رولد دال (Roald Dahl)
مروری بر زندگی رولد دال؛ راوی بیبدیل دنیای کودکان
شاید کمتر کسی باشد که نام رولد دال را در ادبیات کودک نشنیده باشد. اصلا دنیای داستانهای کودکان بدون رولد دال قابل تصور نیست. نویسنده مشهور بریتانیایی نروژیالاصل در سال ۱۹۱۶ در ولز درون خانوادهای مهاجر به دنیا آمد. نام او را از روی جستجوگر مشهور نروژی، رولد (روئال) آموندسن، که توانست به قطب شمال و جنوب سفر کند، برگزیدند.
دوران کودکی
رولد سه خواهر داشته که یکی از آنها در سن هفت سالگی از دنیا میرود. به فاصله چند هفته بعد پدرش نیز به علت ذاتالریه جان خود را از دست میدهد که باعث شد مسئولیت خانه و فرزندان بر دوش مادرش بیفتد. مادری که با وجود تمام سختیهای زندگی در کشوری خارجی، تصمیم میگیرد به خواست همسر مرحومش احترام گذاشته و به نروژ بازنگردد، تا کودکانش بتوانند در مدارس انگلیسی تحصیل کنند. همین موضوع مادرش را تبدیل به قهرمان دوران کودکیش کرد که همگی میتوانستند به او تکیه کنند. همچنین مادرش کسی بود که برایش علاوه بر قصههای اساطیری نروژ را تعریف میکرد و بنیانهای علاقه دال به داستانهای فانتزی را ساخت و در نهایت او را تبدیل به نویسندهای پرآوازه در دهه ۱۹۴۰ کرد.
دال کودکی بازیگوش بود که به خاطر دردسرهایش در نهایت از مدرسه کلیسای جامع در لنداف به مدرسهٔ شبانهروزی سنت پیتر در وستون-سوپر-مار به دور از خانواده خود منقل گردد. زندگی در سنت پیترز و بعدها رپتون برای دال بسیار ناخوشایند و سرشار از خاطراتی تلخ بود که آنها را در کتاب زندگینامه خود به نام «پسر: داستانهایی از کودکی» نوشته است.
رولد دال در خدمت ارتش
سالهای پس از مدرسه با تجربهٔ زندگی در کشورهای مختلفی همراه شد. دال ابتدا از آتلانتیک گذر کرد و سپس به کمپانی صنایع نفت و گاز شل پیوست. ماموریتهایش در آن کمپانی او را به کنیا و تانزانیا کشاند و با طبیعت وحشی و زندگی مرفه آشنا ساخت. با شروع جنگ جهانی دوم، دال مامور شد تا به عنوان سرگرد وارد گردانی از تفنگداران آفریقایی پادشاه شده و گروهی از عسکریها (سربازان بومی آفریقایی که برای ارتش استعارگر کار میکردند) را رهبری کند. پس از آن دال عضو نیروی هوایی ارتش شد و در ابتدا از پایینترین رده شروع کرد تا اینکه بدل به یک خلبان جنگی و در نهایت افسر پرواز شد. تجربهٔ جنگ تاثیر عمیقی بر دال نهاد، او حتی تا نزدیکی مرگ پیش رفته و حتی برای مدتی بینایی خود را از دست داد. با پایان جنگ و بهبودی کامل، به عنوان افسر پیوست هوایی در سفارت بریتانیا در واشنگتن دی سی منصوب شد. در آنجا با دیدن سطح رفاه آمریکاییها و مقایسه آن با اروپای جنگزده به حیرت افتاد و به تدریج از شغل خود ناخشنود گشت، غافل از اینکه قرار بود تحولی مهم در زندگیش رخ دهد.
سی. اس. فورستر، نویسنده تبلیغاتی بریتانیا در آمریکا، برای مصاحبه با دال و تبدیل خاطرات دوران جنگ او به یک داستان الهامبخش به سفارت میآید. فورستر از دال میخواهد تا آنچه به یاد میآورد را بر روی کاغذ آورد تا او شکلی داستانی به آن داده و منتشر سازد. اما پس از خواندن نوشتههای دال چنان تحت تاثیر قرار میگیرد که آن را بیهیچ کم و کاستی چاپ میکند و این تبدیل به اولین نوشته منتشر شده دال میگردد. در نهایت دال با مقام رهبر اسکادران از خدمت ارتش به علت جراحات پیشین، بازنشست میشود.
ازدواج
زندگی خانوادگی دال نیز همانند زندگی حرفهایش پربار و پرحادثه است. او در سال ۱۹۵۳ با پاتریشیا نیل ازدواج کرده و صاحب پنج فرزند میشوند، اما در سال ۱۹۶۲ دخترشان اولیویا در سن ۷ سالگی به علت بیماری جان خود را از دست داده و دال را عمیقا غمگین و افسرده میسازد. کتاب «غول بزرگ مهربان» هدیهای از جانب او به اولویاست.
