ژانر نمایشنامه
نمایشنامه متنی ادبی-نمایشی است که برای اجرا یا خوانده شدن بر روی صحنه نوشته میشود. ژانر نمایشنامه یک سبک ادبی خاص است و با ژانر داستان تفاوت دارد. عناصر سازنده نمایشنامه فراتر و عمیقتر از داستان بوده و توصیف رخدادها دقیقتر و با اجزای بیشتری همراه است. در داستان خواننده متن را میخواند و تصور میکند اما در نمایشنامه متنی که نوشته شده است، دیده و شنیده خواهد شد.
نمایشنامه چیست؟
نمایشنامه که به آن تئاتر نوشت نیز میگویند به متنی که در صحنه نمایش یا تئاتر قابل نشان دادن و خواندن باشد اطلاق میشود. معمولا نمایشنامه گفتوگوی بین شخصیتهای داستان را به تصویر میکشد و به جزئیاتی مانند حالت چهره بازیگران، زمان و مکان اتفاقها، ویژگیهای صحنه اجرای نمایش و… نیز میپردازد. ساختار نمایش از مجموعهای از بخشهای مجزا تشکیل شده است که روی هم نمایشنامه را تشکیل میدهند. به نویسنده نمایشنامه «نمایشنامه نویس» گفته میشود.
انواع ژانر نمایشنامه
در نمایشنامه نویسنده میتواند، روی موضوعهای متفاوت و مختلفی کار کند. معمولا موضوع نمایشنامهها از اوضاع اجتماعی و سیاسی جامعه و حتی جهان و اتفاقهای مهم و تاثیرگذار دوران، الهام میگیرد. از متداولترین انواع نمایشنامه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- کمدی: از فضای کمدی در ژانر نمایشنامه به منظور ایجاد حس شادی و نشاط در مخاطب استفاده میشود.
- درام: در ژانر درام نمایشنامه برشی از زندگی واقعی روزمره است و شخصیتهای آن بخشی از یک زندگی واقعی را بازی میکنند.
- ملودرام: ترکیب درام و کمدی در نمایشنامه، ملودرام نامیده میشود.
- تراژدی: تراژدی یاتراژدیک به نمایشنامههایی که موضوع بسیار تلخی دارند، گفته میشود.
- طنز: نمایشنامه طنز با کمدی تفاوت دارد. اگر نمایشنامه کمدی همراه با بیان واقعیات تلخ و گزنده اجتماعی باشد، طنز نامیده میشود.
- هجو: اگر نمایشنامه کمدی یا طنز با تمسخر و استهزاء افرادترکیب شود به آن هجو گفته میشود.
- لغو: نمایش بدون سانسور مسائل غیراخلاقی و خانوادگی در نمایشنامه، لغو نامیده میشود.
تاریخچه ژانر نمایشنامه
نمایشنامه نویسی ازتراژدیهای یونان باستان شروع شد. ارسطو را میتوان اولین نمایشنامه نویس تاریخ معرفی کرد. او اولین کسی بود که برای نمایشنامهنویسی اصول و قوانین مشخصی تدوین کرد. از دیدگاه ارسطو اجزای اصلی نمایشنامه داستان، اخلاق، گفتار، فکر، صحنه آرایی و آواز بودند. آشیل، سوفکل، آریستوفان و اورپید از نمایشنامهنویسهای دوران قبل از میلاد و عصر ارسطو بودهاند. نخستین نمایش آریستوفان در مجمع سران یونان به اجرا در آمد. کمدی، تراژدی و درام عمده ژانر نمایشنامههای پیش از میلاد مسیح است. بعد از میلاد مسیح نمایشنامه نویسان مسائل و موضوعات اجتماعی را در نمایشنامههایی که مینوشتند وارد کردند. نمایشنامه در این دوران به سرعت پیشرفت کرد و نمایشنامهنویسان بزرگی مانند شکسپیر، گوته، ساموئل بکت، ژان ژنه، چخوف، جرج برنارد شاو و… به این عرصه گام نهادند. مرغ دریایی، باغ آلبالو، کاترین بزرگ، استلا، شریکان جرم، دروغگو، شاعر طاعون و… از نمایشنامههای فاخر آن دوران به شمار میآیند.
بهترین آثار ژانر نمایشنامه
- شکسپیر: شکسپیر شاعر و نمایشنامهنویس بزرگ انگلیسی است و از بهترین نمایشنامههای او میتوان به حکایت زمستان، هملت، درد بیهوده عشق، اُتللو، مکبث، تاجر ونیزی، رومئو و ژولیت، شاه لیر و هنری هشتم اشاره کرد.
- آنتوان چخوف: از مهمترین آثار این نمایشنامه نویس بزرگ روسی میتوان از ایوانف، خرس، عروسی، مرغ دریایی، سه خواهر و باغ آلبالو نام برد.
- هنریک ایبسن: ایبسن نمایشنامه نویس بزرگ نروژی است که او را هم ردیف با شکسپیر دانستهاند. از بهترین آثار او در ژانر نمایشنامه دشمن مردم، هدا گالبر، مرغابی وحشی، اشباح، ستونهای جامعه و… هستند.
- آرتور میلر: او نمایشنامه نویس بزرگ آمریکایی است و مرگ فروشنده، بوته آزمایش، همه پسران من، خاطرات دو دوشنبه، چشم اندازی از پل و حادثه در ویشی از آثار فاخر او به شمار میرود.
تاریخچه ژانر نمایشنامه در ایران
در ایران نمایشنامه نویسی به سبک آنچه در اروپا مرسوم است سابقه چندانی ندارد و نوپاست. اما شکل سنتی آن مانند شبیه خوانی، تعزیه، خیمه شب بازی، نقالی و… در میان مردم مرسوم بود. در نیمه اول قرن سیزدهم هجری موج نمایشنامههای اروپایی به ایران نیز وارد شد اما در ابتدا به دلیل شرایط مذهبی و فرهنگی خاصی که وجود داشت استقبالی از آن نشد. بعد از حمله عثمانیها به ایران در نیمه دوم قرن سیزدهم هجری، فرهنگ ایرانی دریافت که توان مقابله و مقاومت با دستاوردهای جدید جهان را ندارد و رفته رفته بسیاری از دستاوردهای غرب مانند نمایشنامه نویسی در ایران نیز گسترش پیدا کرد. بعد از انقلاب مشروطه نمایشنامهها برای شکل دادن و رهبری نهضت مردمی گسترش پیدا کرد. آخوند زاده، میرزا آقا تبریزی و ملکم از اولین نمایشنامهنویسهای ایران هستند.
بخشی از یک نمایشنامه
«دایی وانیا: کاش یک صبح روشن و آرام از خواب بر میخاستی و احساس میکردی یک زندگی جدید در انتظار توست. همه گذشتهها فراموش شده و مانند دودی به هوا رفته. یک زندگی نو را شروع میکردی…بگو چگونه باید آن را شروع کرد؟
استروف (با تاسف): آه! چه میگویی! دیگر چه زندگی جدیدی؟ وضع من و تو دیگر همین است. (نمایشنامه دایی وانیا اثر آنتوان چخوف)»