صورتش را بپوشان
برج
پی. دی. جیمز
لیدا صدرالعلمایی
معرفی و بررسی کتاب صورتش را بپوشان
هر نویسندهای به شیوهٔ مخصوص خودش خوانندگان را به داستانش جذب میکند؛ داستانهای عاشقانه با توصیف حالات رمانتیک و عواطف شخصیتها ما را ترغیب میکند تا ادامه دهیم و سرنوشت آنها را بدانیم، داستانهای ترسناک با پدیدههایی غیرواقعی تخیل ما را به بازی میگیرند و داستانهای فانتزی معمولاً حماسه را عنصر اصلی داستانشان قرار میدهند. اما ژانر جنایی و رازآلود با تمام ژانرهای دیگر متفاوت است؛ چراکه در این داستانها، مؤلفهٔ اضافهای برای جذابیت داستان نیاز نیست و هرچه هست، خودِ معماست که خواندن کتاب را برایمان جذاب میکند. وقتی با یک معمای قتل روبهرو هستیم، در دنیای داستان به همهچیز مشکوک میشویم و توانایی دقت خودمان را میسنجیم. داستانهای معمایی بیشتر از هر فرهنگ دیگری از ادبیات و سینمای آمریکا سر برآورد و تبدیل به یکی از جذابیتهای اصلی در رماننویسی و فیلمسازی در دنیا شد. حالا میخواهیم به سراغ یکی از نمونههای ماندگار این رمانها برویم: «صورتش را بپوشان» اثر «پی. دی. جیمز». این کتاب اولین بار در سال ۱۹۶۲ نوشته شد و با انتشارش، انقلابی در این ژانر پدید آورد. دلیل اصلی موفقیت این نویسنده را میتوانیم قبل از هر چیز تکیه به روش خود نویسنده بدانیم. در رماننویسی آمریکا نویسندگان بزرگی مثل «آگاتا کریستی، آرتور کانن دویل و ریموند چندلر» در این ژانر آثاری را آفریده بودند که جریان این سبک را در آیندهٔ آمریکا مشخص میکرد. اما جیمز برای خلق داستانهای معمایی و جنایی نیازی به تقلید محض نداشت و فقط از آنها الهام میگرفت تا بتواند در زمینه و فضایی آشنا، داستانی تازه و غافلگیرکننده بنویسد. این کتاب دربارهٔ قتلیست که همزمان چندین مظنون دارد و برای شناختن قاتل، نیاز است تا از کارآگاههای کارکشته کمک گرفته شود. این کتاب برندهٔ جوایز متعدد بینالمللی شده و ترجمهٔ آن به زبانهای مختلفی به چاپ رسیده است. در ایران این کتاب توسط لیلا صدرالعلمایی به فارسی بازگردانی شده و به کوشش نشر برج به چاپ رسیده است. برای آشنایی بیشتر با کتاب «صورتش را بپوشان» و خرید کتاب، به ادامهٔ مطلب توجه کنید.
موضوع داستان کتاب صورتش را بپوشان
داستان دربارهٔ قتلی مرموز است که در فضایی خانوادگی رخ میدهد. خانم النور مکسی صاحب عمارت بزرگی به نام مارتینگل در جنوب شرقی انگلستان و مادر دو شخصیت مهم داستان، یعنی استفن و دبراست. ابتدای داستان با یک مهمانی بزرگ آغاز میشود که هرسهٔ این شخصیتها در آن حضور دارند و خانم سالی چاپ، بیوهای با یک بچهٔ نوزاد، به عنوان خدمتکار در آن مشغول میزبانیست. استفن در بیمارستان کار میکند و یک روز که دبرا برای دیدن او به آنجا میرود، برادرش را درحال صحبت با سالی میبیند. سالی چند قرص در دست دارد که ادعا میکند متعلق به پدر پیر خانواده است و آن را روی تخت او پیدا کرده است. استفن مشکوک میشود که شاید پدر، از روی عمد و با همکاری پرستارش مارتا، فقط تظاهر به خوردن قرصهایش میکند و واقعیت چیز دیگریست. چند روز بعد در یکی از مراسمات مذهبی، سالی اعلام میکند که استفن از او خاستگاری کرده. در همین روز وقتی سالی برای چند ساعت غیبش زده، مارتا فکر میکند که او خواب مانده و وقتی به سراغش میرود، با جسد بیجان او توی اتاق روبهرو میشود. از اینجا پروتاگونیست(قهرمان) اصلی داستانهای پی. دی. جیمز، یعنی کارآگاه آدام دالگلیش و همکارش گروهبان مارتین، وارد داستان میشوند تا معمای قتل را حل کنند؛ پروندهای که پای یک خانواده به آن باز است و از هر سمت به یک سرنخ دربارهٔ یکی از مضنونها میرسیم.
دربارهٔ پی. دی. جیمز
فیلیس دوروتی جیمز یکی از نویسندگان زن مشهور بریتانیاییست که در سال ۱۹۲۰ متولد شد و در ۲۰۱۴ از دنیا رفت. جیمز در خانوادهای متوسط به دنیا آمد و در دوران نوجوانی، به علت نیاز مالی به کار مأمور مالیات وارد شد. در این دوره او در مدرسهٔ «لودلا» در مجموعهٔ دبیرستانهای دخترانه کمبریج تحصیل میکرد و با شروع کار، درس را رها کرد. پس از آن به کار دستیاری پشتصحنه در تئاتر کمبریج روی آورد. جیمز در سال ۱۹۴۱ با «ارنست کانر بانتری وایت» ازدواج کرد؛ پزشکی که در ارتش خدمت میکرد و حاصل ازدواج آنها دو دختر به نامها کلیر و جین بود. پس از جنگ جهانی با آثار روحی و روانی مخربی که در وجود او مانده بود، جیمز به آموختن مدیریت پزشکی پرداخت و بین سالهای ۱۹۴۹ تا ۶۸ در یک بیمارستان در انگلستان سِمت مدیریت را داشت. از سال ۱۹۶۲ نوشتن را به طور حرفهای آغاز کرد و در طی سالها رمانهایی مثل «زنانه نیست، عمارت معصوم، مرگ به پمبرلی میآید، خیال کشتن، انگیزههای غیرطبیعی و شغلی نامناسب برای یک زن» را نگارش کرد.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | صورتش را بپوشان |
---|---|
ژانر | رازآلود، داستانی، جنایی |
تعداد صفحه | ۲۶۴ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۲۵۲ گرم |
شابک | ۹۷۸۶۲۲۷۲۸۰۰۸۱ |
نقد و بررسی کاربران (۱)
مرتب سازی بر اساس
داستانهای معمایی هیجان زیادی را با خود به همراه دارند و همین هیجان و حس کنجکاوی کافیست تا خواننده را به مطالعه کتاب دعوت کند. حالا در نظر داشته باشید که این رمان معمایی به قلم یک نویسندهٔ ماهر مثل پی-دی-جیمز نوشته شده باشد و خیلی از منتقدان آن را بهترین داستانش به شمار بیاورند. رمان صورتش را بپوشان دقیقا کتابیست که داریم در موردش صحبت میکنیم. ماجرای یک قتل که تبدیل به یک معمای بزرگ شده و همهٔ شخصیتهای داستان انگیزهٔ کافی برای قتل را دارند. این همان هیجانیست که این کتاب را تبدیل به یک داستان معمایی موفق کرده است. داستان از جایی شروع میشود که خانم مکسی در عمارت بزرگش مهمانی ترتیب میدهد، استفن و دبرا فرزندان خانم مکسی در این مهمانی حضور دارند و سالی خدمتکار زیبا این مهمانی را میزبانی میکند. مدتی بعد در یک مراسم مذهبی سالی ادعا میکند که استفن از او خواستگاری کرده. استفن برای مدتی ناپدید میشود و خدمتکار به سراغش میرود و او را بیجان در بسترش مییابد. کارآگاه آدام دالگلیش و همکارش گروهبان مارتین برای حل معمای قتل وارد داستان میشوند و ماجرای جدیدی آغاز میشود. اما در بین تمامی این افراد که انگیزهای برای قتل دارند کدام یک قاتل است؟ این کتاب در سال ۱۹۶۲ به چاپ رسید و در بین مردم به خوبی از آن استقبال شد. در ایران توسط لیدا صدرالعلمایی ترجمه شده و نشر برج آن را منتشر کرده است.