نویسندگی
نخستین کتاب دال در ژانر کودک گرملینها نام دارد که در سال ۱۹۴۳ منتشر شد و درباره موجودات کوچک بدجنسی بود که بخشی از نیروی هوایی سلطنتی بودند. دال تعدادی از مشهورترین کتابهای کودک قرن بیستم را نوشته است. از مهمترین آثارش میتوان به چارلی و کارخانه شکلات سازی، ماتیلدا، جیمز و هلوی غول پیکر، جادوگرها، آقای روباه شگفتانگیز، دنی قهرمان جهان و داروی شگفتانگیز جورج اشاره کرد.
علاوه بر رمان کودک که دال بیشترین شهرتش را به آن مدیون است، در حوزه رمان بزرگسالان نیز کتابهای جذابی منتشر کرده است. از میان آنها میتوان به دو رمان «گاهی هرگز: قصهای برای سوپرمن» و «عمو اسوالد من» و چندین داستان کوتاه «ده داستان آگهیها و پرواز»، «کسی مثل تو»، «داستانهای چشمنداشتنی»، «آه، راز شیرین زندگیام» و «کسی مثل تو» اشاره کرد.
همچنین دال مجموعهای از آثار غیرداستانی داشته که از آن میان «پسر، داستانهایی از کودکی»، «پرواز»، «سفر تکنفره» و «سال من» زندگینامههایی میباشند که خود نوشته است. کتابهای «گنج میلدنهال»، «سرخک، بیماری خطرناک»، «خاطرات در جیپسی هاوس» و «راهنمای ایمنی راه آهن» نیز در دستهٔ آثار غیرداستانی او قرار میگیرند.
دو نمایشنامه«عسلها» و «ویلی ونکا» به همراه فیلمنامههای «۳۶ ساعت»، «فقط دو بار زندگی میکنی»، «چیتی چیتی بنگ بنگ» و «شبکاو» از دیگر آثار این نویسنده میباشند.
سبک نگارش دال
سبک نگارش دال بسیار منحصر به فرد و جذاب است. او میتواند به خوبی داستان را از دریچه نگاه کودکان روایت کند. در داستانهای او معمولا بزرگسالانی هستند که از کودکان خوششان نمیآید و در مقابل بزرگسالانی که در برابر آنها میایستند و همراه کودکان هستند. به نظر میرسد چنین تقابلی نتیجه تجربیات دال در مدارس دولتی و آزار و اذیتی که در آنجا دیده است، باشد. نکته اصلی کتابهای او پیروزی نهایی کودکان بر بدیها است. دنیای داستانهای دال گاهی کاملا روتین و معمولی مانند «تشپ کال» میباشد و گاهی به قامت افسانهها و رویاهای رنگارنگ درمیآیند همچون «چارلی و کارخانه شکلات سازی». اما ژانر داستان هر چه باشد، در پشت روایت اصلی، مفاهیم مهمی چون صداقت، نوع دوستی، برابری، شجاعت و… چاشنی تمام قصههای دال میباشند که بیانی طنزآمیز و جذاب دارند. کتابهای دال یکی از بهترین کتابها برای تقویت قدرت خلاقیت کودکان است.
میراث رولد دال
علاوه بر اقتباسهای مختلف ادبی و سینمایی از آثار دال، ارزشها و اهداف زندگی وی نیز پس از مرگش ادامه یافت. گالری کودکان رولد دال در موزه اشرافی باکینگ شایر در حوالی ایلسبری به نام و یاد او افتتاح شد. در سال ۲۰۰۲، یکی از میدانهای کاردیف به نام او نام گذاری و مجسمهای نیز از او در آنجا قرار داده شد. در سال ۲۰۰۸، خیریهٔ «بوک تراست» به همراه مایکل روزن، برای نویسندگان داستانهای خنده دار کودکان، جایزه سالیانه رولد دال را برقرار کرد. همچنین سیزدهم سپتامبر، روز تولد رولد دال در تقویم به نامش گرامی داشته شده و سالیانه در این روز به پاس خدمات او در زمینهٔ ادبیات کودکان جشنی برپا میگردد.
جمعبندی
رولد دال بیشک یکی از مهمترین چهرههای ادبیات کودک در سراسر جهان است. قدرت او در ترکیب عناصر واقعی (ناشی از تجربیات زندگی خود) با دنیایی تخیلی که ریشه در قصههای مادرش در دوران کودکی دارد به همراه بیان سرگرمکنندهاش، سبکی خاص و متمایز برایش ساخته است. سبکی که تا سالها پس از مرگش همچنان طرفداران بسیاری در سراسر جهان داشته و شادی را برای کودکان بیشماری به ارمغان میآورد.