مهدی یزدانیخرم
«نویسنده تنهاترین تکهٔ تاریخ است.» این یکی از جملات مشهور نویسندهای جوان است که مورد ستایش نویسندگان و منتقدان زیادی اعم از عمر ایلهان، قباد آذرآیین، مسعود قدیمفلاح، عالیه عطایی، سروش چیتساز، منصور یوسفیکیا و… قرار دارد. مهدی یزدانی خرم را میگوییم؛ کسی که همزمان میتوان او را علاوه بر نویسنده بودن، یک روزنامهنگار، مقالهنویس، جستارنویس، منتقد ادبی و تحلیلگر و پژوهشگر ادبی نامید. ضمنا انجمن ادبی چهل او را به عنوان یکی از پنج امید ادبیات داستانی ایران معرفی کرده است! یزدانی خرم بیش از هر چیزی به خاطر نقدهای ادبی خود مشهور است، اما این به آن معنا نیست که مانند رویهٔ معمول منتقدان، مقام خلق را فراموش کرده باشد و به سراغ نویسندگی نرفته باشد. اتفاقا او یکی از نویسندگان مطرح روزگار ماست که پرفروشی رمانها و اقبال منتقدان نسبت به آنها، نشان دهندهٔ کیفیت بالای آثارش است. عالیه عطایی درمورد او میگوید:
مهدی یزدانیخرم در کارنامه ادبیاش چهار رمان نوشته است و در هر کدام جهشی رو به جلو داشته است. جهشی توجهبرانگیز و چشمگیر، چه در نثر و داستان و ساختار و چه در فکر و اندیشه.
قباد آذرآیین درمورد یزدانی خرم میگوید:
یزدانیخرم داستان را خوب میشناسد؛ سختگیر و قدرتطلب است. راوی داستان خودش است، همهچیزدان، موشکاف و مقتدر و داستان او مملو است از صراحت، طنز و جهشهای زمانی و مکانی فکر شده…
و نهایتا عمر ایلهان، منتقد روزنامههای ادبی ترکیه درمورد داستانهایش نوشته است:
شیوهٔ یزدانیخرم، دوس پاسوس را بهیادم میآورد. در رمانهای دوس پاسوس از جاییکه یک شخصیت را رها میکند، دیگری داستان را ادامه میدهد و درنتیجهٔ گذرها و تغییر مکان شخصیتها، تابلویی از جامعهٔ آمریکا به تصویر کشیده میشود.
مهدی یزدانی خرم؛ نویسندهای تاریخدوست
مهدی یزدانی خرم در سال ۱۳۵۸ هجری شمسی در تهران به دنیا آمد. اما به دنیا آمدن در تهران باعث نشد تا از صدمات جنگ تحمیلی ایران و عراق بینصیب بماند. یک سال پس از تولدش جنگ شروع شد و به خاطر عضویت پدرش در نیروی هوایی ارتش، کودکی خود را دور از پدر گذراند. این تنهایی کودکی، او را با یار همیشه مهربان، یعنی کتاب آشنا کرد و کودکی و نوجوانی خود را مانوس با کتاب، علیالخصوص کتابهای تاریخی جلو برد. مسئلهای که بسیار بسیار بر قلم یزدانی خرم تاثیر داشت و باعث شد تا او با ادامه دادن پژوهشهای تاریخی و تلفیق آنان با فضای داستانی، سبکی امضادار از خودش را با نزدیک شدن به سبک گوتیک بسازد. در نوجوانی، یزدانی خرم علاقهمند شد تا اینکه جدای از مطالعهٔ داستانها، خودش در مقام نویسنده عمل کند و از همان دوران به نوشتن داستان کوتاههایی کم و بیش، روی آورده بود. او علاوه بر کتاب به ورزش هم طیب خاطر خاصی داشت و دو ورزش فوتبال و کاراته را بسیار دنبال میکرد. از جایی به بعد، عشق او به فوتبال به کناری رفت و خودش نتوانست آن را تا مرحلهٔ حرفهای دنبال کند. اما کاراته را در سبک کیوکوشین و تا مرحلهٔ قهرمانی و «کمربند قهوهای» ادامه داد. البته بعدها یزدانی خرم علاقهٔ خود به فوتبال را با نوشتن کتابهایی با مضمون این ورزش بروز داد و بفهمی نفهمی نیمهکاره رها نکرد. یزدانی خرم ازدواجی هنری و ادبی را انجام داده است و مریم حسینیان را به عنوان همسر خودش برگزیده است. حسینیان هم مانند یزدانی خرم از نویسندگان بااستعداد جوان ایران است. او یکی از فعالان انجمنهای ادبی استان خراسان بوده است و کارشناس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به شمار میرود. این نویسندهٔ توانا تاکنون دو کتاب جذاب اعم از «بهار برایم کاموا بیاور» و «ما اینجا داریم میمیریم» را هم به رشتهٔ تحریر درآورده است.
