معرفی و بررسی کتاب خانهای در تاریکی افق
«خانهای در تاریکی»، یکی از پنج اثر سیامک گلشیری، در حوزهٔ رمان کودک و نوجوان به شمار میآید. این کتاب کوتاه اما جذاب، برای اولین بار در سال ۱۳۹۲ و به عنوان چهارمین رمان کودک و نوجوان گلشیری به انتشار رسید و تاکنون با موفقیتی نسبی، توانسته با تیراژی ۱۰۰۰ نسخهای، پنج بار تجدید چاپ شود که با توجه به تابع هدف محدود و مخاطب کمتعداد ژانر خودش، عددی قابل قبول و حتی قابل اعتنا به حساب میآید. این کتاب، اثری چند بخشی است که به صورت یک داستان بلند و پر از جزئیات (از تنها یک شب خاص) روایت میشود؛ اما همزمان میتوانیم بگوییم که از ۲۱ بریده بریده تشکیل شده است. بخشهایی منسجم که به پیشبرد داستان و جذابیت آن کمک میکنند. از نظر ژانری میتوانیم خانهای در تاریکی را در دستههایی مانند تعلیقی، رازآلود، هراسآور، توهمآلود و ژانرهای نزدیک به این دستهها طبقهبندی کنیم. نشر افق، نشری است که از ابتدا تاکنون، مسئولیت انتشار و پخش این کتاب را برعهده داشته است؛ نشری که به نظر، بسیار خوب از این عهده برآمده و نتیجهٔ خوبی را گرفته است. البته به نظر میرسد که گلشیری هم جای خوبی را برای چاپ کتابش انتخاب کرده بوده است؛ درواقع نشر افق جزو معدود ناشرانی است که برای کار کودک و نوجوان اهمیت زیادی قائل شده است و همین کتاب خانهای در تاریکی را هم در سری آثار «رمان نوجوان» از این نشر به چاپ رسانده است. از نظر فیزیکی، نسخهٔ فعلی کتاب خانهای در تاریکی، از یک جلد شومیز و ۱۷۶ صفحه در قطع رقعی که به خوبی صفحهآرایی شده است، بهره میبرد.
موضوع کتاب خانهای در تاریکی
کتاب خانهای در تاریکی، همانطور که گفتیم، یک رمان جذاب در حوزهٔ سنی نوجوان است؛ اما آنقدرها محدود نیست که اگر یک بزرگسال هم آن را بخواند نتواند با آن ارتباط برقرار کند. گرچه که بالعکس این موضوع صادق نیست و با توجه به ترسناک بودن داستان، پیشنهاد میکنیم آن را برای کودکان توصیه نکنید یا نخوانید! ماجرای کتاب از آنجا آغاز میشود که یک نوجوان بازیگوش به نام بهنام، با سه دوست صمیمی خود قرار میگذارد تا همگی در میانههای یک شب و بدون خبردار کردن والدین خود، از خانه بیرون بزنند و برای تفریح و خوشگذرانی به کانال پرآبی از خارج شهر بروند تا آنجا شنا کنند. ظاهرا همهچیز این برنامه جفت و جور است و قرار نیست تا بازگشت این دوستان به خانهشان قبل از صبح، اتفاقی بیفتد که حتی خانوادههایشان را از این موضوع باخبر کند. اما مشکلی ترسناک در میانههای کار، سر راه آنها سبز میشود؛ این مشکل چیزی نیست جز یک برق نور عجیب که از لابهلای درختهای جنگل میتابد و توجه آنها را به خانهای متروکه که قصههایی وحشتناک را با خود در پی دارد، جلب میکند… از آنجایی که در کشور ما ایران، جای کتابهایی اورجینال برای حوزهٔ ادبیات کودکان و نوجوانان خالی است؛ چه برسد به ژانرهای متنوعتری از این قسمت مهم ادبیات، میتوانیم بگوییم که مطالعهٔ کتاب خانهای در تاریکی، حتما توجه شما را جلب خواهد کرد. بنابراین میتوانید برای خرید کتاب از طریق همین صفحه اقدام کنید. از طرفی میتوانید با مراجعه به مطلب «تاریکیِ خانهای در تاریکی» نقدی بر این کتاب را در مجله کتابچی مطالعه بفرمایید.
آشنایی با سیامک گلشیری، نویسندهٔ کتاب
سیامک گلشیری، نویسندهٔ کتاب خانهای در تاریکی، پسر احمد گلشیری و برادرزادهٔ هوشنگ گلشیری، دوتن از بزرگان تاریخ ترجمه و داستاننویسی ایران است که خودش هم در هردوی این حوزهها به تجربههای مختلف و متنوعی دست زده است. او در حوزههای مختلفی اعم از تألیف مجموعهٔ داستانهای کوتاه، خلق رمانهای بزرگسال، نگارش رمانهای نوجوان، تصحیح متون کهن ادبی و ترجمهٔ آثار ادبی برجستهٔ دنیا، فعالیتهای بینظیری را انجام داده است. غیر از کتاب حاضر، از بین رمانهای نوجوان او میتوانیم به کتابهای «اولین روز تابستان، آرش و تهمینه، داستان انتقام و بردیا و ملکهٔ سرزمین عاج» اشاره داشته باشیم. از جملهٔ مهمترین جوایزی که تاکنون، گلشیری به آنها دست یافته میتوانیم عناوینی همچون «برندهٔ لوح تقدیر بهترین مجموعهٔ داستان جایزهٔ یلدا، دیپلم افتخار بهترین ترجمهٔ کتاب کودک و نوجوان، برندهٔ جایزهٔ بهترین رمان کتاب سال، برندهٔ لوح تقدیر ششمین جشنوارهٔ کتاب برتر کودک و نوجوان و برندهٔ لوح تقدیر دومین دورهٔ جایزهٔ مازندران» را نام ببریم.
