معرفی و بررسی کتاب ناتمامی
گم شده میان پاراگرافها
بعد از «روز حلزون» رمان نسبتاً موفق «زهرا عبدی»، «ناتمامی» عنوان دومین رمان اوست که با همکاری نشر چشمه منتشر شده، و درخششی بیشتر نسبت به اثر اول، جوایزی از جمله جایزهٔ ادبی هفت اقلیم را برای این بانوی نویسنده، به ارمغان آورده است. عبدی که تحصیلاتش در زمینهٔ ادبیات، عرفان و ادیان است در دومین رمان خود، با خلق کردن یک بستر اجتماعی و استفاده از بستر زندگی شهری، یک داستان جذاب و رازآلود خلق کرده که اگرچه تعلیقش قرار نیست شبیه تعلیق یک ماجرای پلیسی باشد اما خواننده را تا انتها مشتاق کشف و به پاسخ رسیدن نگه میدارد.
در جستجوی چند پاسخ
اما ماجرا چیست؟ قضیه خیلی ساده است و از همان خط اول (و حتی نوشتهٔ روی جلد اصلی) خودش را رو میکند: یک دانشجو به اسم لیان، یک روز چهارشنبه گم شده! و حال راوی اصلی کتاب، سولماز دوست و هماتاقی اوست که قرار است در فصلهای بیستوسهگانهٔ کتاب، با او همراه باشیم، به دفترخاطرات لیان وارد شویم، به بوشهر سفر کنیم، برویم دروازه غار و جنوب شهر تهران، و از هر گوشهای، سرکی بکشیم به ماجرای گم شدن این دختر دانشجوی فعال و دغدغهمند. البته سولماز تنها راوی کتاب نیست بلکه در کنار او، یک سوم شخص محدود نیز داریم که ابعادی از شخصیت این لیان گمشده را به ما میشناساند. حال باید کتاب را خواند تا دید آیا قرار است ماجرا در قید پاسخ به پرسشهای خواننده و حل معما باشد یا مانند اسمش، به یکجور ناتمامی عامدانه پایبند باشد؟ کتاب در دل خود، یک دریا ارجاع برونمتنی دارد؛ از ارجاع به آثار و شخصیتهای مختلف و بعد اسطورههای گوناگون. این موارد که مشخص است احاطهٔ کافی و تحقیقات کامل نویسنده را بهعنوان پشتوانهٔ خود دارند، بدون توی ذوق زدن در متن داستان حل شدهاند؛ اگرچه ممکن است برای خوانندهای که عادت به خواندن رمان فارسی مدرن با این حجم از ارجاعات ندارد و فقط دلش قصهای سرراست میخواهد، کمی مشکل باشند و شاید بهتر باشد با زدن پانوشت در انتهای کتاب، خوانندهٔ عادی را هم به مطالعهٔ بیشتر و کشف و تحقیق دعوت و تشویق کرد.
دربارهٔ امر کامل شدن
کتاب در هر فصل خود با پرداختن به یک گوشه از راز گم شدن لیان، سعی میکند وجهی انتقادی-اجتماعی را هم دربگیرد. برای مثال پرداختن به مسائل مربوط به کودکان کار، یکی از وجوه ماجراست که بهویژه به کامل شدن شخصیتپردازی لیان بهعنوان یک انسان دغدغهمند نیز کمک میکند؛ اما باید یادآوری کنم «کامل شدن» امری است که کتاب بهشیوهای کاملاً تعمدی، از آن طفره میرود و سعی میکند در اغلب موارد از جمله شخصیتپردازی و رسیدن به داستانهای فرعی و خردهروایتها، ناتمامی چسبیده روی جلدش را رعایت کند؛ و به زندگی واقعی که با بحرانهای گوناگونش به ما انسانها هجوم میآورد و جملاتمان را ناتمام میگذارد و انتخابهایمان را ناتمام میگذارد و عشقهایمان را هم، وفادار باشد. این شیوه به جهت رعایت یک فرم کلی و همراستا با محتوا، از ویژگیهای جذاب کتاب است که البته ممکن است به مذاق خوانندهٔ مشتاق و منتظر نتیجهگیری، چندان خوش نیاید.
