معرفی و بررسی کتاب زنان فنیقی
در یکی از ماندگارترین و باشکوهترین حماسههای اساطیری یونان باستان، سرنوشت خاندان لائیوس را پس از سقوط پادشاه افسانهای سرزمین تبای، ادیپوس، میخوانیم. «اوریپید»، که در کنار «سوفوکل» و «آیسخولوس» مثلث بنیانگذاران نمایشنامهنویسی را –به شکل امروزی و با اجرای روی صحنه- در تاریخ ادبیات نمایشی تشکیل میدهد، در این نمایشِ پرشخصیت و بهشدت تراژیک، این ژانر را برایمان معنا میکند. ادیپوس که در کودکی بهقصد نابودی از قصر پدرش راندهشده، پس از سالها و بیخبر از همهجا، پدرش را به قتل میرساند. و مادرش را به همسری میگیرد. اما بعد از باخبری، بار گناهْ ادیپوسِ پادشاه را ویران میکند. و ضعیف و نابینا به دست پسرانش –اتئوکلس و پولونیکس- به زندان میافتد. تا شهر از نکبت او در امان باشد. تخت پادشاهی خالی است و ولیعهدهای جوان تصمیم میگیرند با تعویض مقام، هرکدام یک سال به تبای حکومت کنند. ابتدا نوبت اتئوکلس است و البته که لذت حکمرانی او را در خودش میبلعد و قدرتطلبی، دو برادر را برابر هم قرار میدهد. حالا پولونیکس داماد پادشاه آرگوس شده. و با حمایت او، برای بازپس گرفتن سهمش از پادشاهی، به تبای لشکرکشی میکند. در نزاع این دو برادر، زنان- یوکاسته؛ مادر خانوادهٔ سلطنتی و آنتیگونه؛ دخترش- بیشتر از هرکسی گرفتار سرنوشت شومی میشوند که ادیپوس شهرش را گرفتار آن کردهاست. کرئن، برادر یوکاسته، و پسرش منوسئوس –که شخصیتهایی فرعیاند اما نقشی کلیدی را در پیرنگ ایفا میکنند- نمونههایی بارز از تسلط اوریپید در حفظ کردن روند داستان هستند. باتوجه به فلسفهای که او با ظرافت هرچهتمامتر در متن قصه قرار داده، شاید بتوانیم ادعا کنیم که اولین جرقههای فلسفهٔ اگزیستانسیالیسم از آثار افرادی مثل اوریپید گرفته شدهاست. چرا که در کنار مذمت خدایان، اراده را بهطور کامل از آن انسان میداند.
شخصیت و نقش اوریپید در ادبیات و فلسفه
به گواهی تاریخ ویل دورانت، اوریپید اولین شخصیت شناختهشدهای بود که فرهنگ الحادی را در جامعهٔ هنری یونان به میان آورد. در داستان او، ارادهٔ فوپوسآپولو -خدای خورشید و علم و شاعری- بر این بوده که فرزند شوم لائیوس تباهی به همراه بیاورد؛ و ارادهٔ خدایان قطعاً رخ خواهد داد. خدایان در نمایشهای او نهتنها به سطح انسانها، بلکه به گونهای پایینتر از آن تعبیر میشوند. گرچه در برابر این جبرگرایی تاریک، همیشه به نقش انسان در تعیین سرنوشت خود و دیگران متمرکز میشویم. در نمایشی با قدمت بیشتر از دوهزار سال میبینیم که در کمال پختگی، شخصیتهای فرعی هم نقشی در تعیین پیرنگ دارند. اندیشهٔ اوریپید در روزگار خودش نقدهای تندی را درپی داشت و استقبالی کمتری را نسبت به دو استاد همعصر خودش جذب میکرد. اما نفوذ آثار او فقط به نیم قرن فعالیت مستمرش خلاصه نمیشود. اوریپید آموزههایش را از آناکساگوراس –فیلسوف پیشاسقراطی- و پرودیکوس -زبانشناس- درس