لیست چاپهای دیگر
(۲)معرفی و بررسی کتاب تمساح غول پیکر
تمساح غولپیکر عنوان یکی از کتابهای رولد دال، نویسنده مشهور کودک و نوجوان است. این کتاب در سال ۱۹۷۸ با تصویرگری کوئنتین بلیک و توسط انتشارات جاناتان کیب در لندن منتشر شد. داستان این کتاب دربارهٔ یک تمساح بسیار بزرگ و بدطینت است که بچهها را میخورد. اگرچه این کتاب مصور شهرت بسیاری دیگر از کتابهای دال را ندارد، اما مانند دیگر آثار او خواندنی و سرگرمکننده است. در ایران این کتاب را محبوبه نجفخانی ترجمه کرده و توسط نشر افق منتشر شده است.
درباره نویسنده
رولد دال تقریبا نیازی به معرفی ندارد. ادبیات کودک تا ابد با نام او و کتابهای بینظیرش گره خورده است. دال در سال ۱۹۱۶ در ولز به دنیا آمد. والدین او مهاجران مکزیکی بودند که برای فراهم ساختن امکانات آموزشی بهتر برای فرزندانشان به بریتانیا رفتند. پدر دال در دوران کودکی از دنیا رفت و مادرش مسئولیت آنها را به تنهایی بر عهده داشت. بسیاری از داستانهایی که مادرش برای کودکانش تعریف میکرد، بعدها الهامبخش دال برای کتابهایش شد. او دوران تحصیلش را در مدارس شبانهروزی دولتی سپری کرد و در آنجا به علت رفتار ناخوشایند اولیای مدرسه و قوانین سختگیرانه اوقات سختی را سپری کرد. همین موضوع درونمایهٔ آدمهای بد داستانهایش را در آینده ساخت. دال قلمی طنز و مهیج دارد و دنیای کودکانه را با تما جزئیات به تصویر میکشد. شاید برای همین است که مجله تایمز او را در لیست بهترین نویسندگان ادبیات کودک قرار داده است. از دیگر کتابهای مشهور دال میتوان به چارلی و کارخانه شکلات سازی، ماتیلدا، جیمز و هلوی غول پیکر، جادوگرها، آقای روباه شگفتانگیز، دنی قهرمان جهان و داروی شگفتانگیز جورج اشاره کرد.
خلاصه داستان تمساح غول پیکر
داستان در رودخانهای بزرگ و گلآلود در آفریقا آغاز میشود. تمساح بزرگی به تمساح دیگری که از او کوچکتر است میگوید که برای نهارش چندین بچه چرب و چیلی میخواهد. اما تمساح کوچکتر مزه تلخ بچهها را دوست ندارد و ماهی را ترجیح میدهد. تمساح بزرگ جانور محبوبی نیست، هیچکس او را دوست ندارد و وقتی از کنار فیل، میمون، پرندگان و اسب آبی گذر میکند، آنها برایش روز بدی را آرزو میکنند که در آن کشته و خورده شود. تمساح بزرگ بدون توجه به آنها به سمت جنگل درختهای نارگیل رفته و خود را درمیان شاخ و برگها استتار کرده تا بتواند توتو و ماری را شکار کرده و بخورد، اما اسب آبی او را دیده و نقشهاش را خنثی میسازد. ناامید از آن منطقه، تمساح داستان به سمت محل بازی کودکان که در پشت محوطه یک مدرسه بسیار قدیمی است، حرکت کرده و در آنجا با استفاده از یک تکه چوب بزرگ خود را پشت یک سرسره پنهان میسازد تا کل بچههای کلاس را بخورد. این بار نیز میمون نقشهاش را نقش بر آب میکند. در نهایت تمساح از شهر خارج شده و به محوطه مخصوص پیک نیک میرسد. بدون آنکه کسی متوجه شود، با شاخههای گل یکی از میزها را تزئین کرده و خود در پشت میایستد و تظاهر میکند که یک نیمکت چهارپایه چوبی بلند است تا ازاین طریق چهار بچهای را که برای پیک نیک آمدهاند، بخورد. اما این نقشه هم بوسیله فیل شکست میخورد. فیل که از دست حقههای تمساح به ستوه آمده، خرطومش را محکم دور او پیچیده، بلندش میکند و در هوا میچرخاند. سرعت چرخش به تدریج زیاد میشود و وقتی فیل میخواهد تمساح را به زمین بیندازد، کنترل پرتاب از دستش خارج شده و تمساح از مدار کره زمین خارج میشود. سرعت پرتاب چنان بالاست که تمساح را بر سطح خورشید فرود میآورد، جایی که او در لحظه تبدیل به سوسیس میگردد.
نکات اصلی داستان
برخلاف بسیاری از کتابهای دال، در این داستان این بچهها نیستند که با شخصیت بدجنس قصه میجنگند، بلکه دیگر حیوانات مهربان جنگلاند. این نکته قابل تاملی است زیرا نشان میدهد نه تنها محافظت از کودکان در برابر افراد شرور برعهده خانوادهٔ آنهاست، بلکه افراد جامعه نیز وظیفه دارند تا به عنوان بخشی از مسئولیت اجتماعی خود، کودکان را در برابر مجرمین و انسانهای بدطینت حراست کنند. آموزش چنین مفاهیمی در قالب داستانهای کودکان و با زبانی شیرین از مهمترین ویژگیهای کتابهای رولد دال میباشد. و همین بار ترتبیتی کتاب آن را تبدیل به گزینهای مناسب برای مطالعهٔ کودکان و والدینشان میسازد.