صداهای خاموش
تصویری که عبدی از زن در کتابش ارائه میدهد، تصویری است زنده و انسانی. زنهای داستانهای عبدی قبل از هرچیز انسانند بیآنکه درگیر کلیشههای تیپهای زنانهٔ رمانهای فارسی شده باشند؛ عاشق میشوند، آواز میخوانند، کنش دارند، نگاه منحصر به خود را دارند و بالاتر از هر چیز، بیآنکه در دام کلیشههای رایج جنسیتی اسیر شده باشند، انسانند. لیان و سولماز، دو نقطهٔ مقابل یکدیگرند که بینشان با احترام به همهٔ تفاوتها، نوعی از دوستی شکل گرفته و اثرگذاری لیان بر سولماز کاملاً مشهود است؛ اما این اثرگذاری آنقدر کافی نیست که نگاه پوچگرا و تقریباً بدون دغدغهٔ سولماز را به نگاه اجتماعی و پردغدغهٔ لیان شبیه کند، و این دو در یک بررسی جامعتر، دو زاویهدید متفاوت، دو صدای متفاوت و دو نگاه متفاوت در جامعهٔ امروز ایران هستند؛ که شاید بشود گفت وجودشان در کنار یکدیگر ضرورت وجود چندصدایی در جامعه و وجود داشتن دیدگاههای مختلف با احترام به یکدیگر را یادآوری میکند. ناتمامی در دل خودش، قصههایی غمگین، شاید سخت و خواندنی دارد و هیچ مخاطبی نیست که از خواندنش کاملاً ناراضی برگردد؛ اما شاید لطف اندوهبار اصلی آن همین ماجرای محو شدنها باشد؛ همین غیبشدنها و به حاشیه رفتنها صداهایی که دغدغههایی انسانی و فراتر از نُرم کلی جامعه دارند و یک روز بیهوا، خاموش میشوند و روز بعد هم فراموش.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | ناتمامی |
---|---|
تعداد صفحه | ۲۵۳ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۲۵۰ گرم |
شابک | ۹۷۸۶۰۰۲۲۹۴۱۴۲ |
نقد و بررسی کاربران (۱)
مرتب سازی بر اساس
رمان ناتمامی دومین رمان زهرا عبدی است که ماجرای جالب و متفاوتی را روایت میکند. لیان دختر دانشجویی که در خوابگاه زندگی میکند، او یک دختر قوی و خودساخته است که از جنوب برای تحصیل به تهران آمده و یک روز بدون آنکه وسایلش را ببرد دیگر برنمیگردد. سولماز هماتاقی او نگران این موضوع میشود و برای یافتن لیان از هیچ کاری دریغ نمیکند. سولماز از یادداشتهای لیان سعی دارد او را پیدا کند و در این مسیر با اتفاقات و آدمهای جدیدی روبهرو میشود که عنصر اصلی رمان را میسازند. حالا سولماز میان تمام این ناتمامیها گیر افتاده است و در فضایی قرار دارد که از آن فرار میکرد. او از نظر شخصیتی نقطه مقابل لیان است، لیان دختری کنجکا و بیپروا که برای هر دردسری آماده است و سولماز دختری بیتفاوت نسبت به این مسائل است که سعی میکند سرش توی کار خودش باشد. نکته دیگر کتاب در این است که نویسنده دغدغههای سیاسی و تاریخی و فرهنگیش را در یک رمان نمایان کرده و با یک داستان جذاب پیوند زده، یک روایت چند لایه و پیچیده که شخصیت اصلی داستان برای پاسخ به سوالات متعدد خواننده باید باید قدم به قدم پیش برود و تنها به جوابها برسد.