لیست چاپهای دیگر
(۱۸)معرفی و بررسی کتاب بادبادک باز
داستان از سال ۲۰۰۲ شروع میشود و امیر از روزهایی در گذشتهٔ خود میگوید که زندگیاش را تا امروز تحت الشعاع قرار داده است. امیر ارباب زادهای از قوم پشتون است که مادر خود را در هنگام تولد از دست داده است و از این بابت نیز خود را مقصر میداند او فردی بزدل وترسو است و همواره متکی به کمکهای حسن است. امیر حسن را رقیبی میداند که برای به دست آوردن محبت پدر، باید او را از میان بردارد.
دربارهٔ نویسنده خالد حسینی
خالد حسینی زادهٔ کابل، پزشک و نویسندهٔ افغانی- آمریکایی است که آثار خود را به زبان انگلیسی و در آمریکا منتشر میکند. دو رمان هزار خورشید تابان و بادبادک باز از محبوبترین آثار وی است.
بابا گفت: «فقط یک گناه وجود دارد والسلام. آن هم دزدی ست. هر گناه دیگری هم نوعی دزدی است. » اگر مردی را بکشی، یک زندگی را میدزدی. حق زنش را از داشتن شوهر میدزدی، حق بچههایش را از داشتن پدر میدزدی. وقتی دروغ میگویی، حق کسی را از دانستن حقیقت میدزدی. وقتی تقلب میکنی، حق را از انصاف میدزدی. میفهمی؟
دربارهٔ کتاب
بادبادک باز، اولین رمان خالد حسینی است که در سال ۲۰۰۱ شروع به نوشتن آن کرد و نهایتا دو سال بعد کتاب منتشر شد و در صدر فهرست پرفروشترینهای «نیویورک تایمز» قرار گرفت. اگر چه این کتاب زادهٔ تخیل است اما زندگی خود نویسنده را میتوان ریشه و منشا اتفاقات داستان دانست.
کتاب با زاویه دید اول شخص، از زبان امیر شکل میگیرد و حول محور او و دوستش حسن میچرخد. اما آنچه کتاب را عمیقتر میکند مفاهیم دیگری هم چون جنگ، زندگی طبقاتی، نگاههای نژادی، غربت و. . است.
داستان از سال ۲۰۰۲ شروع میشود و امیر از روزهایی در گذشتهٔ خود میگوید که زندگیاش را تا امروز تحت الشعاع قرار داده است. امیر ارباب زادهای از قوم پشتون است که مادر خود را در هنگام تولد از دست داده است و از این بابت نیز خود را مقصر میداند او فردی بزدل وترسو است و همواره متکی به کمکهای حسن است. امیر حسن را رقیبی میداند که برای به دست آوردن محبت پدر، باید او را از میان بردارد. حسن که تباری هزارهای دارد، پسر خدمتکار آنهاست که از امیر هم یک سال کوچکتر است. انتخاب چنین شخصیّتهایی از دو طبقة متفاوت و ضدّ هم حالتی نمادین دارد و گویی نویسنده میخواهد نشان دهد که ارزشهای انسانی محدودیت به قوم و گروه خاصی ندارد به گونهای که حسن دوست مهربان و با وفایی است و همواره به امیر کمک میکند و به او وفادار است اما درست زمانی که او به کمک نیاز دارد امیر به او خیانت میکند. حالا امیر که نویسندهای در آمریکاست و همواره از این بابت عذاب وجدان دارد، برای کمک به یک کودک افغان به افغانستان میرود و حقایقی را درباره زندگی خود و حسن کشف میکند. .
آیا اصلا داستان کسی به پایان خوش میانجامد؟ هر چه باشد، زندگی فیلم هندی نیست که همه چیز به خیرو خوشی تمام شود. افغانها دوست دارند که بگویند زندگی میگذره بیاعتنا به آغاز و پایان، زندگی مثل کاروان پر گرد و خاک کوچ کنندگان آهسته آهسته پیش میرود.
نقد کتاب بادبادک باز
قسمتهای آغازین کتاب از نظر خوانندگان جذابترین بخشهای کتاب است چرا که در این بخشها نویسنده از دوران کودکی امیر و حسن سخن میگوید.
