند و تنهایی و شک بر شهر داستانهای او سایه انداخته، شهری که حال و هوایش با دنیای خواننده مانوس و آشناست. در داستانهای او، زندگی ایرانی و اعتقادات مذهبی جایگاه ویژهای دارند و به نظر میرسد که در تفکر نویسنده نیز نقش مهمی داشته باشند. عنوان کتاب «استخوان خوک و دستان جذامی» تضمینی از حدیث امام علی(ع) «به خدا سوگند که دنیای شما در نزد من پستتر و حقیرتر است از استخوانِ خوکی در دستِ جذامی» است. کتابی که در آن، رویکردی ویژه و لطیف را به دین و خداوند به تصویر میکشد.
آثار منتشر شده
از مصطفی مستور آثار متعددی به چاپ رسیده که از معروفترین آنها میتوان به «روی ماه خداوند را ببوس»، «عشق روی پیادهرو»، استخوان خوک و دستهای جذامی، «من گنجشک نیستم»، «دویدن در میدان تاریک مین»، «پیادهروی در ماه»، «تهران در بعد از ظهر» و «عشقی بیقاف، بیشین، بینقطه» اشاره کرد.
روی ماه خداوند را ببوس
«روی ماه خداوند را ببوس» تا به حال دو مرتبه به عنوان بهترین رمان سال در سالهای ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰ انتخاب شده و هنوز هم مشهورترین اثر مستور است که به چندین زبان زندهٔ دنیاترجمه و در کشورهای اندونزی، روسیه، ترکیه و کردستان عراق، مصر و آلبانی منتشر گشته است. کتابی با موضوع شک به موجودیت خدا که بر محور سه شخصیت اصلی یونس و نامزدش سایه و همچنین مهرداد، دوست و همکلاسی یونس پرداخته شده است. کتابی دوستداشتنی که با شما را با پرسشهای یونس همراه و با حرفهای سایه همدل میسازد.
معسومیت جدیدترین اثر مصطفی مستور
جدیدترین اثر منتشر شده مستور «معسومیت» نام دارد که با وجود تیراژ ۴۰۰۰ تایی آن در همان هفته اول به چاپ دوم رسید. اگرچه غلطهای املایی عامدانه نویسنده باعث نقدهای زیادی به کتاب گشته، اما طرفداران مستور به نظر میرسد که همچنان از خواندن آثار او لذت میبرند. به طور کلی مصطفی مستور را نمیتوان در زمره نویسندگانی دانست که بعد ادبی اثر برایشان ارجحیت دارد و خوانندگان همیشگی او نیز با این خصوصیت آشنا هستند. در واقع همانطور که خود او در یک مصاحبه بیان کرده، آنچه باعث میشود فردی جذب رمانهای مصطفی مستور گردد، نه قدرت قصهپردازی است و نه ریزهکاریهای ادبی و تخصصی، بلکه فضای مشترک روحی و فکری میان خوانندگان و نویسنده است. چه از طرفداران او باشید، چه نباشید، مصطفی مستور یکی از محبوبترین نویسندگان حال حاضر است و دلیل این محبوبیت را نیز میتوان قدرت تاثیرگذاری دانست. قدرت تاثیرگذاری بر مخاطبی که مانند شخصیتهای داستان در جدالی همیشگی با پرسشهایی بیپایان است و میکوشد تا به زندگی معمولی و روزمرهٔ خود معنایی تازه ببخشد، معنایی که رنگ و بویی فلسفی یا دینی داشته و بنیادهای اصلی تفکر او را شکل میدهد.
سبک نویسندگی و قلم این نویسنده
مصطفی مستور از نویسندگان بسیار با استعداد معاصر است. زبان کتابهای او ساده، روان و محاورهای است و شخصیتپردازی قوی دارد. خواننده به خوبی میتواند با شخصیتها همذات پنداری کرده و همراه شود. مستور با هنرمندی تمام احساسات شما را به کار میگیرد، با روند داستانی درگیرتان کرده و پرسشهایی ماندگار در ذهنتان خلق میکند. اغلب کتابهای او معمولا مناظراتی مداوم میان آدمهاست. آدمهایی که هرکدام نگاه و فلسفهای بخصوص به زندگی دارند. اگرچه این مکالمهها و دیالوگپردازیها برای بسیاری از خوانندگان مطلوب نیست، اما همچنان طرفداران گستردهای داشته و همین امر باعث شده که تمامی کتابهای مستور از چاپ اول گذر کنند. چنین کیفیتهایی باعث شده تا فضای کتابهای او در ابتدا بسیار شبیه به رمانهای پست مدرن به نظر برسد، اما کمی که بگذرد تفاوتهای آنها مشهود میشود. شک، اندوه و عدم قطعیت موجود در داستان برخلاف رمانهای پستمدرن پابرجا نمانده و همواره روزنهٔ امیدی وجود دارد که به جهان شخصیتها رنگ داده و خواننده را مبهوت و بیپاسخ رها نمیکند. استفاده وی نیز از کلمات محاوره و شعر و حتی لغات انگلیسی نیز بیشتر از آنکه الهام گرفته از سبک پست مدرنها باشد، متاثر از نحوهٔ داستاننویسی معاصر فارسی است.