سال 1403
موجود
کتاب لبخند انار (مجموعه داستان)
کد کالا: ۱۶۷۴۶۱

لبخند انار (مجموعه داستان)

ناشر:

معین

قیمت: ۴۵,۰۰۰ ۴۰,۵۰۰ تومان ۱۰% تخفیف
(۲ از مجموع ۱ نظر)

معرفی کتاب

کتاب «لبخند انار»، اثری داستانی، نوشتهٔ هوشنگ مرادی کرمانی، نویسندهٔ مشهور معاصر است. این کتاب که در قالب مجموعهٔ داستان قرار می‌گیرد، برای اولین بار در سال ۱۳۷۸ هجری شمسی به انتشار رسیده بود. نشر معین، تا به حال، ۱۸ بار این کتاب را تجدید چاپ کرده است. کتاب حاضر مشتمل بر ۱۶ داستان کوتاه یا نیمه‌بلند است که مجموعا ۱۸۷ صفحهٔ رقعی را تشکیل می‌دهند. این اثر نسبت به سایر آثار مرادی کرمانی تفاوتی جزئی دارد. درواقع تمامی داستان‌های این مجموعه مانند آثار دیگر این نویسنده در حوزهٔ کودک و نوجوان نیستند. اما ردپای لحن گرم، صمیمی و کودکانهٔ آن آثار در این مجموعه هم دیده می‌شوند.

موضوع کتاب لبخند انار

نمی‌توانیم برای یک مجموعهٔ داستان، خلاصه‌ای جامع بنویسیم اما خط کلی داستان‌ها همان‌طور که خود نویسنده اشاره کرده است، نخ تسبیحی از رفتارها و منشِ پدرانه را شامل می‌شود و در جای‌جای کتاب، روی مضمون پدری تمرکز شده است. خود مرادی کرمانی در مقدمهٔ کوتاه ابتدای کتاب نوشته است:

این اثر ناچیز را به خودم و باباهای دیگر تقدیم می‌کنم!

جدای از این موضوع، فقر هم موضوع دیگری است که رگهٔ اجتماعی داستان‌های این مجموعه را تقویت می‌کند و در بسیاری از روایت‌ها حضور دارد. تقریبا درون‌مایهٔ ۹ داستان از ۱۶ داستان (بیش از نیمی) به این موضوع کلی اختصاص دارد. در این بخش به موضوع مهم‌ترین داستان‌هایش به صورت مبسوط اشاره می‌کنیم و لازم به ذکر است که عنوان داستان‌های دیگری که خیلی بازشان نمی‌کنیم عبارت‌اند از: «۶ تا موز، لانه، پروانه، نخ، تک درخت، بچه‌های ایران، شعر تازه، یادگار سفر، زادگاه، میوه، مادر و هستهٔ آلبالو.» لازم به ذکر است که نامه‌ای با عنوان «پیام» که حاوی صحبت‌های مرادی کرمانی با مخاطبین خودش است در انتهای این کتاب قرار دارد.

لبخند انار

این داستان همان‌طور که از گذاشتن اسمش روی عنوان کلی کتاب هم پیداست، مهم‌ترین داستان آن است. در این اثر جالب، خاطرات گروهی افراد میان‌سال اعم از دکتر، مهندس، نویسنده، شاعر، بازرگان، محقق، هنرمند و… که سال‌ها پیش دانش‌آموز مدرسهٔ «تلاش» بوده‌اند، دور هم جمع شده‌اند و می‌خواهند از خدمات آقای دباغ (مدیر مدرسهٔ خود) تجلیل کنند. در مراسم آن‌ها، هر یک از حاضران، خاطراتی از مرحوم دباغ که آن‌ها را با ترکه‌های انارِ تازه کتک می‌زده است، تعریف می‌کنند و با رویکردی بامزه به نقش تربیتی کتک خوردن‌هایشان می‌پردازند.

گوشواره

این داستان دربارهٔ دختری به نام مهین است که پدرش به خاطر قاچاقچی بودن اعدام شده و مادرش هم اکنون زندانی است. او در سنین نوجوانی قرار دارد و همین موضوع است که فشار هم‌سن و سالانش اعم از دوستان یا هم‌کلاسیان را بیشتر و بیشتر می‌کند تا به طور جدی در مرز بی‌هویتی یا ساخت هویتی جدید برای خود قرار بگیرد.

بازار

این داستان دربارهٔ زن و مردی روستایی است که با کمی گردو به بازار شهر آمده‌اند تا با فروش آن بتوانند اقلام مورد نیاز خود را بخرند. یکی از بهترین داستان‌های ارائه‌دهندهٔ فقر جامعهٔ ایران در این اثر گنجانده شده است.

دربارهٔ هوشنگ مرادی کرمانی

هوشنگ مرادی کرمانی، نویسندهٔ محبوب قصه‌های مجید، یک روستازاده است. او مادرش را در کودکی از دست داد و پدرش هم آن‌چنان دچار ناراحتی روانی-عصبی شد که قادر به ایفای نقش پدری برای او نبود. اما عموی جوانش به عنوان معلم روستا، خواندن کتاب را -که علاقهٔ اصلی او بود- پرورش داد و بعدها مرادی کرمانی شیفتهٔ سینما هم شد. او پس از مهاجرت به تهران، دورهٔ دانشکدهٔ هنرهای دراماتیک را گذراند و همزمان در رشتهٔ ترجمهٔ زبان انگلیسی هم تحصیل کرد. مرادی کرمانی برای شروع به نویسندگی به کرمان رفت و آن‌جا با همکاری رادیو محلی کرمان، دورهٔ حرفه‌ای هنری خود را آغاز کرد. پس از مدتی، فعالیت مطبوعاتی هم به علایق او اضافه شد و از آن پس تا به حال در حوزه‌های مختلفی اعم از داستان‌نویسی و مقاله‌نویسی به کار پرداخته است. آثار این نویسندهٔ جهانی، به زبان‌های مختلفی اعم از آلمانی، انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی، هلندی، عربی، ارمنی و هندی ترجمه شده است. او که یکی از برندگان جایزهٔ هانس کریستین اندرسن است، داستان‌های زیادی مانند «بچه‌های قالیباف‌خانه، نه‌تر و نه خشک، مهمان مامان، مربای شیرین، شما که غریبه نیستید، من غزال ترسیده‌ای هستم، قاشق چای‌خوری، پهلوان و جراح، خمره، پلو خورش و…» را خلق کرده است.

