اساتید ۲
ناموجود
قطار آن شب
کد کالا: ۶۳۶۶۲

قطار آن شب

ناشر:

چشمه

نویسنده:

احمد اکبرپور

(۵ از مجموع ۱ نظر)
  • مشخصات کتاب
  • نقد و بررسی
  • پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب قطار آن شب
ژانر کودک، داستانی
تعداد صفحه ۶۳
قطع رقعی
نوع جلد شومیز
شابک ۹۷۸۹۶۴۵۵۷۱۲۹۸
نقد و بررسی کاربران (۱)

۵

۱ نظر
۵
۴
۳
۲
۱
sort
مرتب سازی بر اساس
جدید ترین محبوب‌ترین بیشترین امتیاز کمترین امتیاز
ناشناس
star-fillstar-fillstar-fillstar-fillstar-fill
۱۴۰۱/۰۴/۳۱

داستان قطار آن شب درباره دختر بچه‌ای به نام بنفشه است که به صورت اتفاقی در قطار با خانم معلمی آشنا می‌شود. خانم معلم که یک نویسنده است و در روستایی به کار تدریس مشغول است، به بنفشه قول می‌دهد که برای همیشه با او دوست بماند و حتی قرار می‌شود فردا به بنفشه تلفن بزند. اما هنگامی که خانم معلم به روستا می‌رود و مشغول کارهایش و نوشتن داستان جدیدش که در اصل داستان آشنایی خودش با بنفشه است، درگیر مشغله‌ها می‌شود و فراموش می‌کند به بنفشه زنگ بزند. اما در تمام این مدت بنفشه که به دوستی و قول خانم معلم دلخوش بوده است، منتظر تلفن اوست. سه ماه از این داستان می‌گذرد و خانم معلم در روز جمعه‌ای تصمیم می‌گیرد به بنفشه تلفن بزند، اما اینبار بنفشه با بی‌اعتنایی از کنار تلفن رد می‌شود و می‌گوید «جمعه‌ها هر کس زنگ بزند، من گوشی را بر نمی‌دارم» خانم معلم که نوشتن داستان جدیدش را آغاز نموده است، داستان را از آشنایی خود با بنفشه در قطار برگرفته است و پایان بندی داستانش منوط به تلفن زدن و یا نزدن او به بنفشه است. در این داستان که برنده جایزه کتاب سال ۱۳۷۹ وزارت ارشاد هم شده است نویسنده با زیرکی تمام بسیاری خصوصیتهای ذاتی کودکان را که می‌تواند در رشد و بالندگی کودک و فرا گرفتن مهارتهای زندگی برای اوست را به صورت پر رنگ بیان می‌کند مانند قسمتی از اول داستان که از زبان خانم معلم بیان می‌شود که می‌گوید: «در مورد بچه‌ها نم دانم چه باید بگویم، چگونه می‌توان با بچه‌ها دوست شد و تا چه اندازه می‌توان روی دوستی با آنان حساب باز کرد. به هر حال بعد از دو ماه همه چیز تغیر کرد. باور کنید نمی‌خواهم درباره استعداد بچه‌ها دروغ بگویم. اولین چیزی که مرا غرق در تعجب کرد، تخیل عجیب و عالی بچه‌ها بود. دومین مساله موضوعاتی بود که آنان برای نوشتن قصه انتخاب می‌کردند، موضوعاتی که بزرگسالن شاید در خواب هم نبینند. سومین مساله که شاید دوتای اول در مقابل با ان بی‌ارزش باشند دوستی با بچه‌ها بود» نویسنده در همین ابتدای کار فضایل اخلاقی و تواناییهای ذاتی کودکان را نشانه می‌رود، خصوصیاتی که می‌تواند مسر زندگی کودک را تعیین نماید و شاید دستمایه آنچه باشد که در بزرگسالی بدان خواهد رسید. خصوصیاتی که با آموزش صحیح و مراقبتهای ویژه از آن می‌توانند به کمال برسند. مساله‌ای که در بحث آموزش مهارتهای زندگی در همین ابتدای داستان به صورت کاملا نمایان بیان شده است، آموزش مهارتهای خود آگاهی به کودکان است، کودکانی که با ذاتی الهی و عاری از هرگونه غل و غش به دنیا می‌آیند و این محیط و آموزشهای درست و نادرست است که مسیر آینده آنها را مشخص می‌کند لذا شناساندن مهارتهای خود آگاهی به کودکان می‌تواند سرلوحه گامهای آنده در آنان باشد. مساله بعدی بها دادن به تخیلات و قدرت عالی ذهنی کودکان است که در صورت آموزشهای صحیح می‌تواند بسیار سازنده باشد و در نقطه مقابل اگر آموزشهای نادرست ببیند می‌تواند مخرب ظاهر شود. مساله دیگری که در همین ابتدای داستان به آن اشاره می‌شود، فضایل