سیامک گلشیری
معمولا کم پیش میآید که در یک خانواده، پسر یک فرد بزرگ، دقیقا در همان رشتهٔ پدر و به همان کیفیت، صاحب سبک شود. این موضوع را میتوانیم در حوزههای مختلفی از ورزش فوتبال گرفته تا ادبیات و موسیقی و بازیگری و… ببینیم. اما همیشه استثناهایی وجود دارند و یکی از این استثناها، فردی است که قرار است در این مطلب با او آشنا شویم: «سیامک گلشیری». سیامک گلشیری، نویسندهٔ رمان و داستان کوتاه و همچنین مترجم معاصر است که نه یک نفر، بلکه دو نفر از هنرمندان شاخص این قرن را در خانواده، بالای سر خود میبیند؛ اولی پدر او یعنی احمد گلشیری که یکی از مترجمان به نام ادبیات ما بوده است و دیگری عمویش هوشنگ گلشیری که دیگر سرآمد خاص و عام است و نیازی به معرفی ما ندارد! حال باید گفت که با توجه به ژانرهای فعالیت بالا، سیامک توانسته تعادلی میان حوزههای پدر و عمویش بزند و با اضافه و کم کردن برخی چیزها، بخت خود را در حوزههای مختلف و متنوعی بیازماید. برای مثال او در حوزهٔ رمان، هم برای بزرگسالان و هم برای کودکان و نوجوانان به خلق اثر پرداخته؛ همین موضوع را میتوانیم به داستان کوتاههای او هم تسرّی بدهیم. از طرفی، او در حوزهٔ داستانی، بیشتر در دنیای امروزی مینویسد اما در عین حال، تصحیح یا روایتگری متون کهن ادبیات فارسی را هم انجام داده است.
زندگینامهٔ هنری سیامک گلشیری
سیامک گلشیری در سال ۱۳۴۷ هجری شمسی در شهر اصفهان متولد شد. از زندگی او تا اواخر دوران دبیرستان، اطلاعات چندانی در دست نیست. اما طبق گفتهٔ خودش، اولین فعالیتهای هنریاش از اواخر دبیرستان و با بردن چند نمایشنامه به صحنهٔ تئاتر شروع شده است. اما این فعالیتها دوامی نداشت و او در دوران جنگ تحمیلی عراق به ایران، مجبور شد تا هنر را ادامه نداده و به خدمت سربازی برود؛ تنها نکتهٔ مثبت این بود که سیامک به دلیل تکفرزند بودن از اعزام به جبهههای جنگ معاف شد. پس از این دوران، سیامک باز به ادبیات علاقه نشان داد و این بار سراغ فضای مترجمی رفت؛ او زبان آلمانی را آموخت و مدرک فوق لیسانس رشتهٔ زبان و ادبیات آلمانی را کسب کرد. او همزمان با این موضوع و با مطالعهٔ آثار خارجی، به نوشتن علاقهمند شد و کار خود را با تحریر داستان کوتاههایی در مجلات مختلف ادبی، نظیر آدینه، گردون، دوران، کارنامه، زنده رود، زنان، کلک و… آغاز کرد. حضور در مجلات، فرصت پریدن دوبارهٔ او از شاخهای به شاخهٔ جدید را داد و گلشیری همزمان به مقالهنویسی در این مجلات هم مشغول شد. او پس از چند سال، بالاخره تصمیم گرفت تا در اواخر دههٔ هفتاد، اولین کار خود را به صورت کتاب چاپ کند و با موفقیت خوب کتاب اولش، یعنی «از عشق و مرگ» تا به امروز همچنان در فضای داستانی باقی مانده و آثار بسیار زیادی را خلق کرده است. اگر بخواهیم نگاهی گذرا به فرم و محتوای آثار گلشیری داشته باشیم، باید بگوییم که او با وجود اصفهانی بودن، خیلی به تهران علاقهمند است و اکثر داستانهایش در موقعیت جغرافیایی تهران اتفاق میافتند. به علاوه، نگاه واقعگرا یا همان رئالیستی گلشیری، ستودنی است و باعث میشود تا او بتواند نقدهای بیشمار و غیرسطحی به جامعهٔ خود و کلاً نوع بشر داشته باشد. در این راستا، مهمترین نکته در داستانهای گلشیری، بیان و واضحسازی رابطهٔ انسان با جامعهاش است که نمودی از تضاد ماهوی فردیت تام لیبرال با جامعهدوستی سوسیالیسم است. او در تبیین این روابط انسانی و برای تمرکز بیشتر بر آنان، با دوری از وجه معمول رئالیسم، بیشتر به سراغ خلق رمانهایی گفتگومحور (دیالوگی) رفته تا زبان را به عنوان مهمترین تابع هدف یک رابطهٔ بشری، سوژهٔ همیشگی کارهای خودش کند.
آثار و جوایز سیامک گلشیری
همانطور که گفتیم، آثار گلشیری در فضاها، قالبها و ژانرهای مختلفی نوشته شدهاند. اگر بخواهیم به صورت گلچین به چندی از آنان بپردازیم باید بگوییم که مجموعهٔ داستان کوتاههای او عبارتاند از: «رُژ قرمز» و «میدان ونک، یازده و پنج دقیقه»؛ چندی از رمانهای بزرگسال او عبارتاند از: «مهمانی تلخ»، «آخرش میان سراغم» و «خفاش شب»؛ در مرور رمانهای نوجوان او به آثاری همچون پنجگانههای «خونآشام» و «گورشاه» و همچنین «خانهای در تاریکی» میرسیم؛ متون کهنی همچون «هزار و یک شب»، «سمک عیار» و «فیه ما فیه» توسط او تصحیح یا بازروایت شدهاند و در نهایت، آثار بزرگی همچون کتابهای «میراث» اثر هاینریش بل و «چه کسی از ویرجینیا وولف میترسد؟» اثر ادوارد آلبی توسط او به فارسی برگردانی شدهاند. از مهمترین جوایزی که گلشیری در طول فعالیت خود کسب کرده میتوانیم به لوح تقدیر بهترین مجموعهٔ داستان جایزهٔ یلدا، دیپلم افتخار بهترین ترجمهٔ کتاب کودک و نوجوانِ سال، جایزهٔ بهترین رمان کتاب سال مهر و همچنین برندهٔ سنجاقک طلایی جایزهٔ نوفه (یا گمانهزن) اشاره داشته باشیم.