مغازهٔ جادویی
کتاب مجازی
جیمز رابرت داتی
فروزان صاعدی
معرفی و بررسی کتاب مغازهٔ جادویی
کتاب «مغازهٔ جادویی» یکی از کتابهای مشهور در ژانر خودیاری یا self-help است. در این کتاب نویسنده، «دکتر جیمز. آر. دوتی» - که یک پزشک مغز و اعصاب معروف است - نوعی خود زندگینامه نوشته است. دکتر جیمز. آر. داتی در این کتاب خاطرات و ماجرای آشناییاش با مدیتیشن را بیان میکند و تغییراتی که این آشنایی کوچک در زندگی شخصی و حرفهایاش برجای گذاشته را بیان میکند.
نویسنده سعی دارد ارتباط بین مغز و قلب را کشف کند. دوتی سعی داشته است در بیان این کتاب شیوهای داستانگونه داشته باشد. در این کتاب جیمز به مغازهای جادویی میرود. مغازهای که در آن از پیرزنی جادو را میآموزد. در ازای فرا گرفتن این جادو، جیمز به پیرزن قول میدهد که در ازای کاری که در حق او کرده، او نیز دانشش را در اختیار بقیهٔ مردم قرار دهد. دلیل نوشتن این کتاب نیز همین است. در اصل جیمز دوتی با نوشتن این کتاب میخواهد به عهدش وفا کند و دانشش را در اختیار دیگران بگذارد. مغازه جادویی کتابی بسیار متفاوت در مورد جادو و قدرت ذهن، مدیتیشن، قلب و احساسات آدمها است.
موضوع کتاب مغازه جادویی
کتاب مغازهٔ جادویی در اصل مجموعهای از خاطرات است. جیمز. آر. داتی در این کتاب از سختیهایی میگوید که در زندگیاش با آنها مواجه شده است و این که مسیر زندگیاش چگونه در طی ملاقاتی با یک پیرزن در مغازهٔ جادویی دستخوش تغییر شده است. کلیت حرف این کتاب متمرکز بر قدرت ذهن در کنترل و تغییر زندگی است. جیمز دوتی دراین کتاب میخواهد بگوید تمام چیزی که انسانها برای تغییر زندگیشان و بهتر کردن و عوض کردن مسیر آن بهآن نیاز دارند، تنها قدرت ذهنشان است. مغازه جادویی به محض منتشر شدن با سیل عظیمی از تعریف و تمجیدها رو به رو شد. اما در نگاهی عمیقتر این کتاب هیچ تفاوتی با دیگر کتابهای انگیزشی و self-help ندارد. در این نوع کتابها عموما نویسنده با بیان خاطراتی از زندگی خود کتاب را آغاز میکند؛ که عموما هم این خاطرات در دستهٔ خاطرات بد و ناراحت کننده هستند. زندگی در فقر و بدبختی؛ زندگیای که یک شبه از این رو به آن رو شد! نویسنده خاطرات روزهای بد زندگیاش را بیان میکند و در مقابل اتفاقی مهم و تعیین کننده در زندگیاش را به تصویر میکشد. اتفاقی که زندگیاش را به دو نقطهٔ قبل و بعد تقسیم میکند و تمام ابعاد زندگیاش را تغییر میدهد. در این کتاب این عامل تعیین کننده برای نویسندهٔما آشنایی با مدیتیشن است. نویسنده قصد دارد تاثیری که مدیتیشن بر قلب و ذهنما میگذارد را بیان کند. او اظهار میدارد که با انجام دادن چند تکنیک سادهٔ مدیتیشن میتوانید پیوند بسیار عمیقی بین قلب و ذهنتان ایجاد کنید و به واسطهٔ این پیوند عمیق، کنترلی بیسابقه برروی اعمال و زندگیتان داشته باشید و با استفاده از این کنترل، مسیر زندگیتان را تغییر دهید.
تفاوت مغازه جادویی با دیگر کتابهای از این دست در این است که در این کتاب برخلاف کتابهای دیگر حرفی از دعا و متوسل شدن به ابرقدرتی بزرگتر و والاتر در میان نیست و بیشتر بر توانایی خود افراد تمرکز شده است. شما عملی را انجام میدهید و در مقابل، نتیجهای را که زاده از عمل شماست دریافت میکنید.
با همهٔ اینها باز هم این کتاب برای کسانی که هیچ علاقهای به کتابهای خودیاری و انگیزشی ندارند مناسب نیست چراکه قالب کلی آن متفاوت از دیگر کتابهای زرد انگیزشی نیست. آدمی که در فقر بدنیا آمده و زندگی سختی داشته و با انجام یک سری کارهای مشخص، که قویا سعی دارد شما را به انجام آن کارها ترغیب کند، زندگیاش دستخوش تغییر شده و حالا انسان موفقی است.
این کتاب با ترجمهٔ «فروزان صاعدی» از نشر کتاب مجازی چاپ و منتشر شده است.
