صادق چوبک
صادق چوبک یکی از برترین نویسندگان قرن چهاردم ایران است. او به عنوان یکی از سه نویسندهٔ پیشگام در جریان نوین داستاننویسی ایران رمانهایش را با مضامین اجتماعی و درونی مینوشت. چوبک روی زندگی انسانهای بسیار فقیری تمرکز میکرد که نه فقط از زندگی مادی، بلکه از حضور در کتابها هم محروماند. داستانهای او بر اساس ایدئولوژی خاصی شکل نمیگیرد و هدف خاصی را دنبال نمیکند. فضاسازی رمانها در تاریکترین شکل خود قرار دارند و رئالیسم حاکم، امیدی برای رستگاری شخصیتها باقی نمیگذارد. او هنرمندی بود که نقدهای شدیدی به مذهب داشت و عقاید سیاسیاش هم بر همین پایه شکل گرفتهبود.
تجربیات و اثرپذیری
چوبک در سال ۱۲۹۵ در یکی از خانوادههای مرفه بوشهر متولد شد. دیدگاهِ شدیداً واقعبینانهاش از او شخصیتی غیرمعمول ساخته بود. او به زندگی عادی علاقهای نداشت. تجربیات تجاری پدرش را رها کرد و با تحصیل در تهران، به وزارت فرهنگ پیوست. اواسط دههٔ ۱۳۲۰ اولین تجربهٔ ادبیاش را کسب کرد و تاثیری که از شخصیت و آثار صادق هدایت و محمدعلی جمالزاده گرفت، پتانسیلی شد تا در سطح آنها دیده شود.
اولین رمان و سکوی پرتاب
رمان «خیمهشب بازی» اولین کتاب چاپیاش، مجموعهٔ داستان کوتاهی بود که توجه جامعهٔ ادبی را به خودش جلب کرد. چهار سال بعد با انتشار کتاب «چرا دریا طوفانی شده بود؟» توانست جای خود را به عنوان نویسندهای آیندهدار تضمین کند. او سالهای بعدی را بهطور حرفهای به ادبیات اختصاص داد و کتاب «انتری که لوطیش مرده بود» برایش تحسینهای بسیاری را به همراه داشت. دو رمان بلند او «تنگسیر»؛ که الهامبخش فیلمی از «امیر نادری» شد، و «سنگ صبور» که در آن «جریان سیّال ذهن» را با تاثیر از آثار «جیمز جویسِ» آمریکایی استفاده کرد، دوتا از ارزشمندترین رمانها در داستاننویسی مدرن فارسی به شمار میروند. او در میانسالی به آمریکا مهاجرت کرد و پیش از آن هم آثار مشهوری مثل «پینوکیو» را برای اولینبار به فارسی برگرداند.
سبک و زمینهٔ آثار
توانایی ادبی چوبک در سبک پرداخت مفاهیم و شیوهٔ انتقال آنها به خواننده است. تکنیکهای ادبی که با علم روز اروپا ساخته شده بود، به دست او به شکلی جدید به زبان فارسی پیاده میشد. او با سبک ویژهٔ خود جریان سیال ذهن را گسترش میدهد. با شکستن بعضی از قواعد ادبی شمایل نامعمولی به متن اضافه میکند. به واژهها وسعت میدهد و تصوّر دقیقتری نسبت به یک نگارش عادی، در ذهن مخاطب به جا میگذارد. او در مکتب رئالیسم فعالیت میکرد و در داستانهایش، فقر انسانی به اندازهٔ کمبود مادی خودنمایی میکند. آثار او در لایههایی پنهان پیام مذمت خرافه و جهل را در جامعهٔ ایران در خود دارد. مهمترین جنبهٔ اثرگذاری چوبک در داستانهای فارسی، بیپروایی و جسارتی است که به جامعهٔ ادبی تزریق کرد و ابایی از شکستن تابویهای زمان خود نداشت.