زندگی ادبی مهدی یزدانی خرم
مهدی یزدانی خرم جزو معدود نویسندگان مشهور امروزهروز ایران است که نویسندهای آکادمیک محسوب میشود و مدرک کارشناسی زبان و ادبیات فارسی را داراست. البته او قبل از رفتن به دانشگاه، با حضور در کلاسهای نویسندگی احمد غلامی به طور تخصصی آموزش در ادبیات را شروع کرده بود. در اولین اقدام جدی ادبی، یزدانی خرم فعالیتش را با مجلهٔ نسیم آغاز کرد و در دبیرستان به کمک همکلاسیها، این نشریه را راهاندازی کرد. او با گرفتنِ پی این فعالیت، از هجده سالگی به چاپ مقالاتش در مطبوعات پرداخت و سپس توانست در روزنامههایی مانند خرداد، فتح، همشهری، هممیهن، شرق، اعتماد، کارگزاران، اعتماد ملی، سازندگی و نیز هفتهنامههای «شهروندامروز»، «ایراندخت»، «هفتهنامهٔ آسمان»، «هفتهنامهٔ صدا» و «مجلهٔ نافه» مشغول به کار شود. با کارکشته شدن یزدانی خرم، مجلهٔ مهرنامه او را به سمت دبیر سرویس ادبیات و نشریهٔ تجربه او را به عنوان عضو شورای دبیران منصوب کردند. همچنین نشر معتبر چشمه، او را به عنوان مسئول انتخاب داستانها و مشاور اصلی بخش ادبیات برگزید. یزدانی خرم درمورد نگاهش به ادبیات میگوید:
ادبیاتی که خون نریزد، رنج و غم نسازد و بافت عاطفی مغز خواننده را تحریک نکند، برایم ادبیات بیارزشی است و بود و نبودش اهمیتی ندارد. قبول دارم که هفتاد یا هشتاد درصد ادبیات، برای تفریح است، ولی نظرم همین است. رماننویسی را از براهنی و مدرس صادقی یاد گرفتم. اینها نویسندههایی هستند که به مخاطب خود زخم میزنند و خارج از هر قضاوتی، ارواح داستان را احضار میکنند. من در فضایی پرآشوب بزرگ شده و کار کردهام و مدام در حال تخیل دربارهٔ تاریخ ایران و خاورمیانه هستم. برای همین است که در نوشتن بیرحمم و تلاش میکنم [تا] مخاطبم را با این بیرحمی همراه کنم. رمانی که در آن گرمای خون و تصویر مرگ و تراژدی عشق را نبینم برایم ارزشی ندارد…
کتابها و جوایز مهدی یزدانی خرم
یزدانی خرم، چهار رمان مهم را در طول فعالیت ادبی خود نگاشته و منتشر کرده است که عبارتاند از: «به گزارش ادارهٔ هواشناسی: فردا این خورشید لعنتی…»، «سرخ سفید»، «سرخ سیاه یا [خونخورده]» و «من منچستریونایتد را دوست دارم». از جملهٔ جوایز متعدد و معتبری که مهدی یزدانی خرم کسب کرده است میتوانیم به جایزهٔ ادبی واو برای رمان «به گزارش اداره هواشناسی: فردا این خورشید لعنتی» و جایزهٔ بهترین رمان سال ۹۱ از هفت اقلیم و جایزهٔ بهترین رمان سالهای ۹۱ و ۹۲ از جایزهٔ ادبی بوشهر برای رمان «من منچستریونایتد را دوست دارم» اشاره داشته باشیم.