نگاهی بر زندگی نویسندهٔ کتاب مغازه جادویی، دکتر جیمز. آر. دوتی
«جیمز رابرت داتی»، پزشک، درمانگر بالینی در گروه جراحی مغز و اعصاب در دانشگاه استنفورد و مدیر مرکز تحقیقات و آموزش همیاری و نوع دوستی در دانشکده پزشکی دانشگاه استنفورد است. او در رشته جراحی مغز و اعصاب در مرکز پزشکی ارتش والتر رید آموزش دیده است و همچنین فلوشیپاش را در رشتهٔ جراحی مغز و اعصاب کودکان در بیمارستان کودکان فیلادلفیا تکمیل کرده است. علایق تحقیقاتی اخیر او بر توسعه فناوریهایی با استفاده از پرتوهای متمرکز در ارتباط با روباتیک و تکنیکهای هدایت تصویر برای درمان تومورهای جامد و سایر آسیب شناسیها در مغز و نخاع است. او ۹ سال را در خدمت وظیفه در سپاه پزشکی ارتش ایالات متحده گذرانده. کتاب حاضر یکی از دستاوردهای این جراح مشهور برای یافتن ارتباط بین قلب و مغز و همچنین داستان زندگی اوست.
جملاتی از کتاب مغازهٔ جادویی
«جملهاش مدام در ذهنم تکرار میشد: «خودت رو دست کم نگیر. » اما معنی آن را متوجه نمیشدم. من خودم را دستکم نمیگرفتم. اما به نظرم چیزی برای به حساب آوردن وجود نداشت. اما در آن لحظه، اگرچه هیچیک از اعضای خانوادهٔ من حتی به دانشگاه نرفته بودند، به این نتیجه رسیدم که این دقیقا همان کاری است که قصد دارم انجام دهم. میخواستم دکتر شوم. بلافاصله تصور کردم که نامم را از پشت بلندگوی بیمارستان صدا میزنند، همانطور که در حال تماشای سریال بن کیسی در تلوزیون دیده بودم. از دستم در نرفته بود که بفهمم کیسی هم جراح مغز و اعصاب بود. اتفاقی بود؟ خدا میداند. اما باید بگویم که تا به امروز، هنوز با وضوح کامل میتوانم او را در چشم ذهنم ببینم و صدای آن بلندگو را بشنوم. به روث گفتم: «بله، میخوام دکتر بشم. » بعد جملهام را اصلاح کردم: «میدونم که قراره دکتر بشم. » اصلا نمیدانستم که چگونه میتوانم این حرفم را عملی کنم. هرگز رویای رفتن به دانشگاه را هم نداشتم، چه برسد به دانشکدهٔ پزشکی؛ اما در آن لحظه میدانستم که این اتفاق خواهد افتاد. »
«هنوز هرچیزی را که در زندگیام میخواهم، تجسم میکنم. من آن را از طریق پنجرهای در ذهنم میبینم که اغلب کاملا واضح نیست و من کاملا باور دارم که وقتی زمان مناسب برسد، آن تصویر کاملا واضح خواهد شد. من آموختهام که این روند تجلی، همیشه خطی نیست و همیشه برروی یک جدول زمانی که من میخواهم یا منطقی به نظر میرسد عمل نمیکند اما هر چیزی که تجسم میکنم معمولا به واقعیت تبدیل میشود. اگر هم این اتفاق نیوفتد حتما دلیلی موجهی داشته است. در طول دههها آموختهام که ایمان به نتیجه با دلبستگی به نتیجه کاملا متفاوت است و به سختی یاد گرفتهام که برای تجسم و تصویرسازی چیزی که واقعا میخواهید، باید مراقب باشید. همچنین آموختهام که در قصد فرد، قدرت بسیار زیادی وجود دارد. »
«وقتی مغزمان تغییر میکند، ما هم تغییر میکنیم. این حقیقتی است که علم ثابت کرده است؛ اما حقیقت بزرگتر این است که وقتی قلبمان تغییر میکند، همهچیز تغییر میکند و این تغییر فقط در چگونگی دید ما از جهان نیست، بلکه در چگونگی دید جهان از ما و واکنشی است که در جهان در برابر ما دارد. »
«مانند سایر چیزهای زندگی، باورهای ما تجلی تجربیات زندگی ما هستند و مغز ما مسئول تثبیت این تجربیات است. اما تجربیات قلبی چطور؟ برای من جالبتر از علم تحقیق و پرسشهای مطرحشده دربارهٔ زندگی پس از مرگ – که از تجربهٔ نزدیک به مرگ ناشی میشود – موضوع مشترکی است که در میان این تجربیات وجود دارد. چرا کسانی که این تجربه را دارند، همه به سوی نور و گرما و عشق سفر میکنند؟ شاید آنچه در طول تجربهٔ نزدیک به مرگ تجربه میکنیم، بزرگترین آرزوی قلبی ما باشد، مانند بیقید و شرط دوست داشته شدن، پذیرفته شدن با آغوشی باز، داشتن حس گرمای خانه و خانواده و حس تعلق داشتن. »
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | مغازهٔ جادویی |
---|---|
ژانر | خودیاری |
تعداد صفحه | ۲۳۱ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۲۵۰ گرم |
شابک | ۹۷۸۶۲۲۹۸۰۱۰۴۸ |