واژه‌ی نمایش‌نامه از لغت فرانسویِ pièce de théâtre برگرفته شده‌است. و به همین خاطر، گاهی با واژه‌های پی‌اِس یا تئاترنوشت هم از آن یاد می‌شود. این واژه متنی را شامل می‌شود که بتوان آن را برای اجرای یک نمایش استفاده کرد. طبیعتاً به نویسنده‌ی چنین متنی، نمایش‌نامه‌نویس گفته می‌شود.

اما اصطلاحاً، نمایش‌نامه داستانی است که به منظور اجرای گفتاری و نمایشی بر صحنه‌ی تئاتر، نوشته می‌شود. تاریخچه‌ی نمایش‌نامه‌نویسی به به تراژدی‌های دوران یونان باستان برمی‌گردد. و از آن زمان، در قومیت‌ها و فرهنگ‌های گوناگون با اشکال متفاوتی از نمایش‌نامه روبه‌رو بوده‌ایم. مانند نمایش‌نامه برای اجرای سربسته، روباز، نمایش‌نامه‌ی تک‌راوی (نقالی)، نمایش‌نامه‌ی خلق‌الساعه (فی‌البداهه) مانند روحوضی و… .

از نظر محتوایی هم می‌توانیم گونه‌هایی چون «کمدی، درام، ملودرام، تراژدی، طنز، هجو، لغو و…» را برای یک نمایش‌نامه در نظر بگیریم. به طور کلی، متن یک نمایش‌نامه، منقطع و در مراحل «مقدمه‌چینی، شخصیت‌پردازی، ساخت گره داستان، تعبیه‌ی حس دلهره، درگیری که در اوج داستان اتفاق می‌افتد و نهایتاً نتیجه‌گیری» تقسیم‌بندی می‌شود. اما نویسنده می‌تواند به تناوب از وجود این عناصر گذر کند.

ساختار نمایش‌نامه

چه می‌شود که به یک متن، نمایش‌نامه می‌گوییم. و چنین متنی اساسا از چه عناصر یا ویژگی‌هایی بهره می‌برد که قالب آن را از فرم بیرونی متون دیگر، متمایز می‌کند؟! نمایش‌نامه نسبت به یک داستان یا رمان، اجزای بیشتری را در آغاز، میانه و نهایت خود دارد که این تفاوت بنیادین را رقم می‌زنند:

  • هر نمایش‌نامه از چند پرده و صحنه تشکیل می‌شود. به هرکدام از قسمت‌های نمایش که با جلو عقب رفتن پرده‌ی نمایش (و طبیعتا تعویض دکورِ صحنه) همراه است، یک پرده می‌گویند. و بعد از این اتفاق، می‌گویند پرده عوض شده است.
    هنگامی هم که در یک پرده‌ی خاص، بدون تعویض دکور، صرفاً ماجرا یا زمان و مکان عوض می‌شوند، می‌گویند صحنه عوض شده است. و به هرکدام از این قسمت‌ها یک صحنه می‌گویند. مکان و زمان اتفاقات یا توضیح درباره‌ی صحنه، در ابتدای نمایش یا ابتدای هرکدام از پرده‌ها و صحنه‌ها قید می‌شوند.
  • معمولاً در آغاز نمایش‌‌نامه، شخصیت‌های نمایش‌نامه، نام برده می‌شوند. و سپس شرح مختصری از محیط داستان، سن و سال، قد و چهره‌‌ی آنان داده می‌شود.
  • علاوه بر متن گفتاوردها (دیالوگ) در نمایش‌نامه با کارها، حرکات و حالات چهره‌ی بازیگران هم مواجه هستیم که معمولاً متن توضیحی برای چنین حرکاتی داخل کروشه [ ] نوشته می‌شود.

تمام نکاتی که در بالا گفتیم، به دو مساله‌ی اصطلاحی بازمی‌گردند: «دکوپاژ و میزانسن». نکته‌ی اول مبیّن میزانسن، به معنای ﭼﯿﺪن وسایل ﺻﺤﻨﻪ، ﺻﺤﻨﻪ‌آراﯾﯽ و ﺑﻪ ﺻﺤﻨﻪ آوردن ﯾﮏ ﮐﻨﺶ است. نکات دوم و سوم هم به دکوپاژِ نمایش‌نامه، یعنی نوع تصویری کردنِ جزئیاتِ بصری و شیوه‌ی ارائه‌ی متن و تعاملش با تصویر برمی‌گردند.

شنیدن کِی بود مانندِ دیدن؟

فلسفه‌ی وجودی نمایش‌نامه را می‌توانیم در پیوند بین دو مساله‌ی مهم یعنی داستان و اجرا بدانیم. از آن‌جا که هیچ هنری نسبت به هنر دیگر، جزیره‌ای نیست و بین هنرها ارتباطات زیادی وجود دارد، از دیرباز، نمایش‌نامه به عنوان یک پل بین آن‌ها عمل می‌کند.

همان‌طور که شعر با هنری بینابینی به موسیقی اتصال می‌یابد و ترانه خلق می‌شود، بین رمان و هنرهای دیداری هم توسط نمایش‌نامه، یک آشتی جذاب ایجاد شده است. و همان‌طور که جذابیت یک شعر و یک موسیقی با ترکیب در قامت یک ترانه یا تصنیف بیشتر می‌شود، نمایش‌نامه هم تمامی امکانات داستان و تصویر را به هم می‌آمیزد. تا چیزی ویژه خلق کند. چه‌اینکه ما از دیرباز در ضرب‌المثل‌های زبان فارسی معتقد بوده‌ایم:

شنیدن، کِی بود مانند دیدن؟ زلیخا گفتن و یوسف شنیدن!

