عکس شاعرانه‌های یک مرد برفی

شاعرانه‌های یک مرد برفی

شاعرانه‌های یک مرد برفی

انتشارات:

زرین اندیشمند

نویسنده:

محمدعلی قجه

latestRevisionGuarantyIconتضمین آخرین چاپ
sevenDayReturnIcon۷ روز ضمانت بازگشت کالا
fastShippingIconارسال به سراسر کشور

قیمت:

60,000

10٪

54,000

تومانءء

قیمت:

60,000

10٪

54,000

تومانءء

انتشارات زرین اندیشمند منتشر کرد:
بریده‌ای از کتاب
تا دقایقی گیج بود. نمی‌دانست در بزند یا نه. سال‌ها بود که خبر نداشت در خانه مادری‌اش چه گذشته است.
آن سال‌ها پر بود از خاطرات کودکی، بوی غنچه‌های درخت یاس و توتون قلیان مادربزرگ. هندوانه‌های شیرین و نان زنجبیلی روی چراغ‌نفتی، حتی درخت اناری که هر بار انارهای رسیده‌اش به میان خاک باغچه می‌ریخت. کسی نبود تا آن‌همه انار را بردارد و همیشه نیمی از آن سیاه می‌شد و می‌خشکید.
بابایش که مرد درخت هم دل‌تنگی کرد و بنای ناسازگاری گذاشت. کود گذاشتند، آبیاری‌اش کردند و هرس شد اما هیچ‌یک افاقه نکرد و درخت به چند ماه نرسیده دق کرد و مرد. گویی می‌دانست برای دیدار صاحبش کجا باید برود. میان دنیای خاکی آدم‌های بلاتکلیف جایی برایش نبود و درخت رخت سفر بست و از میانشان رفت.
ابراهیم یادش آمد که وقتی دایی کمال با اره درخت را برید چقدر گریه کرد و غصه خورد. او پاهای دایی را مشت زد و به سرش داد کشید. مادر که آمد ترسید و توی پستوی خانه‌شان قایم شد تا مبادا کتک بخورد.
اما مادر پیدایش که کرد در آغوشش گرفت و نمک به سقش زد تا ترسش بریزد.
از آن روز جای درخت در باغچه خالی شد. سایه‌اش دیگر نبود تا پناه آفتاب تند تابستان باشد و انارش نبود تا گنجشک‌ها را به خانه‌شان دعوت کند. درخت که رفت دل ابراهیم شکست و روی کاغذ پاره‌اش نیم شعری نوشت.
هنوز یادش بود، شعری که نه قافیه داشت و نه نظم شاعری. تنها دو خط درد دلی بود از کودکی پریشان که هوای سرودن به سرش زده بود.
او نوشت و خط زد. هیچ‌وقت آن شعرهای بی‌نظم را کسی ندید که اگر می‌دید شاید خنده‌اش می‌گرفت اما دایی کاغذی را که گوشه دیوار حیاط افتاده بود پیدا کرد و برداشت. تأملی کرد و با خواندن آن دلش لرزید. ابراهیم را صدا زد. «دایی جون، شاعری رسم دل‌تنگی‌هاست. منم روزی می‌نوشتم. روزگار دستم رو از مهر قلم جدا کرد و به چاقوی بی‌رحم سلاخی سپرد. تهش شدم قصاب بی‌رحمی که هرروز زبون بسته‌های مردم رو سر می‌بره. حالا دیگه نه احساسی دارم و نه رغبتی به چیدن نظم و قافیه. سوخت و دود شد و رفت.»

مشخصات محصول

کد محصول:

213588

نویسنده:

محمدعلی قجه

قطع:

رقعی

تعداد صفحات:

283 صفحه

جلد:

شومیز

شابک:

9786227591095

مشخصات محصول

کد محصول:

213588

نویسنده:

محمدعلی قجه

نظرات کاربران(0)

مرتب سازی براساس:

۰.۰

0.0
از 0 امتیاز

پرسش و پاسخ (0)

استفاده از تمامی مطالب، تصاویر و محتوای سایت فقط برای مقاصد غیر تجاری و با ذکر منبع بلامانع است.Copyright © 2012 - 2025 Ketabchi.com