جیمز جویس (James Joyce)
جیمز جویس، به طور کامل جیمز آگوستین آلویسیوس جویس، در سال ۱۸۸۲ در دوبلین ایرلند متولد شد و در سال ۱۹۴۱ در زوریخ سوئیس از دنیا رفت. او رماننویس، داستاننویس و شاعر ایرلندی بود که در آثار خود، از زبان به شکلی جدید استفاده میکرد و از ابزار و روشهای جدید ادبی بهره میبرد.
سبک مخصوص جیمز جویس
جیمز جویس در داستانهایش، به جای پیروی از سنت و صحبت از مهماننوازی ایرلندیها، وقایع را خاطر نشان میکرد. یکی از داستانهای او، «مرده» است که در آن، روح مردهٔ مردم در دوبلین را به تصویر میکشد. او برای خلق چنین محتوایی، هر کلمه و جزئیات را مهم جلوه داده است و از تکنیک جریان سیال ذهن نیز بهره میبرد. در حقیقت، ادبیات اروپا او را هم به نمادگرایان و هم به واقعگرایان نیمهٔ دوم قرن نوزدهم علاقه مند کرده بود. پس کار او، ترکیبی از این دو سبک بود. او با واقعگرایی و نمادگرایی توانست آثاری هنری و متفاوت خلق کند. آثار جویس به سه دستهٔ شعر، رمان و داستان کوتاه طبقه بندی میشود. در حوزهٔ شعر، «او بر راهون اشک میریزد» و کتاب «موسیقی مجلسی» از او به جا مانده است که شامل ۳۶ شعر مختلف میشود. در حوزهٔ رمان، چهره مرد هنرمند در جوانی، اولیسس و شبزندهداری فینیگانیها از او به جا مانده است. در حوزهٔ داستان کوتاه میتوان به مجموعه داستان کوتاه «دوبلینیها»اشاره کرد. در انتها نیز میتوان به نمایشنامهٔ «تبعیدیها» اشاره کرد. ما در ادامه راجع به مهمترین آثار جویس، خلاصهای در اختیار شما قرار خواهیم داد.
مجموعه داستان کوتاه دوبلینیها
دوبلینیها مجموعهای از ۱۵ داستان کوتاه است که اولین بار در سال ۱۹۱۴ منتشر شد. این داستانهای کوتاه تصویری واقعی از زندگی مردم طبقهٔ متوسط ایرلند در دوبلین و اطراف آن را نشان میدهد.
این داستانها زمانی نوشته شدند که ناسیونالیسم ایرلندی در اوج بود و یک هویت و هدف ملی در جریان بود. داستانهای این مجموعه روی یک تجلی اخلاقی متمرکز هستند: لحظهای که یک شخصیت بلوغ ذهنی خاصی را تجربه میکند که زندگی را تغییر میدهد. بسیاری از شخصیتهای دوبلینیها، در رمانهای جویس نیز حضور دارند و نقشی جزئی ایفا میکنند. داستانهای اولیه در این مجموعه توسط قهرمانان کودک روایت میشوند. داستانهای بعدی به زندگی و نگرانیهای افراد پیر میپردازد که این با رشد فکری، ذهنی و جسمی خود جویس نیز مطابق بود.
رمان چهرهٔ مرد هنرمند در جوانی
پرترهای از مرد هنرمند در جوانی، رمانی است که در سال ۱۹۱۶ منتشر شد. اما در اصل، نسخهٔ بازنویسی شده از رمانی است که توسط «استفن هیرو» نوشته شده است. جیمز در این رمان، رشد تدریجی انسانها را به تصویر میکشد و از سبک و تکنیک خاص خود در آن استفاده میکند. برای مثال، با استفاده از مونولوگهای ذهنی و ارجاع به واقعیتهای روانی کاراکتر، از اثر، یک اثر روانشناختی و حرفهای میسازد.
رمان اولیس
این رمان یک روز از زندگی شخصیت اصلی داستان یعنی «لئوپولد بلوم» را روایت میکند. نقطه قوت اصلی رمان اولیس در عمق شخصیتپردازی و گستردگی طنز آن نهفته است. با این حال این کتاب به دلیل حضور انواع مونولوگهای ذهنی، به استفاده از تکنیک جریان سیال ذهن –که تکنیک اصلی جیمز جویس است، مشهور شده است. جویس ادعا میکرد که این روش را از یک نویسندهٔ فرانسوی، ادوارد دوجاردین یاد گرفته است. اما بسیاری از منتقدان اظهار داشتند که هیچ کس قبل از جیمز جویس از این تکنیک به طور مداوم استفاده نکرده است. نوآوری اصلی جویس این بود که برای اولین بار جریان بیشماری از برداشتها، افکار، تردیدها، نگرانیهای گذرا و انگیزههای ناگهانی را که بخشی از آگاهی فرد را تشکیل میدهد، با مونولوگ ذهنی نشان دهد.
رمان شب زندهداری فینیگانیها
هرچه جویس در رمان «اولیسس» از سبک رئال بهره میبرد، در این رمان همه چیز را نمادین پیش برده است. این رمان در سال ۱۹۳۹ منتشر شد. شب زندهداری فینیگانیها رمانی پیچیده است که واقعیت زندگی را با دنیایی رویایی درهم آمیخته است. جویس برای این رمان، از جیامباتیستا ویکو، فیلسوف ایتالیایی قرن هجدهم الهام گرفته است. ایدهٔ اصلی او در این رمان راجع به این است که تاریخ چرخنده و دورانی است. برای نشان دادن این موضوع، کتاب با یک جملهٔ نصفه شروع و با باقی آن جمله به پایان میرسد. بنابراین، آخرین خط در واقع بخشی از خط اول است و خط اول بخشی از خط آخر است.
به طور کلی، تصویرسازی ظریف و در عین حال صریح جیمز جویس از طبیعت بشر، همراه با تسلط کامل بر زبان، ابزار ادبیات و توسعهٔ درخشان اشکال جدید ادبی، او را به یکی از چهرههای بزرگ مدرنیسم ادبی و یکی از مهمترین نویسندههای تاثیرگذار بر رماننویسان قرن بیستم تبدیل کرده است.