نمایش‌نامه همچنین یکی از سه رسانه‌ی بالادستی انسان برای انتقال مفهوم است. که در کنار کتاب و اجرا (پرفورمنس) قرار می‌گیرد. پرفورمنس که انواع گوناگونی دارد خالی از متن و کتاب هم خالی از تصویر (فیزیکی) ارائه می‌شوند. اما نمایش‌نامه به‌نوعی تلفیقی از این دو به‌شمار می‌آید.

رد پای ارسطو

از آن دوران که یونانی‌ها در تراژدی‌های خود به صورت تجربی، نمایش‌نامه‌نویسی را شروع کردند، تا به امروز، قرن‌ها می‌گذرد. اما این دسته از هنر، همچنان ثابت‌‎قدم به رشد خود ادامه می‌دهد. ارسطو به عنوان سومین ضلع از سه‌گانه‌ی فلاسفه‌ی یونان (شامل سقراط و افلاطون) اولین کسی بود که نمایش‌نامه‌نویسی یونان باستان را بررسی کرد. و به تدوین زوایای کمتر دیده شده و ارائه‌ی آنان در کالبد یک مانیفست پرداخت.

او اجزای اصلی نمایش‌نامه را مشتمل بر شش جزء اصلی تعریف کرد. و «داستان، اخلاق، گفتار، فکر، صحنه‌آرایی و آواز» را عناصر مهم نمایش‌نامه دانست.

بنا بر طبقه‌بندی ارسطو، طرح یا داستان مهم‌ترین جزء یک نمایش است. و روایت منطقی ماجرا با درنظر گرفتن روابط علّی و معلولی بین حوادث را شامل می‌شود. اخلاق درواقع همان چیزی است که امروزه با نام شخصیت‌پردازی می‌شناسیم. و توصیف خلقیات و ویژگی‌های روحی روانی یا رفتاری بازیگران را دربرمی‌گیرد. گفتار یا بیان، همان دیالوگ (گفتاورد) است. که گفتگوهای بین بازیگران و مکالماتی که نمایش را جلو می‌برند، تبیین می‌کند.

فکر، همان عقیده، ایدئولوژی یا فضای حاکم بر داستان است. که فلسفه‌ی جاری در ذهن نمایش‌نامه‌نویس را در عناصر دیگر تزریق می‌کند. و تقریبا معادلِ درون‌مایه یا مضمون امروزی خواهد بود. منظره یا صحنه‌آرایی چیزی است که از آن به عنوان میزانسن نام بردیم. و به پیشنهادات نمایش‌نامه برای طراحی دکور نمایش منتهی می‌شود. در نهایت، ارسطو از آواز یا موسیقی نام می‌برد. و علاقه دارد تا از قالب نظم برای متن نمایش استفاده شود.

با تسرّی دادن نظریات ارسطو در نگاه امروزی و گسترده‌تر دیدن آن در دید افرادی چون «ژُرژ پولتی» سی و شش موقعیت نمایشی مشهور از نمایش‌نامه مشتق می‌شوند. که تقریباً تمام نمایش‌نامه‌ها به یک یا چند مضمون از آنان می‌پردازند. برای مثال لابه، رهایی، انتقام، تعقیب، بلا و رقابت چند مضمون اصلی این دسته‌بندی هستند.

صاحبان امضای نمایش

نمایش‌نامه‌نویسان برجسته‌ی زیادی در طول تاریخ حضور داشته‌اند. که از بین آنان می‌توانیم به ویلیام شکسپیر و ژان باتیست پوکلن (مولیر) اشاره کنیم. اما در عصر حاضر از ژان پل سارتر، آرتور میلر، آنتوان چخوف، هنریک ایبسن، ساموئل بکت، اوژن یونسکو، اریک امانوئل اشمیت، به عنوان برترین نمایش‌نامه‌نویسان جهان نام برده می‌شود.

نمایش‌نامه‌نویسی در ایران، -به شکل مدرن- گونه‌ای تازه محسوب می‌شود. گرچه که ما از دیرباز، هنرهایی مانند سیاووش‌خوانی، نقالی، روحوضی، سیاه‌بازی و… را داشته‌ایم. در قرن چهاردهم، سه نفر شامل از غلامحسین ساعدی، اکبر رادی و بهرام بیضائی، افرادی هستند که چه از نظر کمی، چه از نظر کیفی و حتی از نظر اولین بودن در بسط و رشد و تعالی این هنر نوپا کار کرده و آن را به قله‌ی خود رسانده‌اند. از ایرج پزشک‌زاد، پری صابری، علی نصیریان و در دهه‌های اخیر از حمیدرضا آذرنگ و نغمه ثمینی نیز می‌توانیم به عنوان دیگر نمایش‌نامه‌نویسان برجسته‌ی ایران یاد کنیم.

راهنمای نمایش

برای آشنایی و ارتباط با هر مکتب، قالب یا هنری نیاز به کتاب‌هایی برای راهنمایی جهت درک اولیه یا بیشتر داریم. و از کتاب‌هایی چون «نگاهی به مبانی نمایش‌نامه‌نویسی و تحلیل نمایش» اثر بابک دهقانی، «تئاترنویسی سپید» و «درآمدی بر تئاترنویسی پست‌مدرنیستی» اثر سعیدرضا خوش‌شانس، «شناخت عوامل نمایشی» اثر ابراهیم مکی و «آناتومی ساختار درام» اثر نصرالله قادری می‌توانیم به عنوان کتاب‌های راهنما و آشنایی با نمایش‌نامه نام ببریم.

دسته بندی شده در: