سلاخ خانهٔ شماره پنج

رمان سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج، رمانی با درون مایه‌های ضد جنگ است که با لحنی طنز و تاریک و سرد به بیان وقایعی از طریق سربازی به نام بیلی پیلگرام می‌پردازد. رمان سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج در عرصهٔ ملی و بین المللی با استقبال بسیار خوبی مواجه شده است و نام نویسنده‌اش را بر سر زبان‌ها انداخت.  

رمان سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج Slaughterhouse-Five

شاید شما هم اسم سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج را شنیده باشید. رمان پر فروش و معروفی که در ژانر علمی تخیلی قرار می‌گیرد و نمونه‌ای از ادبیات ضد جنگ به شمار می‌آید. رمان سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج یک اثر ادبی آمریکایی است که یک نویسندهٔ آمریکایی به نام کرت وانه گت آن را به رشتهٔ تحریر درآورده است. سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج اثری فاخر و با ارزش است که در زمرهٔ آثار پست مدرن معروف قرار می‌گیرد. داستان رمان سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج، در زمان جنگ جهانی دوم اتفاق می‌افتد. راوی رمان سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج، یک سرباز آمریکایی به نام بیلی پیلگریم است و در سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج به سفرهای خود در دل زمان می‌پردازد و از خلال آن سفرهای عجیب، داستان خود را روایت می‌کند. یکی از اصلی‌ترین واقعه‌ها در سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج، رویداد بمباران درسدن است که جالب است بدانید ماجرایی واقعی است و نویسندهٔ سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج یعنی کرت وانه گت در آن زمان حضور داشته و آن را تجربه کرده است.

بیوگرافی کرت وانه کت Kurt Vonnegut

کرت وانه گت، نویسندهٔ سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج است که از نویسندگان نامدار و مشهور آمریکایی به شمار می‌آید. کرت وانه گت در سال ۱۹۲۲ به دنیا آمد و در سال ۲۰۰۷ از دنیا رفت. او به طور حرفه‌ای پنجاه سال فعالیت نویسندگی داشت و در این نیم قرن تجربهٔ نویسندگی آثار ارزشمندی از خود بر جای گذاشت. از جمله آثار کرت وانه گت می‌توان به چهارده رمان، پنج نمایشنامه، سه مجموعهٔ داستان‌های کوتاه و پنج اثر ادبی غیر داستانی اشاره کرد. حتی برخی از مجموعه‌های ادبی و آثار دیگر او پس از مرگ او به عرصهٔ چاپ رسید. کرت وانه گت را اکثرا با نام سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج می‌شناسند. سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج از مشهورترین آثار وانه گت است که در سال ۱۹۶۹ نگاشته شده است. رمان سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج لحنی گزنده، سرد، تاریک و طنزی سیاه دارد و در پی این روایت طنازانهٔ تاریک، از جنگ انتقاد می‌کند و شرایط وحشتناک و تاسف بار انسانیت مدرن را زیر سوال می‌برد.  

زندگی حرفه‌ای نویسنده

کرت وانه گت نویسندهٔ چیره دستی بود. اولین رمان وانه گت پیانوی خود نواز بود که در سال ۱۹۵۲ منتشر شد. جالب این جا بود که داستان پیانوی خود نواز توانست نقدهای مثبت و بازخوردهای خوبی به خود جلب کند اما با این حال در عرصهٔ اقتصادی به موفقیت تجاری خوبی دست پیدا نکرد و چندان موفقیت آمیز نبود. از آثار موفق بعدی که وانه گت منتشر کرد می‌توان به گهوارهٔ گربه منتشر شده در ۱۹۶۳ و خدا شما را حفظ کند آقای رزواتر منتشر شده در ۱۹۶۴ اشاره کرد که فید بک‌های مثبتی گرفتند و موفقیت‌شان قابل قبول و خوب بود. با این حال بزرگ‌ترین و بهترین موفقیت اثر ادبی کرت وانه گت، رمان سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج بود که نام او را بر سر زبان‌ها انداخت و باعث شهرت روز افزون او شد. رمان سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج در همان آغاز بازخوردهای مثبت و نقدهای بسیار خوبی برای کرت وانه گت به ارمغان آورد و حتی باعث شد کرت وانه گت نامزد دریافت جوایزی هم چون هوگو و نبیولا شود. درون مایهٔ رمان سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج، موضوعی ضد جنگ و اختصاصا ضد جنگ ویتنام است که البته این مسئله در موفقیت و شهرت این رمان بی‌تأثیر نبوده است و باعث شد رمان سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج با استقبال خوبی در عرصهٔ بین المللی و ملی مواجه شود.