نتیجهگیری
کودکان تخیلی بیحد و مرز دارند و شاید مهمترین شاخصه کتابهای کودک ساخت دنیایی فانتزی متناسب با تخیلات آنها باشد. رولد دال یکی از نویسندگانی است که در این زمینه موفقیت زیادی کسب کرده و توانسته با دنیای کودکانه ارتباط بگیرد. اما شاید آنچه کار او را ارزشمند میسازد وجود نکات آموزشی و تربیتی در قالب این داستانهای غیرواقعی باشد. دال تلفیقی فوقالعاده از دنیای خیال و عناصر واقعی را در اختیار خواننده قرار میدهد تا در پایان داستان علاوه بر افزایش خلاقیت، درسی آموزنده نیز فرا بگیرد. کتاب تمساح غول پیکر داستان یک کار تیمی اجتماعی برای محافظت از کودکان است، داستان موجودات بدی که در صورت همکاری آدمها با یکدیگر، به سزای عمل خود رسیده و نمیتوانند به فرزندانمان آسیبی برسانند.
در ابتدای کتاب تمساح غول پیکر میخوانیم
در بزرگترین و گل آلودترین رودخانهٔ آفریقا، دو تمساح سرهایشان را از آب بیرون آورده بودند. یکی از آن دو غول پیکر بود؛ امّا آن یکی زیاد بزرگ نبود.
تمساح غول پیکر پرسید: «میدانی امروز دلم میخواهد ناهار چی بخورم؟»
آن یکی که زیاد بزرگ نبود، گفت: «نه؛ دلت میخواهد چی بخوری؟»
تمساح غول پیکر خندید و با این کار صدها دندان سفید و تیزش را نشان داد و گفت: «برای ناهار امروز، دلم میخواهد یک بچّه چرب و چیلی و آبدار بخورم»
آن یکی که زیاد بزرگ نبود، گفت: «من هیچ وقت بچّهها را نمیخورم. من فقط ماهی میخورم»
تمساح غول پیکر فریاد: «هه هه هه! مطمئنم اگر همین الان یک بچّه چاق و چلّه آن طرف رودخانه شنا میکرد، میپریدی و یک لقمهٔ چپش میکردی!»
آن که زیاد بزرگ نبود، گفت: «نه، این کار را نمیکردم. گوشت بچّهها مثل سنگ سفت است. بچّهها تلخ و بدمزهاند»
تمساح غول پیکر گفت: «مثل سنگ سفت است! تلخ و بدمزهاند! چه قدر چرند میگویی! آنها خیلی هم چرب و نرم و خوشمزهاند»
آن یکی که زیاد بزرگ نبود، گفت: «تلخ و بدمزهاند؛ باید رویشان شکر پاشید تا از گلو بروند پایین»
تمساح غول پیکر گفت: «بچّهها از ماهیها بزرگ ترند. یک پرس غذای بیشتر گیرت میآید»
آن یکی که زیاد بزرگ نبود، گفت: «تو خیلی شکمویی. تو شکموترین تمساح این رودخانهای»
تمساح غول پیکر گفت: «من شجاعترین تمساح این رودخانهام»
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | تمساح غول پیکر |
---|---|
مجموعه | رمان کودک |
تعداد صفحه | ۶۴ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۸۲ گرم |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۳۶۹۰۸۳۰ |
نقد و بررسی کاربران (۱)
مرتب سازی بر اساس
اگر طرفدار و پیگیر کتابهای کودک و نوجوان باشید بیشک با کتابهای رولد دال آشنایی دارید. کتاب تمساح غول پیکر از داستانهای جذاب رولد دال است که در سال ۱۹۷۸ با تصویرگری کوئنتین بلیک توسط انتشارات جاناتان کیب در لندن به چاپ رسید. در ایران توسط محبوبه نجفخانی ترجمه و نشر افق آن را چاپ کرده. داستان در آفریقا در رودخانهای بزرگ و گلآلود روایت میشود که دو تمساح در آن در حال مکالمه با هم هستند. تمساح بزرگ به تمساح کوچکتر میگوید که دلش چند بچه خوشمزه برای ناهار میخواهد اما تمساح کوچکتر ترجیح میدهد ماهی بخورد و از مزه بچهها چندان خوشش نمیآید. او برای شکار توتو و ماری به جنگل میرود و در میان شاخ و برگ درختها مخفی میشود. حیوانات دیگر او را دوست ندارند و برایش روز بدی را آرزو میکنند. اسب آبی او را میبیند و نقشهاش را خراب میکند. تمساح ناامید میشود و به محل بازی کودکان در پشت مدرسه میرود اما اینبار میمون نقشهاش را خراب میکند. او از آنجا رفته و به خارج از شهر به محل پیک نیک میرود تا انجا بتواند دلی از غذا دربیاورد اما باز هم نقشهاش توسط فیل خراب میشود. فیل از دست تمساح خسته میشود و او را با خرطومش بلند میکند و میچرخاند اما کنترلش را از دست میدهد و تمساح از مدار کره زمین خارج میشود و روی خورشید فرود میآید و تبدیل به سوسیس میشود.