گرفته بود و انسانیت مضمون اصلی نوشتههایش بود. چه در آثاری که از او بهجا مانده –که کمتر از ۲۰تای آنها کامل به دست رسیده- و چه در نمایشهایی که روی صحنه میبرد، اوریپید به سه مولفهٔ اصلی میپردازد: مسائل زنان، تبعات جنگ و نفوذ مذهب. عنوان نمایش هم، خود بهخوبی توجه اوریپید به سهم زنان در جامعه را نشان میدهد. گویا این داستان صرفاً از شخصیتهای مرد کمک میگیرد. تا روزگار غمانگیزی را که زنان، تحت سلطهٔ مردان و بهدور از رفاه فرهنگی معمول در جامعه، گرفتار آناند، به تصویر بکشد. اوریپید شخصیتی حقیقتجو داشت و اینکه بارها در نمایشهایش مورد اعتراض تماشاچیها قرار گرفت و آثارش ممنوع شد، ترسی به دلش نیانداخت. در داستانی که «زنان فنیقی» نقل میکند سرنوشت شخصیتهای مشهور اساطیری، که تا همان دوره هم پیشینهای طولانی داشتند، به شیوهای جدید تعیین میشود. مولف در این نمایشنامه بعضاً مونولوگهایی به درازای چند صفحه مهیا میکند و شرایط را از دیدگاه یک کارکتر شرح میدهد. از سمت دیگر به موازات دیالوگها، گاهی قضاوتهای همسرایان را نسبت به ایدهآل نویسنده میخوانیم. این کتاب چهارمین قسمت از مجموعهای ۱۱ بخشی است که نشر بیدگل با عنوان «کلاسیک یونانی» به ترجمهٔ «غلامرضا شهبازی» اولین بار در سال ۱۳۹۸ منتشر کرده. در جلدهای دیگر این مجموعه آثاری مثل «زنان تروا»، «مدهآ»، «سیکلوپس» و «الکترا» به انتشار رسیدهاست.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | زنان فنیقی |
---|---|
تعداد صفحه | ۱۰۰ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۱۰۵ گرم |
شابک | ۹۷۸۶۲۲۶۸۶۳۱۰۰ |
نقد و بررسی کاربران (۱)
مرتب سازی بر اساس
زنان فنیقی شاهکاری دیگری از اوریپید از نویسندگان مهم و مطرحی که از پدران نمایشنامهنویسی به حساب میآید است. شاید بتوان آثار اوریپید را از اولین جرقههای اگزیستانسیالیسم دانست چراکه او اراده و اختیار را از آن انسان میداند و دست به نکوهش خدایان میزند. زنان فنیقی روایتی تراژیک از کودکی به نام ادیپوس است که از قصر رانده میشود تا نابود شود. سالها میگذرد و او بیخبر از همهجا، دست به قتل پدرش میزد و مادرش را به همسری میگیرد. اما زمانی از این مسئله باخبر میشود که دیر شده و بار گناهانش او را از پا در میآورد. او که حالا پادشاهی ناتوان و نابینا است به دست پسرانش زندانی میشود. اتئوکلس و پولونیکس دو پسران شاه سابق با تخت خالی پادشاهی روبهرو میشوند و تصمیم میگیرند تا هر کدام به مدت یک سال به تخت بنشینند. در ابتدا اتئوکلس به تخت مینشیند اما دیری نمیپاید که مزهٔ قدرت را چشیده و چشمانش را به روی عهدی که بسته است میبندد و این دو برادر را در برابر هم قرار میدهد. پولونیکس که حالا داماد پادشاه آرگوس است به کمک او به پادشاهی برادرش لشکرکشی میکند. در این میان مادر سلطنتی یوکاسته و خواهرشان آنتیگونه آسیب دیده و سرنوشتشان تغییر میکند.