اخلاقی است که از دوستی خالص و پایبندی به قول و قرار است که نویسنده این داستان توجه ویژه‌ای به آن داشته است. فضایلی که شاید در بزرگسالان کم کم رنگ باخته باشد و کمتر مورد توجه قرار گرفته باشد. چنانکه در همین داستان علی رغم قولی که خانم معلم که دست بر قضا خود آموزگار و مسئول تربیت بچه هاست و به بنفشه زرین داده می‌شود و به خاطر درگیر شدن با مسایل روزمره و مشغلات به دست فراموشی سپرده می‌شود. در قسمتی از داستان می‌خوانیم: «کوچولو فقط به روز جمعه فکر می‌کرد و با خودش می‌گفت حتما وقتی دارم صبحانه می‌خورم زنگ می‌زند» بدقولی یکی دیگر از مسائلی است که در این داستان به ان اشاره شده است و برخی از عواقب آن را در همین داستان در روحیات و شخصیت کودک به نمایش گذاشته است. بدقولی با کودکان باعث کاهش حس عزت نفس در آنها می‌شوید. برای اینکه در جامعه و در زندگی اجتماعی موفق باشیم نیاز به حس عزت نفس داریم. وقتی که به قولی به کودک‌تان می‌دهید عمل نمی‌کنید آنها احساس بی‌ارزشی و بی‌اهمیت بودن می‌کنند. این احساس کم‌کم به عدم وجود عزت نفس در کودک منجر می‌شود. - بدقولی کردن امروز شما باعث می‌شود که آنها نیز در آنها انسان‌های بدقولی شوند. کودکان از طریق رفتارها و اعمال ما زندگی کردن را یاد می‌گیرند. با بدقولی‌های کوچک خود، کم‌کم ارزش قول را پایین می‌آورید آنها نیز وقتی که بزرگتر می‌شوند، تبدیل به بزرگسالانی بدقول می‌شوند چرا که فکر می‌کنند حق بدقولی کردن را دارند و اینکار را از خود شما آموخته‌اند. یک از انتقاداتی که به این داستان می‌توان وارد کرد استفاده از کلماتی مانند (کوچولو) است که چندین بار در همین ابتدای داستان در اولین آشنایی‌های معلم و بنفشه بین آنها رد و بدل می‌شود که استفاده از این کلمات در علم رونشناسی می‌تواند مخرب و تحقیر کننده بچه‌ها باشد. «بیا اینجا کوچولو بیا، مادر بزرگ با حالت درد پاهایش را مالید و گفت نه مزاحم درس و مشقتان می‌شود. دختر یا زن جوان کتابی را که می‌خواند گذاشت توی کیفش و گفت: کوچولوها مال همه هستند. کوچولو که از خیلی وقت پیش منتظر این حرف بود خودش را انداخت توی بغلش. زن پیشانیش را بوسید. کوچولو به لبها و دندانهایش نگاه کرد و…» استفاده از واژه کوچولو در علم روانشناسی به نوعی برای کودکان که آرزوی زودتر بزرگ شدن را دارند به نوعی تحقیر تلقی می‌شود و حال آنکه در بحث آموزش مهارتهای خود آگاهی به کودکان باید به این نکات هرچند کوچک توجه ویژه شود. اما از حق نگذریم این داستان به نوعی آمادگی پیدا کردن کودکان برای ورود به اجتماع را مورد بررسی قرار می‌دهد و با دیدی موشکافانه نشان می‌دهد که هر چند نظرات کودکان شاید در لحظه درست نباشد ولی شاید بعدها بسیار متعجب شویم اگر ببینیم کودکمان سناریوی بسیاری از داستانها و حقایق زندگی را از قبل در ذهن خود به صورت کاملا آرمانی چیدمان کرده است. همانگونه که در داستان دیده می‌شود در همان ابتدا یکی از بچه‌ها به خوبی پایان داستان خانم معلم را پیش بینی می‌کند. اگر آموزشهای درست در جهت تعامل کودک با اجتماع و دیگران آموزش داده شود نتایج بسیار با ارزشی را در زندگی وی خواهیم دید. همانطور که در پایان داستان هنگامی که بنفشه از سوراخ به دستاهای خانم معلم نگاه می‌کند و می‌گوید «می‌دانستم خدا مادری برایم می‌فرستد.» و این حدسی بود که در اولین دیدار بنفشه ان را پیش بینی کرده بود. کتاب قطار آن شب در واقع یک اثر با ارزش و تمام عیار از احمد اکبر پور است که دنیای بزرگ و زیبای کودکان را به تصویر می‌کشد. احسان اله خندان بروجنی

نمونه کتاب