حواشی کتاب سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج

می‌گویند مشهورترین و اثر گذارترین اثر کرت وانه گت رمان سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج است که حتی می‌توان گفت به نوعی اتو بیوگرافی وانه گت به شمار می‌رود. رمان سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج از زمان انتشارش تا به حال هم چنان فید بک‌های مؤثر و مثبتی گرفته است. این رمان در زمان انتشارش برای ۱۶ هفتهٔ متوالی، جایگاه چهارمین کتاب پرفروش نیویورک تایمز را از آن خود کرد. رمان سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج، نویسندهٔ خود وانه گت را نامزد جوایزی ارزنده‌ای هم چون جایزهٔ هوگو و جایزهٔ نبیولا کرد. کار به آن جا کشید که در سال ۱۹۸۸، کتابخانهٔ مدرن، کتاب سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج را یازدهمین کتاب در فهرست باشکوه صد کتاب برتر قرن که به زبان انگلیسی نوشته شده‌اند، اعلام کرد. شایان ذکر است که مجلهٔ تایم فهرست خاص خودش را دارد که از سال ۱۹۲۳ تا امروز کتاب‌ها را رده بندی می‌کند و فهرستی دارای صد عنوان کتاب برتر نوشته شده به زبان انگلیسی را اعلام می‌کند. رمان سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج به این فهرست در مجلهٔ تایم هم راه پیدا کرده است و مورد اقبال قرار گرفته است.

دربارهٔ کتاب سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج

رمان سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج در زمرهٔ ژانر متا فیکشن قرار می‌گیرد و در عین حال اثری پست مدرن قلمداد می‌شود. در فصل اول کتاب سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج، مقدمه‌ای نوشته شده است که در آن وانه گت به ذکر این مسئله می‌پردازد که رمان سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج را چگونه به رشتهٔ تحریر درآورده است. این درآمد در کتاب از زبان راوی سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج بازگو می‌شود و کمی اصرار دارد تا بگوید وقایع کتاب کاملا واقعی هستند و همچنین تأکید می‌کند که در فاجعهٔ درسدن حضور داشته است. در این فصل راوی از خودش می‌گوید، خودش را برای مخاطب معرفی می‌کند و انگیزهٔ خود از نوشتن چنین کتابی را برملا می‌سازد. در واقع او از همان ابتدا قضیهٔ کتاب را توضیح می‌دهد اما داستان اصلی سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج در واقع از فصل دوم شروع می‌شود. فصل اول هم بخشی از داستان است و نمی‌توان آن را جدا دانست اما اصل داستان از فصل دوم آغاز می‌شود.

شیوهٔ روایی کرت وانه گت در سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج

تکنیکی که وانه گت در روایت داستانش در سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج به کار گرفته است از ویژگی‌های اصلی سبک و سیاق نوشته‌های پست مدرن به شمار می‌رود. وقتی شروع به خواندن سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج می‌کنید آن را از دید راوی آن یعنی بیلی پیلگریم می‌خوانید و ممکن است آن را بریده بریده بدانید. روایت داستان سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج خطی نیست و زمان مند هم نیست. بلکه داستان از خلال فلش بک‌ها و گریزهای مختلف توسط راوی داستان که چندان فرد قابل اتکایی به نظر نمی‌رسد روایت می‌شود. هم چنین ممکن است روایت راوی از کتاب کمی غیر قابل استناد به نظر برسد اما همهٔ این‌ها عمدی است و بخشی از تکنیک‌ها و ویژگی‌های سبک نوشتاری و روایتی کرت وانه گت محسوب می‌شود.

خلاصهٔ داستان سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج Slaughterhouse Five

بیلی پیلگریم راوی رمان سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج است. او عمیقا اعتقاد دارد که در زمان سفر کرده است و مدتی در باغ وحش موجودات بیگانه اسیر بوده است. اما بیلی پیلگریم کیست؟ بیلی پیلگریم یکی از هزاران سرباز ارتش ایالات متحدهٔ آمریکا در جنگ جهانی دوم است که اتفاقا سربازی از زیر کار در رو است. پیوسته از میدان جنگ می‌گریزد و اصلا خوب آموزش ندیده است و حتی برای نجات خودش هم به خودش زحمت نمی‌دهد! بیلی پیلگریم یک آدم ضد جنگ است و این را پنهان نمی‌کند. او حتی در سال ۱۹۴۴ توسط ارتش آلمان به اسارت در می‌آید. زندگی او علی رغم اینکه از جنگ فراری است مداوما دستخوش هیجانات و ماجراهای زیادی قرار می‌گیرد و حتی چندین بار نزدیک است بمیرد. در داستان فردی به نام رولاند وری وجود دارد که یک سرباز وطن پرست و متعصب آمریکایی است. رولاند وری انسانی قلدر و جنگ طلب است. از آن آدم‌هایی که مدام با حرف‌ها و قیل و قال‌هایشان بقیه را به هدف‌ترغیب می‌کنند و به آن‌ها انرژی و انگیزه می‌دهند. کاری که او با سربازان انجام می‌داد تا به زعم خودش روحیهٔ مبارزه طلبی و جنگ طلبی را در آن‌ها بالا ببرد. بیلی پیلگریم قبل از اسارتش به دست آلمان‌ها رولاند وری را ملاقات می‌کند. در طی ماجرا، رولاند هم اسیر می‌شود و همه چیزش، همهٔ وسایل شخصی‌اش حتی چکمه‌های رولاند توسط سربازان ارتش آلمان مصادره می‌شود! او بالاخره در لوکزامبورگ فوت می‌کند ولی پیش از مرگ به فردی به اسم لازارو می‌گوید که بیلی مسبب مرگ او بوده است و می‌خواهد لازارو انتقام او را بگیرد.

