معرفی و بررسی کتاب کابوسهای فرامدرن و داستانهای دیگر
بفرمایید کابوس!
کابوسهای فرامدرن عنوان مجموعهای شامل ۱۹ داستان کوتاه از رضا کاظمی است که نخستین بار در سال ۱۳۹۱ توسط نشر مرکز، به چاپ رسیده است. کاظمی که پزشک و شاعر و ترانهسرا هم هست و همچنین بیشتر بهعنوان منتقد فیلم شناخته میشود، نخستین مجموعهداستانش را از بین کارهایی که اغلب بین سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۰ نوشته، گلچین کرده است. داستانهای این مجموعه عبارتند از بچههای قصرالدشت بخوانند، Missed call، بتامکس، دیشب توی کوچهٔ ما، سه نفر پشت در، شیرپسته، سالن انتظار، یک داستان کوتاه شبانه، کافیشاگ/قسمت اول، فت پا، بارانی، اعتراف، محرمانه، خداراشکر؛ و سپس یک پنچگانه به نام کنتاکی که در انتها میآید و شامل ۵ داستان کوتاه مجزا تحتعنوان قصهٔ اندرو، قصهٔ نونا، قصهٔ روبن، قصهٔ آرتور و قصهٔ استفی است که پنج داستانک بههمپیوسته است که زوایای دید مختلفی را به دست میدهد.
ظاهر شدن در میانهٔ یک اتفاق
شاید بتوان گفت داستانهای رضا کاظمی در این مجموعه، درواقع هرکدام یک «برش» هستند. برشی که انگار از میانهٔ یک ماجرا انتخاب شده، شروع میشود و در جایی نزدیک به انتها و نرسیده به آن، تمام میشوند و شاید بشود گفت درست مانند اسم کتاب، این برشها بهنظر چیزی شبیه به کابوس و خواب آشفته انسان هستند که در یک زمان کوتاه، اتفاق میافتد و از منطق کلاسیکی هم پیروی نمیکند. در نتیجه نقطهٔ شروع و پایانشان هم تداعی داستانهای کلاسیک نیست. به همین جهت، شخصیتپردازیها نیز حالتی کلاسیک ندارند و نویسنده با بهرهگیری از آدمهایی واقعی که برای خواننده هم آشنا و ملموس بهنظر میرسند، یک چارچوب تاحدی هجوآلود خلق کرده و اجازه داده شخصیتها دست داستان را بگیرند و آن را پیش ببرند، نه خود روایت. درواقع در بسیاری از داستانها روایت، آن حالت خشک و آشنای کلاسیک را ندارد و دقیقاً انگار خواننده پرت میشود به میانهٔ یک ماجرا و سعی میکند تا انتها با آن همراه بماند و از قضیه سردربیاورد. این ماجرا گاهی ممکن است قضیهٔ یک تصادف باشد و گاهی هم متن یک نامه!
درنتیجه، این مجموعه همانطور که از نامش هم برمیآید، در چارچوب داستانپردازی کلاسیک نمیگنجد و سویههایی پستمدرن دارد. برای مثال از جمله تکنیکهای پررنگی که در کتاب مورد استفاده قرار میگیرد، میتوان به متافیکشن اشاره کرد و اینکه مولف، در متن حاضر میشود و شروع میکند به مستقیم حرف زدن با خواننده و درگیر کردن او در متن.
قصههای گمشده در میان ارجاعات
این داستانها هم برای خوانندهای که صرفاً میخواهد قصه بخواند و سرگرم شود جذاب و پیشنهادی هستند، و هم برای مخاطب خاص ادبیات و کسی که از یک داستان، چیزی فراتر از سطح میخواهد و دوست دارد به لایههای معنی هم نفوذ کند. کاظمی با داشتن تجربه در زمینهٔ نقد فیلم و شور و دیوانگیای که نسبت به سینما دارد، تقریباً در اکثر داستانهای کتاب، ارجاعاتی به فیلمهای سینمایی گوناگون برای خواننده قرار داده، و یا حتی در نقاطی کوشیده با استفاده از شیوهٔ فصلبندی یک کار، تغییر زاویهدید و تماشای یک ماجرا از دو منظر مختلف، و اپیزودیک پیش بردن برخی ماجراها، یکجور پسزمینه و فرم بهرهگرفته از سینما را هم در کارهایش پیاده کند.
بنابراین اگرچه مخاطب با نگرفتن تمامی ارجاعات، زیاد از داستانها پرت نشده و چیز زیادی از دست نخواهد داد، اما قطعاً مخاطب خاصی که بداند کدام شخصیت یا کدام صحنه و شیوهٔ پایانبندی، به کدام سکانس از فیلمهای سینمایی اشاره دارند، میتواند لایههای معنی را بهتر درک کرده و از اثر بیشتر لذت ببرد. از این رو، شاید در یک نگاه سختگیرانه بشود گفت اگر نویسنده مثلاً در پایان کتاب یا در خود داستانها، بخشی را برای نوشتن پانوشتها و زیرنویسها و اشاره به برخی از این ارجاعات تدارک میدید، شاید این داستانها و ارجاعاتشان میتوانستند پلی باشند برای آشنایی بهتر مخاطب عام با جهان سینما. اما در یک نگاه با ارفاق، این داستانها بدون پانوشت زدن هم قابلقبول، و خواندنی محسوب میشوند.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | کابوسهای فرامدرن و داستانهای دیگر |
---|---|
تعداد صفحه | ۸۰ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۱۱۰ گرم |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۲۱۳۱۵۷۰ |