انتشارات اشراقی منتشر کرد:
رمانی که زمین نخواهید گذاشت
ترانه سال‌ها نورچشمی خانوادهٔ میرسلیم بوده و عزیز دل همه! دختر خودساخته و زیبایی که دل در گرو امیرعلی، پسرعموی کوچک و مغرورش دارد. و تمام سال‌های عمرش را با خیال در کنار او بودن سپری کرده است. عشقی دوطرفه که از کودکی در قلب جفتشان ریشه دوانیده و در بزرگ‌سالی بارور شده است. اما، اکنون که قرار است محبت بینشان ثمره‌ای شیرین دهد و سقفشان را یکی کند، در عمارت میر سلیم اتفاق عجیب و پیش‌بینی نشده‌ای رخ می‌دهد. این اتفاق قلب عاشق ترانه را مجروح می‌کند. و در ادامه گذشته‌ای پنهان رو می‌شود و اشتباهاتی آشکار آمده و دست‌انداز این مسیر می‌شود. این میان، حضور شخص سومی در زندگی ترانه، همه چیز را به هم می‌ریزد. آتش خشم امیر را شعله‌ور می‌کند و بعد از آن ترانه می‌ماند و چالش‌های پیش رو! ترانه می‌ماند و مسیری که باید از نو طی کند و در نهایت ترانه می‌ماند و عشقی که…