
قیمت:
65,000
10٪
58,500
تومانءء
قیمت:
65,000
10٪
58,500
تومانءء


باغوحش شیشهای
برگزیده
مجید
80,100 تومانءء


باغوحش شیشهای
افراز
162,000 تومانءء


باغ وحش شیشهای
مینو
99,000 تومانءء
باغوحش شیشهای، یکی از معروفترین نمایشنامههای آمریکایی است که توسط تنسی ویلیامز در سال ۱۹۴۴ نوشته شد. این اثر، نخستین نمایشنامه موفق ویلیامز است که او را به عنوان یکی از بزرگترین نمایشنامهنویسان قرن بیستم معرفی کرد. داستان این نمایشنامه به خاطرات شخصیت اصلی یعنی، تام وینگفیلد میپردازد که در یک فضای واقعگرایانه اما شاعرانه روایت میشود.
این نمایشنامه از مضامین شخصی و زندگی واقعی تنسی ویلیامز الهام گرفته است. شخصیت لورا وینگفیلد که در داستان فردی آسیبپذیر و شکننده است، تا حد زیادی از خواهر واقعی نویسنده، رز ویلیامز، الگوبرداری شده است.
این نمایشنامه در ایران توسط مترجمان مختلفی به فارسی برگردانده شده است. اگر به زبان ساده و در عین حال دقیق نیاز دارید، ترجمه حمید سمندریان از نشر قطره گزینهٔ مناسبی خواهد بود.
خلاصه داستان کتاب باغوحش شیشهای اثر تنسی ویلیامز
داستان نمایشنامه در شهر سنت لوئیس در دهه ۱۹۳۰ رخ میدهد و حول زندگی خانواده وینگفیلد میچرخد که متشکل از آماندا (مادر)، تام (پسر) و لورا (دختر) است. پدر خانواده، سالها قبل آنها را ترک کرده و این موضوع تأثیر عمیقی بر خانواده گذاشته است.
شخصیتهای داستان
تام وینگفیلد: شخصیت اصلی و راوی داستان که در یک کارخانه کار میکند اما آرزو دارد که نویسنده شود. او از زندگی محدود و یکنواخت خود خسته است و در جستجوی راهی برای فرار از آن است.
آماندا وینگفیلد: مادر خانواده، زنی سرخورده اما پر از آرزو که به خاطرات گذشتهاش پناه میبرد و آرزو دارد دخترش با یک مرد موفق ازدواج کند.
لورا وینگفیلد: دختر خانواده، دختری خجالتی و دارای نقص جسمانی که به مجموعهای از حیوانات شیشهای (باغوحش شیشهای) علاقه دارد. این مجموعه، دنیای خیالی و شکننده او را تشکیل میدهد.
جیم اوکانر: دوست تام که برای شام دعوت میشود و نقش یک ناجی احتمالی را برای لورا بازی میکند.
تام که از زندگی یکنواخت خود ناراضی است، تصمیم میگیرد برای خوشحال کردن مادرش، یکی از همکارانش (جیم اوکانر) را به خانه دعوت کند تا شاید بتواند با لورا ازدواج کند. آماندا با شور و شوق برای این دیدار آماده میشود، اما در نهایت، مشخص میشود که جیم نامزد دارد و نمیتواند با لورا باشد. این موضوع باعث فروپاشی دنیای شکننده لورا و افزایش تنش بین تام و مادرش میشود. در پایان، تام نیز مانند پدرش خانواده را ترک میکند، اما خاطرات خواهرش لورا همچنان او را درگیر خود نگه میدارد.
موضوعات و پیامهای اصلی کتاب باغ وحش شیشهای اثر تنسی ویلیامز
شکنندگی انسان و فرار از واقعیت
نماد اصلی در داستان، مجموعه حیوانات شیشهای لورا است که نمایانگر شکنندگی و آسیبپذیری او و دیگر شخصیتهاست.
واقعیت در برابر توهم
آماندا در توهم زندگی میکند و خاطرات گذشته را زنده نگه میدارد، لورا از طریق مجموعه شیشهای خود از دنیای واقعی فرار میکند و تام نیز به سینما و شعر پناه میبرد.
خانواده و مسئولیت
تام در میان مسئولیت نسبت به خانواده و خواستههای شخصی خود گیر افتاده و این تضاد در نهایت او را مجبور به ترک خانه میکند.
تنهایی و ناتوانی در برقراری ارتباط
تمامی شخصیتهای نمایشنامه، به نوعی تنهایی عمیق را تجربه میکنند و در برقراری ارتباط با دیگران ناتوان هستند.
سبک نگارش و ساختار محتوایی کتاب باغ وحش شیشهای از تنسی ویلیامز
باغوحش شیشهای یک نمایشنامه خاطرهای است که در آن، تام به عنوان راوی و شخصیت اصلی، داستان را از دیدگاه خودش بازگو میکند.
ویژگیهای سبک نگارش این نمایشنامه عبارت است از:
زبان شاعرانه و نمادین: ویلیامز از توصیفات لطیف و شاعرانه استفاده میکند تا فضای نوستالژیک و احساسی نمایش را تقویت کند.
عناصر نمادین: حیوانات شیشهای، نور و سایهها، موسیقی و حتی نام شخصیتها، همگی نمادهای عمیقی دارند که بر موضوعات نمایش تاکید میکنند.
