هما پوراصفهانی
«هما پور اصفهانی» زاده ۲۹ اسفند ۱۳۶۹ در شهر اصفهان است که در مقطع کارشناسی ارشد در رشته روانشناسی تحصیل کرده است. او با رمان« آسمان نگاهت » خود را به عنوان یک نویسنده جوان و امروزی مطرح کرد. او هیچگاه گمان نمیکرد که در زمینه نویسندگی بتواند به موفقیت برسد، اما از ده سالگی شور و شوق عجیبی در خود حس کرد. با وجود تمام تردیدها یک حامی را در کنار خودش داشت که مشوق اصلی او برای ادامه نویسندگی بود؛ یعنی برادر بزرگش؛ پوراصفهانی همیشه از برادرش به عنوان مشوق اصلیاش یاد میکند، البته حمایت مادر و دوستان نزدیک او نیز در این پیشرفت بیتاثیر نبوده است.
سبک رمانهای پور اصفهانی
رمانهای پوراصفهانی فضایی معمایی و عاشقانه دارد. این نویسنده جوان و با استعداد ترکیبی از آرمان گرایی و خیال پردازی را به داستانهای خود کشانده است و خواننده را به کنجکاوی هر بیشتر به خواندن ادامه داستان وادار میکند. این فضای معمایی و عاشقانه پوراصفهانی که با ذهن خلاق خود شخصیتهایی خلق کرده که گرچه به دور از واقعیت است اما همین غیر واقعی بودن، خواننده را مجذوب خود میکند. شاید استقبال مردم از اینگونه ژانرها در سالهای اخیر خبر از ظهور نویسندگان جوان بیشتری در این زمینه میدهد. در ادامه سعی میکنیم مرور کوتاهی بر معروفترین و پرفروشترین کتابهای پوراصفهانی داشته باشیم.
رمانهای پور اصفهانی
- سیگار شکلاتی
- توسکا
- اسپرسو
- شکلات تلخ
- ذهن خالی
- سجاده و صلیب
- استایل
- اوراکل
- تقاص
- قرار نبود
- افسونگر
مروری کوتاه بر مهمترین آثار هما پوراصفهانی
سیگار شکلاتی
یکی از رمانهای عامه پسند و عاشقانه که بسیار هم مورد توجه هم قرار گرفته است رمان سیگار شکلاتی است؛ این کتاب حول محور سه شخصیت اصلی داستان که هر کدام گذشته پر پیچ و خم خود را دارند میچرخد وگرچه داستانی عاشقانه دارد اما اینبار به دور ازکلیشههای همیشگی است.
قسمتی از کتاب
«شعر وحشی بافقی، صدای محسن چاوشی! چه دنیایی برایش میساخت. آن قدر که با ز ذهن سرکشش شاعر میشد. شاعر میشد و شعر میگفت. باز هم فقط برای خودش. برای دلش، برای دلی که دیگر دل نبود. به یاد پدری که دیگر پدر نبود، به یاد پدری که فروختش! …»
ذهن خالی
این رمان هم مانند دیگر آثار هما پوراصفهانی ژانری عاشقانه جنایی دارد. این کتاب یک عشق شور انگیز و رویایی را به تصویر میکشد که پر ازپیچ و خمهای معمایی است و ذهن خواننده را برای ادامه کتاب کنجکاو میکند. داستان از فضای بیمارستان آغاز میشود.
قسمتی از کتاب
«با حس درد همه نیرومو جمع کردم تا بتونم چشمامو باز کنم، اما تلاشم بیثمر بود. حس میکردم وزنه به پلک هام آویزونه و هر چه بیشتر تلاش میکنم کمتر نتیجه میگیرم. نتیجه به دست اومده فقط سردرد شدید و تیر کشیدن شقیقه هام بود. »
اوراکل
یکی از آخرین رمانهای پور اصفهانی رمان اوراکل است که فضای جنایی معمایی این کتاب خواننده را مجذوب خود میکند در عین حال عشق همچنان نقش اصلی و محوری خود را در این کتاب ایفا میکند. همچنان استقبال مخاطبان از این کتاب نشان میدهد این سبک نوشتاری پوراصفهانی و نوشتههایی که همه تخیلات ذهن خلاق او است مورد پسند مخاطبان واقع شده است.