لیست چاپهای دیگر
(۲)معرفی و بررسی کتاب مربای شیرین
«مربای شیرین» عنوان کتابی داستانی از هوشنگ مرادی کرمانی، نویسندهٔ مشهور معاصر است. این کتاب کوتاه در قالب داستان بلند قرار میگیرد و ۹۲ صفحهٔ رقعی را شامل میشود. داستان حاضر، اثری منجسم و دنبالهدار محسوب میشود اما در ۲۳ بخش کوتاه و به هم مرتبط روایت گردیده است. مربای شیرین، اولین بار در سال ۱۳۷۷ هجری شمسی به چاپ رسید و ناشر آن یعنی «نشر معین»، تا به حال این اثر را ۳۵ بار تجدید چاپ کرده است. محبوبیت داستان البته ورای فروش آن است؛ چرا که این کتاب، در جشنوارههای متعددی برگزیده شده بود و برای مثال، عنوان برترین کتاب سال ۱۹۹۹ میلادی از سوی کتابخانهٔ بین المللی مونیخ آلمان را کسب کرده است. مربای شیرین آنچنان که باید و شاید در کشور خودمان جدی گرفته نشد اما در معدود توجهات معطوف به خود، برگزیدهٔ جشنوارهٔ دانایی و توانایی وزارت آموزش و پرورش شد. همچنین مرضیه برومند، کارگردان برجستهٔ سینمای ایران در سال ۱۳۸۰ با فیلمنامهٔ اقتباسی فرهاد توحیدی، فیلمی را از روی این اثر داستانی ساخته بود.
موضوع کتاب مربای شیرین
مربای شیرین کتابی در حوزهٔ کودک و نوجوان است اما بیشتر از هر چیزی، سوژهاش را در این چارچوب میبیند و خود داستانش توانایی ارائه برای قشر بزرگسال را داراست. ماجرا از جایی آغاز میشود که شخصیت اول داستان، یعنی کودکی به نام جلال، صبح یک روز، قبل از رفتن مدرسه میخواهد مربا بخورد. اما هر چه میکند نمیتواند در شیشهٔ مربا را باز کند. او از مادر، همسایهها، دوستان، معلمان، بقال محل و هر کسی که سر راهش قرار میگیرد کمک میگیرد اما هیچکسی نمیتواند در شیشه را باز کند و به سرعت، این مسالهٔ کوچک به مسالهای عمومی در شهر تبدیل میشود، زیرا مردم میفهمند که تمام شیشههای کارخانهٔ شبدر چنین مشکلی دارند. جلال هم پا پس نمیکشد و خبر در کارخانه میپیچد که یک کودک میخواهد از آنان شکایت کند؛ این سوژهٔ یک خطی، بستری جذاب و پرکشش را برای داستان میسازد که باعث طرح انتقادات اجتماعی مرادی کرمانی در دل این داستان فانتزی بشود.
دربارهٔ زندگی شخصی و حرفهای هوشنگ مرادی کرمانی
هوشنگ مرادی کرمانی، این نویسندهٔ پرکار و برجستهٔ معاصر را قبل و بیش از هر چیزی به عنوان خالق «قصههای مجید» میشناسیم. اما او کتابهای بسیار زیاد دیگری مانند «بچههای قالیبافخانه، نخل، خمره، مشت بر پوست، لبخند انار، مهمان مامان، کبوتری توی کوزه، مثل ماه شب چهارده و شما که غریبه نیستید» را هم در کارنامهٔ خود دارد. او جزو نویسندگان جهانی ادبیات ماست و بسیاری از آثارش به زبانهای مختلف زندهٔ دنیا اعم از انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، اسپانیایی، هلندی، عربی، ارمنی، چینی، کرهای، یونانی، روسی، ایتالیایی، ترکی استانبولی و… ترجمه شدهاند. همچنین تا به حال، سی و سه فیلم تلویزیونی و سینمایی از روی آثار مرادی کرمانی اقتباس و ساخته شدهاند. نویسندهای که خودش هم با دنیای رسانه بیگانه نیست و فعالیتهای هنریاش را با رادیو کرمان آغاز کرده بود. این نویسنده که در سال ۱۳۸۴ به عنوان چهرهٔ ماندگار در رشتهٔ ادبیات کودک و نوجوان کشور شناخته شد، جوایز متعددی را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دریافت نموده است.
