معرفی و بررسی کتاب قبیلههای اخلاقی
خوب و بد را همه میتوانند تشخیص بدهند و هر بچهای به محض اینکه بزرگ میشود، میتواند به ما بگوید که چه کاری خوب است و چه کاری بد. حتی بچههای کوچک هم میتوانند بفهمند که اذیت کردن دیگران کار بدیست، چون خودشان هم قطعاً دوست ندارند کسی اذیتشان کند و با همین تجربه، معنای آن را درک میکنند. اما باید ماجرا را برعکس ببینیم؛ درواقع این انسانهای بالغ هستند که در تفکیک خوبی و بدی دچار مشکل میشوند و نمیتوانند همیشه به سادگی پدیدههای مثبت را از منفی جدا کنند. مفاهیم خیر و شر از ابتدای تاریخ با انسان بوده و هر اتفاق مهمی که به دست انسان رخ داده و هر پدیدهای که به دست او خلق شده، همه و همه برای رساندن خود به خوبیها و دوری کردن از بدیهاست. کارهای بد زیاد نیستند و لیست تقریباً مشخصی دارند؛ قتل، دروغ، خیانت، دورویی، دزدی و… اما اینها برای گذشتههاست که مردم به سادگی قانع میشدند! حالا دنیا تجربیات بسیاری را از سر گذرانده و خیلی از چیزهایی که قبلاً بر زمین حکمفرما بود، امروز به سخره گرفته میشود. این نه مختص منطقهای خاص یا ملیت ویژهایست، و نه به نژاد یا عقیده یا تاریخ و فرهنگ برمیگردد. این تردید همگانی که در قرنهای اخیر به تمام خانههای دنیا نفوذ کرده و منتظر است تا جرقهای روشن شود تا آشوب بهپا کند، ترکیبی از آزادیطلبی و بیاعتقادیست. به همین دلیل اخلاق دیگر حکم گذشته را ندارد و با فلسفهٔ امروزی اگر به آن نگاه کنیم، خوب و بد چیزی نیست بهجز دستورالعملهایی از قبل تعیینشده که دلیل شکلگیری آنها هم در سود افراد دیگریست، نه اینکه واقعاً اخلاق مسئلهٔ مهمی باشد! این شک و لغزشها در کمین تمام انسانهاست و از هر فرصتی استفاده میکند تا نظم را برهم بزند؛ نظم فردی، اجتماعی و سیاسی. حالا کتابهایی که هم موضع عمومی مثبتی دارند و هم تلاش کردهاند تا مبانی علمی قابل قبولی دربارهٔ اخلاق بحث کنند، به بازار آمدهاند تا راهحلهای تازهای برای تشخیص خوب از بد پیشنهاد کنند؛ و «قبیلههای اخلاقی» قطعاً یکی از بهترینهاست. موضوع این کتاب پرداختن به اخلاق به عنوان پایهٔ فرهنگ و تمدن بشریست و اینکه در ادامهٔ راه، این مفهوم در شناخت و پیشرفت نسل بشر چه تأثیری گذاشته است. «جاشوا گرین»، استاد دانشگاه هاروارد، این کتاب را در سال ۲۰۱۳ منتشر کرد و در ایران نشر هورمزد با ترجمه گیتی قاسمزاده آن را به چاپ و انتشار رسانده است. برای آشنایی بیشتر با کتاب قبیلههای اخلاقی و خرید اینترنتی کتاب، با کتابچی همراه باشید.
موضوعات کتاب قبیلههای اخلاقی
پیشزمینهٔ لازم برای خواندن کتاب قبیلههای اخلاقی که تفکر ما را به چالش میکشد و خواننده را به ابعاد تازهای از خلاقیت دعوت میکند، این است که بدانیم نویسنده بحثهایش را در قالب مفروضات و مسائل علمی مطرح میکند و تلاش میکند تا با ارائهٔ مستندات و چینش آنها درکنار هم، به استدلالی قانعکننده برسد. یکی از این پیشزمینههای علمی شناخت طبیعت انسان، زیستشناسی و بیولوژیست. تکامل در طی هزاران و شاید میلیونها سال، نژاد انسان را به جادهای تازه برد که پیش از آن هیچ موجودی پا به آن نگذاشته بود؛ یا ما هنوز از آنها خبر نداریم. چیستی جهان و چرایی وجود انسان تمام چیزی بوده که باعث خلق فلسفه شد و هر چیزی که امروز داریم، تعاریفیست که بر پایهٔ دانش خودمان بنا کردهایم. به مرور، زندگی قبیلهای تبدیل به ضرورتی شد که انسان ابتدایی برای بقا به آن نیاز داشت و همین اجتماعی شدن، دایرهٔ تازهای از آگاهی را به روی انسان باز کرد. اما چالشی که کار را خطرناک کرد و با گذشت میلیونها سال، هنوز انگیزهٔ افرادی مثل جاش گرین از نوشتن کتابی مثل قبایل اخلاقیست، خطراتی بود که انسانها را از سوی خودشان تهدید میکرد! قبایل کوچک و بزرگ گاهی از سر اجبار و گاهی از سر زیادهخواهی، به جدال با یکدیگر پرداختند و خشونت، به مؤلفهای نوظهور تبدیل شد که پیش از آن انسان را متوجه خود نکرده بود. پس آتش جنگ نیز در وجود انسان برپا شد و اینبار هم ساحت تازهٔ جنونآمیزی از هستی انسان، توسط خودش کشف شد. نویسنده در این کتاب با ترکیب گستردهای که از علومی مثل عصبشناسی و پزشکی، با فلسفه و روانشناسی آماده کرده، خواننده را دعوت میکند تا به بازنگری دوبارهای نسبت به تاریخ بشر، اینبار در قالب انسان عصر مدرن بیندازد. این مدرنیته از همان عناصر همیشگی تشکیل میشود؛ پوچی، ملال، بیمعنایی، ترس، تنهایی و انهدام وجودی. اما همین پدیدههای ذهنی در قالب تازهای که نویسنده از ساختار فکر و ادراک انسان ارائه میکند، رنگ و بوی تازهای میگیرد و خواننده را برای تفکر بیشتر تشنه میکند. بحثهای متنوع و گستردهٔ این کتاب جذابیت این را دارند که شما را ساعتها پای مطالعه آن بنشانند و عموم آنها در قالب سوالاتی از این قبیل مطرح میشود:
- چرا نمیتوانیم به عنوان یک اجتماع (قبیله) با نظراتی که مخالف ماست کنار بیاییم؟
- اگر دلیل آن را بدانیم، آیا میتوانیم به صلح برسیم؟
- چه رابطهای میان غرایز و تفکر ما برقرار است و مرز تعادل بین آنها کجاست؟
- احساسات ما چه نقشی در تعیین سرنوشتمان دارند؟
- آیا میتوانیم نقاط عطف مشخصی را برای ارزشگذاری و قضاوت اخلاقی تعیین کنیم؟
- و مهمتر از همه اینکه: چگونه میتوانیم به پذیرشی همگانی برسیم و از آن طریق، تصویری از جامعهای آرمانی و البته امکانپذیر را ترسیم کنیم؟
جملاتی از کتاب قبیلههای اخلاقی
در یک دنیای ایدهآل، همه خودمان را به متخصصهایی تبدیل میکنیم که توانایی قضاوت درست با دانشی گسترده را دارا هستند. باتوجه به ناممکن بودن این شرایط، بهترین گزینهای که برایمان میماند تقلید از حکمت سقراط است: زمانی عاقلتر خواهیم شد که به نادانی خود اقرار و آن را تصدیق کنیم.
پس از داروین و نظریاتش، اخلاق برای انسان به یک معمای سربسته تبدیل شد. ایده انتخاب طبیعی میتوانست چگونگی تکامل موجوداتی نخستین را شرح بدهد که راستقامت بودند، از زبان بیبهره نبودند، چندان پرمو نبودند و روی دوپا راه میرفتند؛ اما اخلاق انسانی از کجا آمده است؟ این سوال برای خود داروین هم چالشبرانگیز بود. تصور میشد که انتخاب طبیعی، خودخواهی بیرحمانه را ترویج میکند. افرادی که همه منابع را به دست میآورند و رقابت را از بین میبرند، بهتر زنده میمانند، بیشتر تولید مثل میکنند، و در نتیجه دنیا را با فرزندان خودخواه و بیرحم خود پر میکنند. پس چگونه در جهانی که «تنیسون»، در عبارت مشهورش آن را «از دندان و پنجه آغشته به خون» توصیف کرد، اخلاق قادر به تکامل بوده است؟ ما یک پاسخ داریم. اخلاق به عنوان راهحلی برای مشکل همکاری و برای جلوگیری از برپا شدن تراژدی عمومی رشد و تکامل یافت: اخلاق مجموعهای از خودسازگاریهای روانی انسان است که به افراد خودخواه اجازه میدهد تا از همکاری با دیگران، منافع شخصی خودشان را کسب کنند.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | قبیلههای اخلاقی: احساس، عقل و فاصلهٔ بین ما و آنها |
---|---|
ژانر | روانشناسی، غیرداستانی، فلسفه |
تعداد صفحه | ۵۵۵ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۵۰۸ گرم |
شابک | ۹۷۸۶۲۲۷۲۵۱۷۶۰ |
نقد و بررسی کاربران (۱)
مرتب سازی بر اساس
تعریف شما از اخلاق چیست؟ اگر این پرسش را در گوگل سرچ کنید احتمالا با چنین تعاریفی رو به رو میشوید که به اعمال و رفتاری که از خلقیّات ناشی گردد اخلاق گفته میشود. این اعمال به واسطهٔ خوب یا بد بودنشان در دسته اعمال درست و غلط قرار میگیرند. اما آیا ما به خوبی میدانیم کدام اعمالمان درست و کدام یک غلط است؟ مثلا در بسیاری از کشورهای اروپایی خوردن شراب و گوشت خوک یک امر طبیعی و حتی گاها درست است اما در بین کشورهای اسلامی این موضوع به شدت اشتباه است و برای آن سختگیریهای شدیدی در نظر گرفته شده است. اما کدامشان واقعا رفتار درست و کدامشان غلط است؟ جاشوا دیوید گرین در کتاب قبیلههای اخلاقی میگوید که مغز اخلاقی بسته به بودن در هر گروههای انسانی متفاوت است. و همین تفاوتهایی که در هر گروه به شیوهٔ مختلف تکامل یافته است باورهایی را به وجود میآورد که موجب درگیری این گروهها با هم میشود. این اتفاق از دیرباز تا کنون وجود داشته و در بین مردم جهان در حال گسترش است و هرچه میگذرد ما را از هم جداتر میکند. هدف نویسنده این است که بتواند با وجود این تفاوتها انسانها را در کنار هم قرار دهد و از نزاع بین آنها بکاهد. او در این کتاب به ما آموزش میدهد که چه زمانی از غریزهٔ خود استفاده کنیم.