معرفی و بررسی کتاب از سرد و گرم روزگار
شاید برای خواندن کتابهای «اتوبیوگرافی» یا «زندگینامهٔ خودنوشت» آنچنان اشتیاقی نداشته باشید که برای رمانهای جنایی، عاشقانه و ترسناک دارید. این دسته از کتابها اغلب برپایهٔ حقیقت محض نوشته میشوند و حتی اگر هم تبدیل به رمان شده باشند، به اندازهٔ رمانها مرزهای خیال را نمیشکافند. اما اگر بخواهیم دقیقتر نگاه کنیم، آثاری که در دستهٔ شرححالنویسی قرار دارند، از یک عنصر منحصربهفرد برخوردارند و آن تجربه است. تجربه اساس تمام علوم و گرایشهایی است که موضوعات رمانها را تشکیل میدهند؛ از این منظر میتوان گفت زندگینامهٔ خودنوشت با رمانها قابل مقایسه نیست و باید با دیدگاهی متفاوت آن را مطالعه و تحلیل کرد. «از سرد و گرم» روزگار اثری در همین ژانر است؛ کتابی که «احمد زیدآبادی» در آن به شرح واقعیتهای تلخ و شیرین در بخشهایی از زندگیاش میپردازد. این شخصیت که در گذشته یک روزنامهنگار، منتقد اجتماعی و فعّال سیاسی بوده، در این کتاب از سرد و گرم دوران کودکیاش مینویسد؛ دورهای که او به عنوان یک کودک فقیر با سالها تلاش و زحمت بیوقفه توانست در دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شود و در رشتهٔ علوم سیاسی، یک کارشناس کمنظیر از آب دربیاید. زیدآبادی شخصیتی آکادمیک دارد و پس از فارغالتحصیلی با رشتهٔ دکترای علوم سیاسی از دانشگاه تهران، توانست ازدواج کند و سال ۱۳۷۲ در مقام مدرس وارد دانشکدهٔ علوم سیاسی دانشگاه امام حسین شود. کتاب «از سرد و گرم روزگار» به کوشش انتشارات نی، در سال ۱۳۹۶ اولین بار به چاپ رسید و تا سال ۹۹ به پانزدهمین تجدید چاپ خود دست یافت.
روایت احمد زیدآبادی از زندگیاش در کتاب «از سرد و گرم روزگار»
در مقدمهٔ این اثر، نویسنده کتاب را به مادرش و «تمام کسانی که شرافتشان را از راه خون و طلا» به دست نیاوردهاند، تقدیم میکند. زیدآبادی داستانش را از جایی شروع میکند که در روستای زادگاهش، تلاش میکند تا در فصل بهار از درخت، توت بچیند. این فضاسازی در همان یکیدو صفحهٔ اول، خواننده را به محیطی میبرد که بسیار دورتر از فضای شهرنشینی است؛ جایی که کودکان در کنار جوی آب بازی میکنند و بزرگترها تمام دغدغهشان گرفتن شیر گاوها و آوردن آب زلال از سرچشمه است. این فضاسازی فقط به انسانها ختم نمیشود و نویسنده با خاطرات دقیقی که از گذشته بهیاد میآورد، جزءبهجزء زندگی در یک روستا را برای خواننده روایت و تصویرسازی میکند. زیدآبادی در متن خاطراتی که از زندگی خود بازگو میکند، به زنده کردن بسیاری از خاطرات ما نیز میپردازد؛ سنتهای ریز و درشت و فرهنگی که در آن زمان مردم ایران را به سمت و سوی دیگری میبرد و امروزه از بین رفتهاند. همین رفتارهای اجتماعی جزئی، اخلاقیات و هنجارهای اجتماعی خاصی را پدید آورده بود، اما در دنیای امروز همهچیز جای خود را به تکنولوژی داده است. با مطالعهٔ این کتاب، بیشتر از اینکه وقایع و ماجراها برایمان جذابیت داستانی داشته باشند، در فکر فرو میرویم که چقدر زندگی در ایرانِ قدیم، و حتی همین چند دههٔ اخیر، دچار دگرگونی شده و روح و اصالت را از ما مردم ایران گرفته است.
دربارهٔ زندگی و آثار احمد زیدآبادی
احمد زیدآبادی در سال ۱۳۴۴ در روستای زیدآباد از توابع زنجان متولد شد. کودکی او، همانطور که در این کتاب میخوانیم، به سختی و در فقر گذشت. او پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه با مهدیه محمدی گرگانی ازدواج کرد و در طول سالهای تدریس، سِمتهای رسمی مهمی را در دست داشت. از ۲۴ سالگی فعالیت بهعنوان روزنامهنگار را در روزنامهٔ اطلاعات آغاز کرد و ۲۹ سالگی وارد گروه نویسندگی روزنامهٔ همشهری شد. او مدتی را هم سردبیر روزنامهٔ آزاد بود. در سال ۱۳۷۹ او مدتی را در زندان گذراند و سپس در سال ۱۳۸۸ به ۶ سال حبس و ۵ سال تبعید محکوم شد. او در سال ۱۳۹۴ درحالی که در میانهٔ دورهٔ تبعید خود بهسر میبرد آزاد شد. در سال ۱۳۹۰ جایزهٔ آزاد مطبوعات جهانیِ یونسکو با نام «گیامورو کانو»، به این فعال سیاسی ایرانی تعلق گرفت. او هماکنون در دانشکدهٔ علوم جغرافیایی دانشگاه سوربون پاریس مشغول به تدریس است.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | از سرد و گرم روزگار |
---|---|
تعداد صفحه | ۲۸۵ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۳۴۰ گرم |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۱۸۵۵۲۰۰ |
نقد و بررسی کاربران (۱)
مرتب سازی بر اساس
از سرد و گرم روزگار نام کتابی به قلم احمد زیدآبادی، روزنامهنگار، منتقد اجتماعی و فعّال سیاسی است و همانطور که از اسم و ژانر آن مشخص است قرار است ما را با تجربیات شخصی در زندگیش آشنا کند و از سرد و گرمی که در روزگار کشیده بگوید. کتابهایی در ژانر زندگینامه خودنوشت قرار میگیرند بسیار جذابتر و گیراتر از کتابهایی هستند که زندگی فردی از زبان شخص دیگری نقل میشود. چرا که علاوهبر اینکه ما با اتفاقات و رویدادها و تجربیات فرد آشنا میشویم در جریان احساسات او هم قرار میگیریم. پس این خود یک امتیاز است که ما زندگی احمد زیدآبادی را از زبان خودش میخوانیم. از همان ابتدا و در بخش تقدیم کتاب ما با یکی از مهمترین ویژگیهای شخصیتی نویسنده آشنا میکند. او کتابش را به مادرش و «تمام کسانی که شرافتشان را از راه خون و طلا» به دست نیاوردهاند تقدیم میکند. او که در کودکی در فقر زندگی میکرده و برای رسیدن به جایگاه فعلیش بسیار تلاش کرده کتاب را از همان دوران کودکی و فقرش آغاز میکند. ما را به روستای محل زندگیش میبرد و با جزئیات به توصیف آن میپردازد. حسی که بیشک برای خیلی از ما دلنشین است. فضای روستا و رودخانه، آدمهای ساده با دغدغههای ساده و زندگی به دور از هیاهو.