
آن بیست و سه نفر (خاطرات خودنوشت احمد یوسف زاده)
آن بیست و سه نفر (خاطرات خودنوشت احمد یوسف زاده)
انتشارات:
سوره مهر
نویسنده:
احمد یوسف زاده
«آن بیست و سه نفر» روایتیست شخصی از یک مسئلهٔ اعتقادی، سیاسی و انسانی که در بستر جنگ هشتسالهٔ ایران و عراق صورت گرفت و به اتفاق کمنظیری تبدیل شد. خاطرهنویسی مردی که پس از سی سال، گوشهبهگوشهٔ وقایع را از زمانی به یاد میآورد که نوجوانی بود زندانی در دستهای ارتش بعث و همراه ۲۲ نفر از دیگر همرزمانش، به جنگی رفت بهمراتب بزرگتر و شدیدتر از نبرد با آهن و آتش. «احمد یوسفزاده» تنها یکی از هزاران شهروند ایرانیست که در جنگ به اسارت درآمد و فشارهای جسمی و روحی را از سر گذراند که حتی تصور آن غیرممکن است. او در ۱۷ سالگی، بزرگترین فرد گروهی از سربازان نوجوان ایرانی بهحساب میآمد که عموماً از شهر کرمان و تیپ ثارالله به منطقه اعزام شده بودند و در مرحله مقدماتی عملیات بیتالمقدس، در چنگ نیروهای دشمن گرفتار شدند. اما این تازه آغاز واقعهایست که شهامت و استقامت این بزرگمردان را در حافظه مردم ایران ماندگار کرده و حتی ابعاد حادثه را به بیرون از مرزهای کشور نیز کشانده است. صدام حسین، دیکتاتور عراقی که با هدف تسخیر منابع و ذخایر ما، پا به حریم ایران گذاشته بود و از هر طرف نیروهایش را گسیل میکرد، با آگاهی از اسارت این دسته از جوانان ایرانی، به سیاستهای تبلیغاتی روی آورد و تصمیم گرفت تا گزارشهای مداوم و کاملی را از آنها تهیه کند. اما روحیه چیزی نیست که زیر شلاق و کابل سربازان عراقی بشکند و این جوانان، مملو از روحیهٔ استقامت بودند. با تمام این زمینهها، اتفاقی که رقم خورد با هر پیشبینی قابل قبولی در تضاد بود و همه را انگشتبهدهان گذاشت. سربازانی که از ۱۳ تا ۱۷ سال سن داشتند و هرگز رنگ خشونت را ندیده بودند، در برابر غلیظترین نوع آن ایستادگی کردند و نگذاشتند تا فشارهای دشمن، موج روانی سرکوبگری را علیه رزمندگان ایران به راه بیندازد. این ایستادگی هم در آن زمان به سرتیتر خبری مهمی تبدیل شد و نقشهٔ دشمن را به خودش برگرداند؛ و هم در این طی این سالها ابهامبخش خبرها، برنامهها و مستندهای متفاوتی گردید. سال۱۳۷۰، یعنی یک سال پس از آزادی ۲۳ نفر که هشت سال به درازا کشید، اولین تلاش احمد یوسفزاده برای بازگویی و نشر این خاطرات بود؛ اما نتیجه بههیچوجه نزدیک به مطلوب نبود. ۱۵ سال بعد مهدی جعفری کارگردان سینما و تلویزیون، مجموعه فیلم مستندی ۱۳ قسمتی از این واقعه تهیه کرد که به خوبی دیده نشد. در سال ۱۳۹۴ این ۲۳ جنگجوی شجاع ایرانی به برنامه ماه عسل دعوت شدند و با شرح کامل وقایع از زبان این عزیزان، دربرابر آنتن ملی از آنها قدردانی دوبارهای به عمل آمد. بالاخره موسسه فرهنگی هنری اوج در سال ۱۳۹۷ تهیه و تولید فیلمی سینمایی از این واقعه را به کارگردانی مهدی جعفری به عهده گرفت که حاصل آن شرکت در ۳۷مین دوره جشنواره فیلم فجر بود. «آن بیست و سه نفر» توسط موسسه انتشارات سوره مهر به انتشار رسید و تا سال ۱۴۰۰ به چاپ هفتادم رسیده است. برای آشنایی بیشتر با کتاب آن بیست و سه نفر و خرید اینترنتی کتاب، با کتابچی همراه باشید.
خرید کتاب آن بیست و سه نفر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
اگر شما اهل مطالعهٔ آثار ادبیات جنگ هستید، موضوعات جنگ ایران و عراق را دنبال میکنید و به کتابهایی مانند «پایی که جا ماند» و «ارتداد» علاقهمند هستید، خرید کتاب آن بیست و سه نفر را به شما توصیه میکنیم.
