معرفی و بررسی کتاب تصرف عدوانی
شاهکاری پرافتخار
کتاب «تصرف عدوانی» رمانی عاشقانه نوشته لنا آندرشون است که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد. آندرشون نویسنده کتاب خبرنگار هم بوده و برای کتاب حاضر در همان سال انتشار برنده جایزه آگوست در بخش ادبیات داستانی شد. جایزه آگوست مهمترین جایزه ادبی سوئد است. همچنین از سوی روزنامهنگاران سوئدی جایزه معتبر اسوندسکا داگبلادت هم به او اعطا شد. باید پرسید آندرشون در «تصرف عدوانی» دست به خلق چه اثری زده که لایق بردن چنین جوایز ارزشمندی شده است؟
تصرف عدوانی، عشقی سترگ؛ عشقی یکطرفه
نویسنده از همان جلد کتاب تکلیفش را با خواننده روشن میکند. برخلاف عنوان حقوقی کتاب که یکی از مباحث پردامنه در حقوق است، کتاب حاضر داستانی درباره عشق است. استر نیلسون، شاعر، منتقد و مقالهنویس سوئدی است که با نامزدش زندگی میکند. نیلسون برای ایراد سخنرانی درباره هوگو راسک، هنرمند مشهور به مراسمی دعوت میشود و پس از سخنرانی هنگامیکه با هوگو روبهرو میشود احساس علاقه شدیدی به او میکند. این احساس زندگی استر را زیرورو میکند. استر نامزدش را ترک میکند و سعی میکند با هوگو وارد رابطهای عاطفی شود. راسک در برابر این عشق آتشین اما رویکردی متناقض دارد. او به استر نمیگوید که عاشق او نیست و از او نمیخواهد که از زندگیاش بیرون برود اما درعینحال پاسخی متناسب به عشق او نمیدهد و از دیدار با استر اجتناب میکند. استر خود را در عشقی گرفتار میبیند که نه از آن بهره میبرد و نه میتواند آن را به بوته فراموشی بسپارد. «تصرف عدوانی» روایتی تلخ از عشق یکطرفه یک زن به مردی است که سالها از او بزرگتر است.
زنی که تصمیم گرفته است بجنگد
رمان تصرف عدوانی دارای روایتی پرکشش و جذاب است و اندرشون علیرغم حجم نسبتاً کم کتاب (۱۷۰ صفحه) بهخوبی از پس شخصیتپردازی و روایت رخدادها و ذهنیتها برآمده است. استر بهعنوان زنی که خود را در رابطهای خیالی با هوگو راسک میبیند تمام تلاشش را میکند که با واقعیت تلخ زندگی بجنگد، اینکه هوگو بهاندازه او عاشق نیست و حتی معلوم نیست که میخواهد چه برخوردی با او داشته باشد. در این قمار عاشقانه استر تمام روح و ذهنش را در برابر عشق قربانی میکند. عشقی یکطرفه که معلوم نیست سرانجام آنچه خواهد شد.
ذهنیتهای متفاوت
به نظر میرسد مشکلی که استر نیلسون در داستان از آن رنج میبرد عدم توجه به این نکته است که تلقی انسانها از زندگی متفاوت است. هر کس به صورتی خاص با زندگی و مفاهیمی مانند عشق و علاقه رابطه برقرار میکند و در این حالت شاهد تمایز و تفاوت بسیاری میان افراد هستیم. استر نیلسون در درون خود به تلقی خاصی از عشقی بزرگ باور دارد و بر اساس آن خود را در رابطهای عاشقانه با وی حس میکند. در روند داستان است که استر بهصورت تدریجی متوجه این واقعیت میشود که الزاماً همه به تلقی او از عشق باور ندارند. بالاتر از هر کس هوگو راسک که نشان داد نمیتواند مانند استر عاشق باشد و عاشق بماند.
قربانی کردن خویشتن در عشقی خانمانسوز
چیزی که خواندن «تصرف عدوانی» را برای خواننده جذاب میسازد، طرح این پرسش فلسفی و روانشناختی در ضمن کتاب است که در تعارض میان فرد و دیگری تا کجا باید به پیش رفت؟ نتیجه این تعارض چه میتواند باشد؟ آیا عشق میتواند بهمثابه مجوزی برای گذشتن کامل از خویشتن و فدا کردن خود در برابر معشوق باشد؟ آندرشون به نحوی اثرگذار ذهن مخاطب خود را با پرسشهایی اینچنین درگیر میسازد. تلقی عامیانه از عشق چنین است که وقتی احساس عشق به دیگری پیدا شد، باید هر چیز را در پیش پای آن قربانی کرد. درسی مهمی که آندرشون در «تصرف عدوانی» به خوانندگان خود میدهد این است که حتی اگر عشقی بزرگ و آتشین مانند عشق استر به هوگو پیدا شد، باید از قربانی ساختن مهمترین دارایی هر شخص یعنی خود او، ذهن و روح و وجودش، خودداری کرد. استری که در «تصرف عدوانی» به تصویر کشیده میشود تمام وجود خویش را در برابر عشق قربانی کرد و به تعبیری میتوان گفت که او تمام پلهای پشت سرش را خراب کرد. آخرین کسی که هر فرد میتواند به آن در مواقع بحرانی پناه ببرد خودش است. افراد شکستخورده در وهله اول در وجود خود دست به بازسازی روحشان میزنند و بعد بااحساس اطمینان از خویش به مبارزه زندگی برمیگردند. امکانی که استر تا حد زیادی خود را از آن محروم کرد.