جملاتی از کتاب خانهای در تاریکی
بیآنکه ماشین را خاموش کنم، پیاده شدم. نگاهم به نور چراغ شارژی دانیال بود که داشت از راه باریک میان درختها جلو میرفت. چندبار بلند صدایش زدم. بعد دستم را بردم طرف فرمان و بوق زدم. نور چراغ کمکم داشت میان درختها محو میشد. خم شدم و ماشین را خاموش کردم. سرم را که از پنجره بیرون بردم، یک لحظه لرز کردم. انگار هنوز توی آب سرد کانال بودم. به درختهای بلند نگاه کردم که انبوه برگهایشان با باد ملایم تکان میخورد. دیگر هیچ اثری از نور چراغ شارژی نبود. با خودم گفتم نباید میگذاشتم دانیال برود.
افشین داشت آهنگی را زیر لب زمزمه میکرد. دستم را گذاشتم لب شیشه. سرعت ماشین را کم کرده بودم. از پنجرهٔ طرف افشین به بیرون نگاه کردم، به جنگلی که درست مقابل کانال بود و چیزی با ما فاصله نداشت. یاد آخرین باری افتادم که آمده بودم اینجا؛ با پسرداییام با دوچرخههایمان از راه باریکی که جلوی کانال بود، وارد جنگل شدیم و رفتیم تا رسیدیم به باغی که پر از درختهای آلبالو بود. صاحب باغ و زنش کیسهای دادند دستمان و ما شروع کردیم به کندن آلبالوها. کیسه را که پر کردیم، نشستیم روی ایوان و با صاحب باغ و زنش چای خوردیم و به استخری نگاه کردیم که فوارههای دورتادورش را باز گذاشته بودند. وقتی میخواستیم برگردیم، چشمم به سگ بزرگ سیاهی افتاد که جایی کنار استخر خوابیده بود و من اصلا متوجهش نشده بودم. آنقدر بزرگ بود که فکر کردم اگر روی دوپا بایستد، دوبرابر من قد دارد. دم در اصرار کردم پول آلبالوها را بگیرند، اما زن لبخند زد و گفت که آلبالوهایشان فروشی نیستند.
راه افتادم. جلوی اولین در طرف راست ایستادم و گوش دادم. بعد دستم را بردم بالا. خواستم با بند انگشت بزنم به در، اما همانطور خیره به در مانده بودم. ضربان قلبم یکدفعه تند شده بود. دستم را انداختم و یاد حرف دختربچهای افتادم که گفته بود دیده کسی را جلوش کشتهاند. چشمهایش را دوخته بود به ماشین اسباببازیش و خیلی آرام این جمله از دهانش درآمده بود.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | خانهای در تاریکی |
---|---|
تعداد صفحه | ۱۷۶ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۱۵۲ گرم |
شابک | ۹۷۸۶۰۰۳۵۳۰۳۹۳ |
نقد و بررسی کاربران (۱)
مرتب سازی بر اساس
بسیاری از فیلمها و رمانهای ترسناکی وجود دارند که داستان چند جوان کنجکاو را روایت میکنند که به خانهای ترسناک و متروک و پرماجرا میروند و اتفاقات بدی در انتظارشان است. شاید بگویید این موضوع تبدیل به کلیشه شده و موضوعی کاملا اشباع شده دارد. درست است اما تا زمانی که خانهای در تاریکی اثر سیامک گلشیری را نخوانده باشید. این کتاب در ژانر ترسناک و برای نوجوانان در سال ۱۳۹۲ توسط نشر افق به چاپ رسید و با توجه به محدود بودن مخاطب و ژانر خاص استقبال خوبی از آن شد. با وجود اینکه مخاطب آن گروه سنی نوجوانان هستند اما دور از انتظار نیست که بزرگسالان را هم جذب خودش کند. داستان روایت نوجوانی به نام بهنام و سه تا از دوستانش است که تصمیم میگیرند یک نیمه شب از خانه بیرون زده و به کانال آبی در خارج از شهر برود. تا اینجا همه چیز طبیعی و عادی است و این بچهها قرار است قبل از بیدار شدن خانوادههایشان به خانه برگردند. اما اتفاقی عجیب در پیش دارند و آن نوری است که از لابهلای درختان میتابد. این نور توجه بچهها را به خانهای ترسناک و متروک جلب میکند و این آغاز ماجراییست که در انتظار آنان بوده است.