بخشهایی از کتاب مربای شیرین
دهان به دهان و گوش به گوش رسیده بود که دارند مرباها را جمع میکنند [زیرا] میخواهند گرانشان کنند. هرکه رسیده بود، چند تا شیشه خریده بود و برده بود خانه، بقالها و مدیران فروشگاهها که دیده بودند مرباها را مردم سردست میبرند، جمعشان کرده بودند. کارخانهها هم مرباهاشان را جمع میکردند. پشت شیشهٔ بعضی از بقالیها هم کاغذ چسبانده بودند و رویش نوشته بودند: شیشههای دربستهٔ مربای کارخانهٔ شبدر را خریداریم.
مرباهای کارخانهٔ شبدر از همه گرانتر بود. میگفتند توی فلز درِ شیشههایش طلا قاتی شده. اگر آبشان کنیم میتوانیم ازشان طلا دربیاوریم. بعضیها هم طرفدار شیشههای خالی مربا بودند و شیشههایی که تهشان یک و نصفی دایره داشت را گرانتر میخریدند، همینجوری! میگفتند که این شیشهها بعدا گرانتر میشود!
همهجا چسبناک بود؛ روی قالی و مبل و صندلی ماشین و کف آشپزخانه! از بس مربا ریخته بود که مورچهها کیف میکردند. روز به روز زیادتر میشدند، از پاچهٔ شلوار و آستین پیراهن میرفتند بالا و آدمها را قلقلک میدادند. اوقاتشان را تلخ میکردند. گاهی مورچهای از پاچهٔ شلوار رانندهای میرفت بالا و او را اذیت میکرد، راننده ماشین را میزد به ماشین جلویی و میآمد پایین التماس میکرد. همه دنبال حشرهکش بودند. هوا داشت سرد میشد اما قیمت حشرهکش هی بالا میرفت…
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | مربای شیرین |
---|---|
تعداد صفحه | ۹۲ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۹۶ گرم |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۵۶۴۳۳۲۲ |
نقد و بررسی کاربران (۱)
مرتب سازی بر اساس
مربای شیرین اثر دیگری از خالق قصههای مجید، هوشنگ مرادی است. یک داستان بلند و منسجم دارای ۲۳ بخش کوتاه اما به هم پیوسته که مخاطب آن کودکان و نوجوانان است اما جدای از سوژه برای مخاطبان بزرگسال هم پیشنهاد میشود. این کتاب نشر معین در سال ۱۳۷۷ به چاپ رساند و ماجرای آن از این قرار بود: یک روز صبح پسری به نام جلال میخواهد قبل از رفتن به مدرسه مربا بخورد. اما هرچه تلاش میکند موفق به باز کردن در شیشهٔ مربا نمیشود. او برای باز کردن شیشه از هر کسی که میشناسد کمک میگیرد، از مادرش، همسایههایشان، دوستانش و معلمانش، حتی از بقال محله اما باز هم اثری ندارد. خبر در شهر میپیچد و متوجه میشوند تمام شیشههای این کارخانه چنین هستند. جلال از این کار کوتاه نمیآید و تصمیم میگیرد از این کارخانه شکایت کند و این خبر در کارخانه میپیچد که یک پسر بچه قصد شکایت از آنان را دارد و این ماجرا تبدیل به یک ماجرای طنز و خواندنی میشود که البته هدف هوشنگ مرادی از این طنز نقدی اجتماعی است. این کتاب جذاب جایزههای متعددی را کسب کرده که از جملهٔ آن میتوان به عنوان برترین کتاب از طرف کتابخانه بینالمملی مونیخ آلمان در سال ۱۹۹۹میلادی اشاره کرد.