خاطرهنویسی از اسارت و موضوعات کتاب آن بیست و سه نفر
در نگارش متن کتاب آن بیست و سه نفر تا حد ممکن تلاش شده که همهچیز همانطور که باید و شاید روایت شود و بهجز واقعیت عینی، موردی به ماجرا اضافه یا از آن کم نشود. قصه از بحبوحهٔ جنگ آغاز میشود و بهجایی میرسد که هرگز نمیتوان پیشبینی کرد. نویسنده تصمیم میگیرد تا همهچیز را از دیدگاه خودش برای ما بازگو کند و آنچه اتفاق افتاده را، در بستر زمانی و مکانی دقیقی بیان کند. اگرچه این وقایع چیزی نیست که هرگز از ذهن پاک شود و اگرچه موبهموی آن بر پیکرهٔ وجود احمد یوسفزاده و دیگر همرزمانش تنیده شده، اما گذشت سه دهه از واقعه میتواند خطوط زمانی را جابهجا کند و در مواردی جزئی راوی را به اشتباه بیندازد. این کاستیها اما در مقابل عمق حادثهای که در جبهههای جنگ در حال وقوع است و احساسی که حضور در آن شرایط دارد، به چشم نمیآید. داستان از اندک زمانی پیش از شروع عملیات آغاز میشود و با جزئیات دقیق، واو به واو وقایع را میخوانیم. شیوهٔ بازگو کردن وقایع از زبان احمد یوسفزاده بهگونهایست که در بسیاری از فیلمهای با محوریت جنگ دیدهایم؛ فضایی گرم و صمیمی که در آن هرکسی چیزی برای یادگیری از دیگران دارد. در این میان راوی ما را به همراه خود میبرد و به هر گوشهای سر میزند؛ اما هرگز اجازه نمیدهد که اصل ماجرا را فراموش کنیم. از جایی که شرح وقایع به اسارت میکشد و وارد اردوگاه عراق میشویم، طبیعتاً صحنههای زیادی هستند که اتفاقات خشونتآمیز و دردناکی را شامل میشوند. اما بازگو کردن این خاطرات برای نویسنده، بیش از آنکه احساس رنج و عذاب گذشته را تداعی کند، یادآور غرور و افتخاریست که چند جوان کم سن و سال دربرابر نیروهای آموزشدیدهٔ ارتش دشمن از خود نشان دادند.
بخشی از کتاب آن بیست و سه نفر
روز بعد مردی پنجاه ساله با لباس شخصی وارد زندان شد. سربازها به احترامش پا کوبیدند. صالح گفت که اسمش ابووقاص و مسئول زندان است. قد کشیدهای داشت و قامتی استخوانی. پیراهن آستینکوتاه راهراهش چهار جیب داشت با دکمههای درشت بر هر یک. حرف که میزد سیب گلویش به طرز خندهآوری بالا و پایین میرفت. چشمانش را سرمه کشیده بود و روی مچ دست راستش پنج نقطهٔ سبز خالکوبی شده بود. ایستاد جلوی در و نگاه مرموزش را انداخت روی جمع ما. بعد رفت به طرف صالح و گفت: «چطوری صالح؟» صالح، که به احترام ایستاده بود، سرش را اندکی خم کرد و گفت: «شکراً سیدی. الحمدلله.» ابووقاص چیزهایی به صالح گفت و خندهٔ بیجانی نقش بست روی لبهای صالح و به ما گفت: «بچهها، فردا لباساتونه میآرن. آقای ابووقاص میگه دولت عراق واقعاً تصمیم گرفته شما رو آزاد کنه. میگه سید رئیس صدا حسین شما رو توی تلویزیون دیده و به ما دستور داده شما رو با لباس نو ببریم عتبات عالیات. بعد هم بفرستیمتان ایران. آقای ابووقاص میگه برای سلامتی سید رئیس صدام حسین دعا کنید.» در این لحظه حمید تقیزاده جلوی چشم ابووقاص دستانش را گرفت به سمت آسمان و گفت: «خدا نصفش کنه!» ابووقاص به صالح گفت: «چی میگه؟» صالح گفت: «میگه خدا حفظش کنه!»
مشخصات محصول
کد محصول:
180435
نویسنده:
ناشر:
قطع:
رقعی
تعداد صفحات:
408 صفحه
جلد:
شومیز
شابک:
9786141755849
مشخصات محصول
نظرات کاربران(1)
مرتب سازی براساس:
۲.۰
مرتب سازی براساس:
3 سال پیش
پرسش و پاسخ (0)