از جنبههای مثبت رمان بادبادک باز میتوان به قدرت قلم حسینی در تصویرسازیهای بینقصش اشاره کرد. تصویرسازیهایی که در شخصیت سازیها هم نمود پیدا میکنند و کاراکترها را ملموستر میکنند. اما نکتهٔ دیگر اشاره به آداب و رسوم و بازیها و… افغانستان است که مخاطب را با خود همراه میکند.
هشدار خطر لو رفتن داستان
در میان نقد مخاطبان میخوانیم: بادبادک نماد دوستی این دو شخصیّت است که با وجود قومیّت و مذهب متفاوت، آنها را به هم پیوند میزند. استفادة نمادین خالد حسینی از بادبادک باعث میشود که به جستجوی نمادها یا شبهنمادها بپردازیم و بعضی قسمتهای این رمان را از این لحاظ مورد بررسی قرار دهیم. برای نمونه، امیر حسن را گوسفند قربانی میداند که باید کشته شود تا امیر بتواند به پدرش نزدیک شود. خشک شدن درخت اناری که حسن و امیر در زیر آن شاهنامه میخواندند، نماد از بین رفتن و تباه شدن دوستی آن دوست. داستان رستم و سهراب، در حقیقت، روایت دگرگونهای است از پدر امیر که فرزند نامشروع خود را ناخواسته با رفتارش به کشتن میدهد. تجاوز آصف به حسن، نمادی از تجاوز قوم پشتون به حقوق انسانی قوم هزاره است. نقص بدنی علی و حسن نیز دلیل بر ضعف و ناتوانی آنان در برابر قدرت قومیّت حاکم است. اژدهایی که حسن در خواب خود برای امیر تعریف میکند، در واقع، امیر و خصلتهای بد درونی اوست که عاقبت، حسن را در خود فرومیبرد
ناراحت شدن از یک حقیقت بهتر از تسکین یافتن با یک دروغ است.
فیلم بادبادک باز
در سال ۲۰۰۷ فیلمی به کارگردانی مارک فورستر و با بازی همایون ارشادی بر اساس این رمان ساخته و نامزد دریافت جایزهٔ اسکار شد که تماشای آن بعد از خواندن کتاب، خالی از لطف نیست.
گفت خیلی میترسم، گفتم چرا؟ گفت چون از ته دل خوشحالم… این جور خوشحالیترسناک است… پرسیدم آخر چرا؟ و او جواب داد وقتی آدم این جور خوشحال باشد سرنوشت آماده است چیزی را از آدم بگیرد!
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | بادبادک باز |
---|---|
مترجمان | زیبا گنجی - پریسا سلیمانزاده |
تعداد صفحه | ۴۱۹ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۳۸۰ گرم |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۵۸۸۱۹۲۲ |
نقد و بررسی کاربران (۱)
مرتب سازی بر اساس
بادبادک باز اثر خالد حسینی رمانی است که زندگی پسری به نام امیر را از زبان خودش روایت میکند. داستان دو پسر با دو موقعیت اجتماعی متفاوت. یکی امیر و دیگری حسن. هر دو در یک خانه زندگی میکنند، امیر تک پسر یک خانوادهٔ ثروتمند است و حسن از قوم هزاره و در طبقه خدمتکار که از ابتدا در همین خانه به دنیا آمده است. آن دو دوستان صمیمی و گرمابه و گلستان هم میشوند و رفاقتشان به جایی میرسد که حسن از تمام عشق و شرافتش برای رفاقتش با امیر میگذارد ولی برعکس آنچه انتظار میرفت در عوض از او نارفیقی میبیند. حسن پسری مهربان است که دل پاک او علت این فداکاریها و از خود گذشتگیهایش برای امیر است اما ناخودآگاه این اختلاف طبقاتی بر دوستی و زندگی آنها تاثیر گذاشته است. علاوه بر این داستان رفاقت ما در رمان بادبادک باز شاهد رنجهایی هستیم که بر افغانها از آسمان میبارد. رنجی که مدتهاست به آنها تحمیل میشود و این بار بیشتر تمرکز بر کودکان افغان است. کودکانی که تاوان جرمی را میدهند که مرتکب نشدند و هیچ چیز از این بلایی که بر سرشان آوار شده نمیدانند. هیجان و فراز و نشیبهای این رمان اشتیاق خواننده را دوچندان میکند. این کتاب در سال ۲۰۰۳ منتشر شد و در ایران زیبا گنجی آن را ترجمه و نشر مروارید آن را به چاپ رسانده است.