معرفی و بررسی کتاب چهرهٔ یک غریبه
«چهرهٔ یک غریبه» دهمین رمان منتشر شده از مجموعهٔ ادبیات پلیسی جهان نشر قطره است. چهرهٔ یک غریبه نوشتهٔ نویسندهٔ انگلیسی «آن پری»، یک رمان جنایی بسیار پرکشش و جذاب است.
معرفی کتاب چهرهٔ یک غریبه اثر آن پری
داستان از جایی آغاز میشود که شخصیت اصلی رمان، کارآگاه ویلیام مونک، در یک بیمارستان بیدار میشود و متوجه میشود که حافظهٔ خود را تماما از دست داده است و هیچ چیز حتی چهره و نام خود را نیز به یاد نمیآورد. حادثهای که منجر به از دست دادن حافظهاش شده، ظاهرا مربوط به یکی از پروندههایش است. پروندهای مهم که مونک آن را کامل فراموش کرده است.
مونک این واقعیت را -که تمام حافظهاش را از دست داده- برای دیگران فاش نمیکند و با پنهان کردن این موضوع، به زندگی گذشتهٔ خود باز میگردد و مامور رسیدگی به پروندهٔ قتلی وحشیانه میشود. قتل اشرافزادهای که در خانهاش به طرز فجیعی به قتل رسیده. این پرونده سرنخهای کمی دارد و حل آن برای مونک که تمام مهارتهایش به عنوان یک کارآگاه، همراه با خاطراتش به دست فراموشی سپرده شدهاند اصلا کار آسانی نیست.
آن پری نویسندهٔ توانا و پرفروشی است که قلم بسیار زیبایی دارد. این نوشتار زیبا و جملات زیبایی که برآمده از تفکر و بینش عمیق نویسنده هستند لذت خواندن کتاب را دو چندان میکنند. کتاب پایان بسیار جذاب و دور از ذهنی دارد که در عین زیبایی غافلگیرتان میکند.
آن پری؛ نویسندهٔ کتاب چهرهٔ یک غریبه
«آن پری» نویسندهٔ انگلیسی متولد ۲۸ اکتبر سال ۱۹۳۸، رماننویس مشهوری است که کتابهای تاریخیِ معمایی – جنایی مینوشت. عمدهٔ شهرت این نویسنده به علت دو مجموعهٔ توماس پیت و ویلیام مونک است.
زمانی که پری ۱۵ ساله بود، دوستش پولین پارکر را قانع کرد تا مادر پارکر را به قتل برسانند. بعد از ارتکاب قتل، پری به گذراندن ۵ سال در زندان محکوم شد و بعد از گذراندن آن دوران، نام خود را تغییر داد و به عنوان نویسنده زندگی خود را در انگلستان ادامه داد. فیلم Heavenly Creatures از روی این پرونده ساخته شده است.
آن پری ۲۴ کتاب با حضور شخصیت کارآگاه مونک نوشته است که «چهرهٔ یک غریبه» اولین کتابی است که مونک در آن حضور یافته. پری از نویسندگان پرکار بهشمار میرود و بیشتر از ۱۰۰ کتاب نوشته است. او موفق به کسب جایزهٔ ادگار آلن پو نیز شده است. آن پری در سال ۲۰۲۳ در ۸۴ سالگی درگذشت.
جملات کتاب چهرهٔ یک غریبه
«گذشته برایش مانند خواب بیرویایی بود، راهرویی سفید که گویی ابتدایی نداشت. »
«اوضاع بدتر از آن بود که فکرش را میکرد. عمری را گذرانده بود که معلوم نبود چند سال است! و تنها چیزی که به یاد میآورد دیروز بود! چند سال داشت؟ چند سال را از دست داده بود؟ »
«اما مردها در جمع جیغ نمیکشند، حتی در تنهایی هم شیون و زاری نمیکنند. عرق روی پوستش سرد شد و بیحرکت دراز کشید، دستانش را مشت کرد. رانکورن فکر میکرد از درد است، از درد جسمی و عادی. باید ظاهرش را حفظ میکرد. نباید اجازه میداد رانکورن فکر کند او شغلش را هم فراموش کرده است. بدون شغل بیمارستان به یک واقعیت ماندگار تبدیل میشد، به مشقتی هرروزه، خردکننده، پست و بیحاصل. »
«همچنان هراس داشت، چیزهایی که دربارهٔ خودش فهمیده بود پیشپاافتاده بود، آنقدر کم که ممکن بود دربارهٔ هر غریبهای بدانی؛ چیزهایی که دوست داشت و دوست نداشت؛ خودبینی که کمد لباسش خوب آن را نشان میداد؛ بینزاکتی و تندخویی که باعث شده بود گروهبان پشت پیشخان از دیدنش عصبی شود. »
«ذهنش را برای پیدا کردن احساسی، لحظهای از خاطرهٔ انسانی، چیزی که برایش ارزش داشته باشد جستوجو میکرد. چیزی نمییافت، هیچ توضیحی برای خودشیفتگیاش وجود نداشت. »
«ذهنش چنان خالی بود که انگار در همین لحظه روی همین تخت بیمارستان پا به عرصهٔ وجود گذاشته است. »
چرا خرید کتاب چهرهٔ یک غریبه پیشنهاد میشود؟
چهرهٔ یک غریبه رمان جنایی – معمایی بسیار گیرایی است که در کنار آنکه داستانی بسیار گیرا با پیچیدگیهای بسیار جذابی دارد، نوشتار آن هم مانند یک اثر ادبی، زیبا و دوستداشتنی است.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | چهرهٔ یک غریبه |
---|---|
تعداد صفحه | ۴۲۲ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۴۵۰ گرم |
شابک | ۹۷۸۶۰۰۱۱۹۹۶۶۰ |