آنتون پاولوویچ چخوف (Anton Pavlovich Chekhov)
آنتون پاولوویچ چخوف (۲۹ ژانویه ۱۸۶۰ - ۱۵ ژوئیه) پزشک، نمایشنامهنویس و نویسندهٔ داستان کوتاه روسی بود که به عنوان یکی از بزرگترین نویسندگان داستان کوتاه تاریخ شناخته میشود. او نمایشنامهها، داستانهای کوتاه و بلند زیادی نوشته است و در آنها به نوعی «معجزه» کرده است. قلم متفاوت و حیرتانگیز چخوف، او را بعد از گذشت دو قرن همچنان زنده و جاودانه نگه داشته است. همچنین داستانهای کوتاه و سایر آثار او، از نظر نویسندگان و منتقدان واقعا شایستهٔ قدردانی و احترام هستند. جالب است بدانید که او یکی از کسانی است که سبک مدرنیسم را ابداع کرد. در واقع از او، هنریک ایبسن و آگوست استریندبرگ به عنوان سه نویسندهٔ اصلی در ابداع سبک مدرنیسم اولیه یاد میشود. چخوف قبل از آنکه نویسنده شود، در دانشگاه مسکو در رشتهٔ پزشکی فعالیت میکرد و هیچوقت علاقهاش به هیچیک از دو حرفهای که درآنها ماهر بود، کم نشد. به گفتهٔ او «پزشکی، همسر قانونی من و ادبیات معشوقهٔ من است». جالب است بدانید که آنتوان چخوف، درست مثل پرسی شلی، در ابتدا برای بدست آوردن پول داستان مینوشت، اما هرچه جاه طلبی هنری او بیشتر میشد، نوآوریهای بیشتری در امر نوشتن ابداع میکرد که بر روند تکامل داستان کوتاه مدرن تاثیر زیادی گذاشته است.
سبک و قلم چخوف
همانطور که میدانید، از چخوف آثار بسیار زیادی به جا مانده است. اما چیزی که قلمش را محبوب و جاودانه ساخته، سبک متفاوتی است که به کار میبرده است. او همواره داستانهای کوتاه بدون پیرنگ خلق میکرد و برای اولین بار از ایجاز و خلاصه نویسی در قلمش استفاده کرد. علاوه بر این، او جزء اولین کسانی بود که در قلم خود از نثر مسجع و شاعرانه استفاده میکرد و از استفاده از عناصر نمادین روسی غافل نماند. در کنار اینها، او با سبک رئالیستی و واقعگرایانه داستانهایش را مینوشت و نسبت به شخصیتهای اصلی کتاب، دیدگاه واقعبینانهای داشت. جالبتر از همه این که در متن خود، از تصویرسازی نیز بهره میبرد که در آن زمان امری کاملا بدیع و جدید بود.
درونمایهٔ داستانهای چخوف
همانطور که داستایوفسکی صرفاً راجع به مسائل روانشناسی مینویسد و شخصیتهای دیوانهای مثل «ابله» خلق میکند، آنتوان چخوف نیز درونمایهٔ مخصوص به خودش را دارد. او راجع به فرصتهایی که در زندگی از دست میروند، انسانهایی که حرف یکدیگر را نمیفهمند، اختلافات طبقاتی در روسیه و ماهیت فاجعهبار و خرد فحشا صحبت میکرد. علاوه بر این، به سنتها، ارزشها و تابوهایی که همیشه مانع آزادی و حرکت انسان میشدند نیز صحبت میکرد یا به عبارتی، به آنها حمله میکرد. میتوان گفت که آنتوان چخوف جزء آن دسته از نویسندههای نترس و شجاع، با قلمی صریح، رک و صادقانه بوده است.
آثار آنتوان چخوف
همانطور که قبلا نیز به آن اشاره شد، آنتوان چخوف با سبکی واقعگرایانه راجع به انسانها یا به عبارتی، راجع به زندگی مینویسد. او درست دو سال بعد از اخذ مدرک پزشکی، مجموعه داستان «هنگام شام» که جایزهٔ پوشین را از آن خود کرد، به چاپ رساند. به طور کلی، تعداد داستان کوتاههایی که چخوف به ثبت رسانده بسیار زیاد است و حدوداً میتوان گفت که او بیش از هفتصد داستان کوتاه را به ثبت رسانده است. گرچه هر هفتصد کتاب به فارسی ترجمه نشده ولی با کمی جستجو میتوان نسخهٔ انگلیسی آنها را به دست آورد. از جمله داستانهای کوتاه او میتوان به «از دفترچه خاطرات یک دوشیزه، بوقلمون صفت، کاشتانکا، نشان شیر و خورشید، بانو با سگ ملوس، شرطبندی، اتاق شماره شش و زندگی من اشاره کرد.
البته چخوف علاوه بر داستان کوتاه، داستانهای بلندی نیز نوشته که «دکتر مریض»، «داستان ملالانگیز» و «دوئل» نام دارند. در کنار اینها، او نمایشنامههای زیادی را نیز به چاپ رسانده است. خوشبختانه نمایشنامههای او اکثرا به فارسی ترجمه شده و شما میتوانید از خواندن آنها لذت ببرید. از جمله نمایشنامههای چخوف میتوان به ایوانف، عروسی، مرغ دریایی، سه خواهر، باغ آلبالو، دایی وانیا، در جادهٔ بزرگ، خرس، خواستگاری و تاتیانا رپینا و آواز قو اشاره کرد.