در رد امید
تاکنون امیدوار بودن نسبت به زندگی توسط نویسندگان بسیاری ستایششده است و در رد ناامیدی شعرای زیادی سرودهاند. اما امید داشتن در هر زمان و هر رویدادی هم قابلپذیرش و تائید نیست. لنا آندرشون در کتاب حاضر از امیدواریهایی میگوید که نتیجهای جز شکست روحی و زخمبرداشتن خویشتن ندارند و آن امید به عشقی یکطرفه و فریبدادن خود برای فردای بهتری است که هیچگاه نمیآید. در اینجا باید فرد واقعیت را بپذیرد و با ناسازگاری و لجبازی منجر به نابودی احساس خود نشود. استری که در «تصرف عدوانی» ماجرای عشق نافرجامش روایت میشود، خود در زندگی شخصی و اجتماعیاش فردی دقیق، تیزبین و منتقد بوده است. او فردی احساساتی نیست که کسی بتواند به راحتی فریبش داده و از او سوءاستفاده کند. استر قبل از عشق و بعد از عشق تفاوتی از زمین تا آسمان دارند. او در اثر علاقه شدید به هوگو تصمیم گرفت دقت گذشته خود را کنار بگذارد و دمی راجع به واقعیت تامل نکند.
«تصرف عدوانی» با دیگر رمانهایی که حال و هوای عاشقانه دارند تا حدی متمایز است. این کتاب به سویه تاریک عشق میپردازد. سویهای که باعث میشود فرد با هر سابقهای دارد بهنوعی رهاسازی هر چیز برسد. امری که میتواند طعم شیرین زندگی را تلخ کند و حتی رؤیاها و آرزوهای شخصی را نابود سازد. «تصرف عدوانی» روایتی متفاوت از عشق است.
قسمتهایی از کتاب تصرف عدوانی
استر گفت: «فکر میکنم مشکلِ اساسی این است که ما کُنشهای دیگران را رفتارباورانه تفسیر میکنیم، از بیرون و عینی. اما کنشهای خودمان را پدیدارشناسانه، از درونِ آگاهیمان میفهمیم. این معضل بشر است.
وقتی انتظارات کاهش مییابد، کوچکترین نشانی از امید موجب شادی میشود.
اینکه آدم در مورد همهچیز صادقانه و شفاف حرف بزند هم خودش فقط نوعی قرارداد است. قراردادی تمامیتخواهانه، مسئولیتی خفهکننده و قید و بندی ست که به هم تحمیل میکنیم. این خواست که آدم بهمحض تماس با دیگری، باید همهچیز را رها کند هم نوعی استبداد است. این خواست که آدم بعد از تماس، هرگز نباید چیزی را برای خودش نگه دارد، نهتنها خواستی خردهبورژوایی ست، بلکه نقض احترام به آزادیهای فردی هم هست.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | تصرف عدوانی: داستانی دربارهٔ عشق |
---|---|
تعداد صفحه | ۱۷۲ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۱۸۰ گرم |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۲۱۳۲۹۸۰ |
نقد و بررسی کاربران (۱)
مرتب سازی بر اساس
حتما برای خودتان یا افراد اطرافتان این موضوع پیش آمده یا در زندگی آدمهای غریبه دیدهای که شخصی درگیر عشقی شود که از او بت بسازد و پس از مدتی نه آن عشق را بشانسد و نه حتی خودش. بیایید با عنوان کتاب شروع کنیم. تصرف عدوانی یعنی هر کس به شکل غیرقانونی، مالی را که در تصرف دیگری است بدون رضایتش به دست بگیرد. اما کتاب تصرف عدوانی یک کتاب عاشقانه است و میشود به این ترتیب این عنوان را به داستان مرتبط کرده که عشقی که مال کسی دیگر است را در تصرف در آورده. داستان در مورد زنی موفق به نام استر نیلسون، شاعر، منتقد و مقالهنویس سوئدی است که با نامزدش زندگی میکند. نیلسون به مراسمی دعوت میشود و آنجا با هوگو راسک، هنرمند مشهور روبهرو میشود و شیفتهٔ شخصیت او و نگاهش به زندگی میشود. این دیدار کل زندگی استر را دگرگون میکند، او نامزدش را ترک میکند تا با هوگو وارد رابطهٔ عاطفی شود. اما هوگو این دید را به رابطهاش با استر ندارد و از ملاقات با او اجتناب میکند ولی به صراحت او را رد نمیکند و به او نمیگوید که او را نمیخواهد. حالا استر در یک عشق یک طرفه و بیثمر قرار دارد.