بیلی و تایم لاست‌های او

بیلی لحظاتی از تایم لاست یا از دست دادن زمان را تجربه می‌کند و طی آن‌ها به گذشته سفر می‌کند. در این قسمت می‌بینیم بیلی با سایر اسرا به لوکزامبورگ منتقل می‌شود و سپس به درسدن، به اردوگاه‌های کار اجباری برده می‌شود. اسرا و زندانی‌ها در سلاخ خانه‌ای متروک به نام سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج اسکان داده می‌شوند و طی بمباران‌های متفقین در انبار پنهان می‌شوند و تبدیل می‌شوند به بازماندگان بمباران فوریهٔ ۱۹۴۵. او سرانجام به آمریکا انتقال پیدا می‌کند و چند ماه بعد بازنشسته می‌شود.

بیلی در بازنشستگی

بیلی مثل خیلی از سربازان دیگر اختلال استرس پس از حادثه دارد و به همین دلیل بستری می‌شود و در این میان از طریق الیوت رزواتر با داستان‌های علمی تخیلی یک نویسنده آشنا می‌شود. او پس ازترخیص از بیمارستان با والنسیا مربل ازدواج می‌کند و صاحب دو فرزند به نام رابرت و باربارا می‌شود. سال‌ها بعد در شب عروسی دخترش بیگانگان او را اسیر می‌کنند و با سفینه‌ای به سیارهٔ‌ترالفامادور می‌برند و او را در یک باغ وحش به نمایش می‌گذارند. مدتی بعد بیگانگان سوپر استاری به نام مونتانا را هم می‌دزدند. این دو عاشق هم می‌شوند و بچه دار می‌شوند و پس از آن بیلی به زمین باز گردانده می‌شود.

بیلی پیلگریم در سال ۱۹۶۸

یک فلش بک دیگر. بیلی به همراه یک کمک خلبان است که ظاهرا تنها بازماندگان یک حادثهٔ سقوط هواپیما هستند. والنسیا همسر بیلی در حالی که رانندگی می‌کرده تا به بیمارستان و به ملاقات بیلی برود فوت می‌کند. آن هم بر اثر استنشاق گاز مونوکسید کربن. بیلی در بیمارستان بستری است و هم اتاقی او یک استاد تاریخ در دانشگاه هاروارد است که بر تمام رومفورد نام دارد و از موافقین و طرفداران سرسخت بمباران درسدن است و با وجود این که می‌داند این بمباران تلفات زیادی داشته از موافقت با آن پا پس نمی‌کشد.

جمع بندی

بیلی اتفاقات زیادی را پشت سر می‌گذارد و سرانجام توسط لازارو، انتقام جویی از سوی رولاند کشته می‌شود. جالب این که درست پیش از کشته شدن، بیلی خود خبر مرگ زود هنگامش را به دیگران می‌دهد.

شخصیت‌های اصلی رمان سلاخ خانهٔ شمارهٔ پنج

راوی: بر خلاف تصور، راوی بیلی پیلگریم نیست و کسی از هویت راوی خبر ندارد.

بیلی پیلگریم: بیلی شخصیت اصلی داستان، یک سرباز آمریکایی است که اهل الیوم است و در جنگ جهانی دوم در ارتش آمریکا خدمت می‌کند. او توسط ارتش آلمان به اسارت برده می‌شود و سپس برای کار در اردوگاه‌های کار اجباری به درسدن منتقل می‌شود. او هنگام بمباران درسدن در آن جا حضور دارد.

ترالفامادور ها: بیگانگان فضایی اهل سیارهٔ‌ترالفامادور که هیکل آن‌ها مانند چاه باز کت دستشویی است و چشم‌های سبز دارند.

والنسیا مربل: او همسر بیلی و مادر فرزندان اوست و رابطهٔ عاطفی او و بیلی خیلی ایده آل نیست.

رولاند وری: مردی که مسبب مرگ خود را بیلی می‌داند. اگر چه در طی داستان بارها جان بیلی را نجات داده است. او مردی پر قیل و قال ولی ضعیف است.

لازارو: جنایتکاری که به رولاند قول می‌دهند انتقام او را از بیلی بگیرد و بیلی را بکشد که دست آخر موفق هم می‌شود.