سیمون دو بووار (Simone de Beauvoir)
سیمون دوبووار، فمینیست آزاده
سیمون دوبووار (۱۹۰۸-۱۹۸۶) نویسنده و فمینیست فرانسوی است که با کتابها و آثار مختلف خود، انقلابی در افکار زنان جوامع مرد سالار برپا کرد. او همچنین عضو انجمن فکری نویسندگانی بود که از مضامین اگزیستانسیالیسم رو نویسی میکردند. او در درجهٔ اول با رسالهٔ دو جلدی «جنس دوم» (The second sex) شناخته شده است. جنس دوم، مقالهای است که در آن وضعیت اجتماعی زنها از نگاه فمینیستی و اگزیستانسیالیستی مورد نقد قرار گرفته است.
زندگینامه و تحصیلات
سیمون دوبووار (با نام اصلی سیمون لوسی-ارنستین-ماری-برتراند دوبووار) و دختر ارشد یک خانواده بورژوازی بود. او از کودکی تا نوجوانی، تحت تاثیر آیین کاتولیک بزرگ شد. او در دوران نوجوانی به مدارس حوزه اعزام شد و آنقدر مذهبی بود که فکر میکرد راهبه شود. با این حال، دوبووار کنجکاو در ۱۴ سالگی از نظر فکری دچار بحران در ایمان شد و خود را بیدین معرفی کرد. بنابراین او خود را وقف مطالعه وجودیت و ماهیت انسانها کرد و در عوض تمرکز خود را به ریاضیات، ادبیات و فلسفه معطوف کرد.
در سال ۱۹۲۶، دو بووار برای تحصیل در سوربن، خانه را ترک کرد و در آنجا فلسفه خواند. او امتحانات و پایان نامهٔ خود را در مورد ریاضیدان و فیلسوف آلمانی گوتفرید ویلهلم لایب نیتس در سال ۱۹۲۹ به پایان رساند. در همان سال دوبووار دانشجوی جوانی به نام ژان پل سارتر را ملاقات کرد که با او وارد یک رابطهٔ مادام العمر شد. وی پیش از آنکه برای امرار معاش خود به نوشتن بپردازد، در تعدادی از مدارس (۴۳-۱۹۳۱) تدریس کرد.
آثار دوبووار
دوبووار به جز «جنس دوم» آثار داستانی و غیر داستانی زیادی دارد که در آنها به بررسی وضعیت زنها در جامعه میپردازد. از آثار او میتوان به «او آمد که بماند»، «خون دیگران»، «مهمان»، «همه میمیرند»، «ماندارینها»، «خاطرات یک دختر مطیع»، «مرگی بسیار آرام»، «تصاویر زیبا»، «زن وانهاده»، «کهنسالی»، «مراسم وداع»، «چه کسی باید بمیرد؟»، «خداحافظی با سارتر» و «مارس طولانی» اشاره کرد.
مضامین اصلی آثار سیمون دو بووار
رمانهای او مضامین اصلی وجودی را بیان میکنند که از آنها میتوان به «ماندارینها» و «او آمد که بماند» اشاره کرد. چندین جلد از کارهای دوبووار به زندگی نامه اختصاص یافته است. برای مثال میتوان به «خاطرات یک دختر مطیع» اشاره کرد. این آثار در حقیقت پرترهای روشن و گویا از تفکر فرانسویها از دهه ۱۹۳۰ تا ۱۹۷۰ را نشان میدهند. در ادامه برخی از آثار او را بهتر و دقیقتر معرفی خواهیم کرد.
«او آمد که بماند»
اولین اثر مهم منتشر شده توسط بووار، رمان «او آمد که بماند» در سال ۱۹۴۳ بود. این اثر از روابط مثلثی بین دو بووار، سارتر و دانشجویی به نام الگا کولاکوویچ برگرفته شده است. در این کتاب، دوبووار به بررسی آرمانهای وجودی، به ویژه پیچیدگی روابط و مسئلهٔ «شخص» پرداخته است.
«جنس دوم»
جنس دوم که در سال ۱۹۴۹ منتشر شد، انتقاد تقریباً ۱۰۰۰ صفحهای دو بووار از پدر سالاری و جایگاه درجه دو است که در طول تاریخ به زنان اعطا میشود. این مقاله در زمان انتشار با جنجال زیادی روبرو شد. برخی از منتقدان این کتاب را پورنوگرافی توصیف کردند و واتیکان این اثر را در لیست متون ممنوعه کلیسا قرار داد. چهار سال بعد، اولین نسخهٔ انگلیسی زبان The Second Sex در ایالات متحده منتشر شد، اما در ترجمه وفاداری به متن و مضامین اصلی رعایت نشده بود. در سال ۲۰۰۹، متن را با وفاداری کامل ترجمه کردند که شهرت قابل توجه دوبووار را به عنوان یکی از اندیشمندان بزرگ جنبش فمینیستی مدرن تقویت کرد.
دو بووار به دستاوردهای ادبی و فکری خود بسنده نکرد، او از شهرت خود استفاده کرد و صدایش را به دلایل مختلف سیاسی بالا برد. وی در حمایت از مبارزات استقلال طلبی الجزایر و مجارستان در دهه ۱۹۵۰ و جنبش دانشجویی در فرانسه دست به فعالیتهایی زد و همچنین سیاست خارجی آمریکا را در طول جنگ ویتنام محکوم کرد. در طول دهه ۱۹۷۰، کارهای دو بووار او را به صف اول جنبش فمینیستی رساند و او از طریق سخنرانیها، مقالهها و همچنین شرکت در تظاهرات حقوق سقط جنین و برابری زنان، تفکرات خود را به طور گسترده به اشتراک گذاشت.
«مرگی بسیار ساده»، «کهنسالی» و «خداحافظی با سارتر»
دوبووار علاوه بر صحبت و بررسی مسائل فمینیستی، به مسائل پیری و کهنسالی نیز توجه داشت. او در دو اثر «مرگی بسیار ساده» و «کهنسالی»، راجع به این موضوعات صحبت کرده است. او در این آثار تأملی تلخ در مورد بیتفاوتی جامعه نسبت به افراد مسن را مطرح میکند. او در کتاب «مرگ بسیار آسان»، جزئیات درگذشت مادرش را بیان میکند و در کتاب «خداحافظی با سارتر»، سالهای آخر زندگی با شریکش را مینویسد.
سیمون دوبووار خود را به عنوان زنی با شهامت و قابل توجه نشان داد. زندگی او در حقیقت تز او را پشتیبانی میکند: نیازها و گزینههای سطحی و بنیادی یک فرد باید به صورت مساوی در جامعه مطرح شود و بدون توجه به جنسیت آنها، این نیازها برآورده گردند. دوبوار در ۱۴ آوریل ۱۹۸۶، در پاریس در ۷۸ سالگی درگذشت.