تکه‌هایی از داستان‌های لبخند انار

کارمند شاعر زد سر زانویش و خیلی ناراحت شد: پس روشن هم رفت؟ خدابیامرز چه آدم خوبی بود. آزارش به مورچه هم نمی‌رسید. اما بعید است اجازه دهند توی قطعهٔ هنرمندان دفنش کنند. به چند علت؛ یکی آن‌که هنوز کسی را آن‌جا دفن نکرده‌اند، فقط تابلویی زده‌اند و اسمش را گذاشته‌اند «آرام‌گاه هنرمندان». بین چند اداره هم سر زمین دعواست. دوم اینکه باید یک نفر واقعا هنرمند باشد. من هم شعر می‌گویم، اما خودم را شاعر نمی‌دانم. اگر خیلی اصرار دارید که مرحوم روشن را آن‌جا دفن کنید باید خود شهردار را ببینید.
ملاحظه فرمودید. این دیوان شعر من است. من شاعر این شهرم. ببینید عکس خودم هم اولش چاپ شده، ملاحظه بفرمایید. البته عکس جوانی‌هایم است. ببینید چه‌قدر مو داشتم. من بهترین شاعر این شهرم. اما زن و بچه‌هایم قبولم ندارند. کتاب‌هایم را خودم چاپ کرده‌ام. گوشهٔ اتاقم تا آن بالا چیده‌ام. بچه‌هایم می‌گویند این‌ها را ببر بیرون، جامان تنگ است. امروز چندتایی از آن‌ها را آورده‌ام بازار. کتاب‌فروش‌ها قبول‌شان نمی‌کنند. می‌گویند خریدار ندارد…
گفتم کی دستش می‌رسد موز فلان قیمت بخرد؟ گفت به خانه‌ها و کوچه‌هاشان نگاه نکن اتفاقا آدم‌های این محله‌ها برای شکم‌شان بیشتر از آن بالا بالاها پول خرج می‌کنند. از بچه تا بزرگ‌شان موز را می‌شناسند. همه‌شان هم خورده‌اند…
  • مشخصات کتاب
  • نقد و بررسی
  • پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب لبخند انار (مجموعه داستان)
ژانر کودک
تعداد صفحه ۱۸۷
قطع رقعی
نوع جلد شومیز
وزن ۱۷۸ گرم
شابک ۹۷۸۹۶۴۵۶۴۳۵۹۹
نقد و بررسی کاربران (۱)

۲

۱ نظر
۵
۴
۳
۲
۱
sort
مرتب سازی بر اساس
جدید ترین محبوب‌ترین بیشترین امتیاز کمترین امتیاز
کتابچی
star-fillstar-fillstar-outlinestar-outlinestar-outline
۱۴۰۰/۱۱/۱۷

لبخند انار مجموعه داستانی متفاوت از هوشنگ مرادی کرمانی است که آن را به خود و باباهای دیگر تقدیم کرده است. این نشان می‌دهد که با کتابی مواجه هستیم که رنگ و بوی پدرانه دارد و به گفتهٔ خود نویسنده نخ تسبیحی از رفتارها و منش پدرانه را شامل می‌شود. موضوع دیگری که هوشنگ مرادی به آن توجه داشته فقر در جامعه است و نیمی از این داستان‌های کوتاه و نیمه بلند به موضوع فقر اختصاص داده شدند. این کتاب در سال ۱۳۷۸ توسط نشر معین به چاپ رسیده است. عناوین این ۱۶ داستان عبارت‌اند از: لبخند انار، گوشواره، بازار، ۶ تا موز، لانه، پروانه، نخ، تک درخت، بچه‌های ایران، شعر تازه، یادگار سفر، زادگاه، میوه، مادر و هسته آلبالو. در انتها هوشنگ مرادی صحبت‌های خود را با عنوان پیام با مخاطب در میان می‌گذارد. اکنون به تو تا از مهم‌ترین داستان‌های این مجموعه می‌پردازیم: لبخند انار همانطور که از عنوان پیداست مهم‌ترین داستان کتاب است. در این داستان درمورد افراد میان‌سالی می‌خوانیم که سال‌ها پیش در مدرسه‌ای به اسم تلاش درس می‌خواندند و حالا که هرکدام مهندس، دکتر، هنرمند، نویسنده، بازرگان و… شده‌اند برای تجلیل از مدیر مدرسه خود آقای دباغ دور هم جمع شده‌اند. در آن هر یک از این افراد خاطرات بامزهٔ خود را با آقای دباغ و ترکه اناری که با آن کتکشان می‌زد را تعریف می‌کنند. گوشواره داستان از مهین، دختر نوجوانی می‌گوید که پدرش بخاطر قاچاق اعدام و مادرش در زندان است و مشکلاتی که این دختر باید با آن دست و پنجه نرم کند را روایت می‌کند.