مونولوگهای درونی: شخصیتها، مخصوصاً تام، از طریق مونولوگهای طولانی، احساسات و درگیریهای درونی خود را بیان میکنند.
فلشبک و زمان غیرخطی: نمایشنامه از حافظه تام روایت میشود، بنابراین ساختار آن کاملاً خطی نیست و گاهی بین گذشته و حال حرکت میکند.
درباره نویسنده
تنسی ویلیامز یکی از بزرگترین نمایشنامهنویسان قرن بیستم بود که با آثار درخشانش، تأثیر عمیقی بر تئاتر مدرن آمریکا گذاشت. او درامنویسی را از سنین جوانی آغاز کرد و اولین موفقیت بزرگش در سال ۱۹۴۴ با نمایشنامه باغوحش شیشهای رقم خورد که بر اساس خاطرات شخصی او نوشته شده بود.
پس از این موفقیت، او در سال ۱۹۴۷ با نگارش اتوبوسی به نام هوس که برنده جایزه پولیتزر شد، به شهرت جهانی رسید. ویلیامز در آثارش به شخصیتهای روانپریش، تنهایی انسان، سرکوب جنسی و فروپاشی ارزشهای سنتی جامعه جنوب آمریکا میپرداخت.
از دیگر نمایشنامههای معروف او میتوان به «گربه روی شیروانی داغ» اشاره کرد که دومین جایزه پولیتزر را برای او به ارمغان آورد. او همچنین در فیلمنامهنویسی و داستان کوتاهنویسی مهارت داشت و بسیاری از نمایشنامههایش به فیلمهای موفق سینمایی تبدیل شدند.
ویلیامز با ترکیب زبان شاعرانه، دیالوگهای تأثیرگذار و شخصیتپردازی عمیق، نمایشنامههایی خلق کرد که تا امروز مورد تحسین هستند. او تأثیر زیادی بر درام آمریکایی و سینمای هالیوود گذاشت و الهامبخش نویسندگان و کارگردانان بسیاری شد. ویلیامز در سال ۱۹۸۳ در نیویورک درگذشت، اما آثار او همچنان اجرا میشوند و جزو میراث ماندگار ادبیات نمایشی جهان محسوب میشوند. نمایشنامههای او، عصری جدید در تئاتر آمریکا ایجاد کردند و هنوز هم مخاطبان را مجذوب خود میکنند.
بریدههایی از کتاب باغ وحش شیشهای از تنسی ویلیامز
«آروم غذا بخور و ازش لذت ببر. غذایی که خوب پخته شده باشه، مزه خوبی داره که آدم باید اونو مدتی توی دهنش نگه داره تا مزشو بفهمه. پس غذاتو خوب بجو و بذار غدههای بزاقیت کارشونو بکنن. »
«دارم از درون عوض میشم. میدونم به نظر همش خیالپردازیه؛ ولی از داخل، خب، دارم عوض میشم. هر وقت دارم کفشامو پام میکنم، یهکم میلرزم و به این فکر میکنم که زندگی چقدر کوتاهه و من دارم توش چیکار میکنم! »
«ای بادهای خوابآور بوزید مرا با خود به پرسهزنی ببرید! شوق وصال یار دارم در جان هزار فرسنگ راه دارم در پیش! »
«مردم به جای اینکه یه حرکتی بکنن میرن سینما که تصویرای متحرک ببینن! شخصیتای فیلمای هالیوودی همه هیجانو به جای کل مردم آمریکا تجربه میکنن و مردم میشینن تو یه اتاق تاریک و اونا رو نگاه میکنن! آره، تا وقتی جنگ بشه. اون وقت دیگه هیجان برای توده مردمم در دسترسه! اون موقع مال همهست نه فقط گِیبِل! »
«امروزه همه باید بیاهمیتی تجسمپذیری در هنر را بدانند: اینکه حقیقت، زندگی، یا واقعیت، ساختاری است که تخیل شاعرانه میتواند آن را اساسآ، تنها از طریق تغییر شکل ظاهری نمایش دهد. »
«وقتی مردمرو بشناسید میبینید که اِنقدرام ترسناک نیستن. باید همینو یادتون باشه! و همه مشکل دارن، فقط شما نیستین. شما فکر میکنید فقط خودتون مشکل دارید؛ فقط خودتون مأیوسین. ولی یه نگاه که به دورتون بندازین میبینید خیلیها مثل شما مأیوسن. »
«از کنار ویترین یه مغازه رد شدم که عطر میفروخت. ویترین پر از تیکهشیشههای رنگی بود؛ بطریهای کوچیک شفافی با رنگهای ملایم، مثل خوردههای یه رنگینکمان خورد شده. بعد یهو خواهرم دستشو میذاره رو شونم. میچرخم و تو چشماش نگاه میکنم… اوه! لورا! لورا! سعی کردم فراموشت کنم؛ ولیباوفاتر از اونیم که میخواستم باشم! دنبال یه سیگار تو جیبم میگردم. از خیابون رد میشم، میرم تو یه سینما یا یه بار، یه نوشیدنی میخرم، با اولین غریبهای که میبینم حرف میزنم. هر کاری میکنم تا شمع ذهنم خاموش شه! (لورا بالای شمعها خم میشود) چرا که این روزا دنیا با صاعقه روشن میشه! شمعهاتو فوت کن لورا… و خدانگهدار… (لورا شمعها را فوت میکند). »
مشخصات محصول
کد محصول:
12926
نویسنده:
ناشر:
وزن:
110 گرم
قطع:
رقعی
تعداد صفحات:
88 صفحه
جلد:
شومیز
شابک:
9789643414351
مشخصات محصول
نظرات کاربران(0)
مرتب سازی براساس:
۰.۰
پرسش و پاسخ (0)