خورد و خوراک دیکتاتورها
گمان
ویتولد شابوفسکی
مسعود یوسفحصیرچین
معرفی و بررسی کتاب خورد و خوراک دیکتاتورها
چه عواملی از یک دیکتاتور، یک «دیکتاتور» میسازند؟ این سوالی است که هنوز پاسخ داده نشده است. هیچکس نمیداند چه باعث میشود یک فرد، هزاران هزار آدم را قتلعام کند تا به هدف خودش برسد. هیچکس نمیداند چه عاملی باعث شد هیلتری که میخواست نقاش بشود، دستور کشتن میلیونها یهودی را در اتاقهای گاز صادر کرد یا «پل پوت» چطور توانست حدود ۲ میلیون نفر را در کشتزارهای مرگ به رگبار ببندد و در همان گودال آنها را به خاک بسپارد. همچین آدمی حتما باید یک فرقی با دیگر آدمها داشته باشد دیگر، مگر نه؟ دیکتاتور به دنیا آمده یا در طی زمان تبدیل به همچین موجودی شده است؟ نکته مهم در اینجا این است که فرق یک دیکتاتور با دیگران، صرفا در عقاید و انتخاب نوع عملی کردن آنها نیست؛ خیلیها معتقدند که ساختار فکری و روانی یک دیکتاتور متفاوت از یک انسان معمولی عمل میکند.
«صدام حسین بعد از اینکه دستور داد دهها هزار کُرد را با حملهٔ شیمیایی قتل عام کنند چه خوراکی خورد؟ دلش آشوب نمیشد؟ وقتی دو میلیون نفر از مردم کامبوج از گرسنگی میمردند، پل پوت چه غذایی میخورد؟ وقتی فیدل کاسترو جهان را به آستانهٔ جنگ هستهای میبرد چه خوراکی خورد؟ »
به همین علت عملکرد یک شخص دیکتاتور در مواجهه با مسائل مختلف باید بسیار متفاوت از یک فرد عادی باشد. اما آیا این تمام حقیقت است؟ در کتاب «خورد و خوراک دیکتاتورها»، به همراه «شابوفسکی» سفری داریم به دور دنیا و با آشپز ۵ دیکتاتور بزرگ دنیا همصحبت میشویم. بر سر سفرهٔ غذای دیکتاتورها مینشینیم، خصوصیات اخلاقی و رفتاری آنها را از نقطه نظر کسانی که به اجبار یا به خواست خود به سرویس دادن به آنها مشغولاند را میبینیم و در این بین جزئیات ریز و جالبی که از زیر دست تاریخنویسان در رفتهاست را در مییابیم.
تاریخ قرن بیستم از دریچهٔ آشپزخانه؛ معرفی کتاب خورد و خوراک دیکتاتورها
«ویتولد شابوفسکی» کتاب خورد و خوراک دیکتاتورها را حول محور یک سوال نوشته است: «کسانی که در لحظات مهم تاریخ آشپزی کردهاند ممکن است چه چیزی برای گفتن داشته باشند؟ » برای پاسخ به پرسش این سوال شابوفسکی نیمی از دنیا را سفر کرده، از ۴ قارهٔ دنیا دیدن کرده و در طی ۴ سال با ۵ آشپزشخصی ۵ دیکتاتور بزرگ دنیا مصاحبه کرده است.
زمانی که قدم در مسیر مطالعه راجع به افراد برجستهٔ تاریخ و سیاست بگذارید، متوجه خواهید شد که از جزئیات زندگی شخصی این افراد اطلاعات کمی در دست است و بیشتر این متون حول محور عواملی میگردند که به طور مستقیم در شکلگیری عقاید و شخصیت سیاسی این افراد تاثیرگذار بودهاند. اما چیزهای پیش پاافتاده چه؟ آیا اهمیت دارد یک دیکتاتور چگونه غذایی میخورد؟ چه نوع نوشیدنیای مینوشد؟ در چه تختی میخوابد؟ آنطور که شابوفسکی میگوید «خدا در جزئیات است. ». از همین رو بهنظر شابوفسکی جزئیاتی که از دید بیشتر ناظران ممکن است کماهمیت جلوه کند، در نظر یک آشپز که حواسش همزمان به چند چیز جمع است، ممکن نیست از قلم بیافتد.
در این کتاب با آشپز ۵ دیکتاتور بزرگ تاریخ مصاحبه شده است: «صدام حسین»، «فیدل کاسترو»، «انور خوجه»، «عیدی امین» و «پل پوت». شابوفسکی کنجکاو است بداند چه چیزی باعث شده این افراد انتخاب کردهاند آشپز خصوصی کسی باشند که هر لحظه ممکن است تصمیم بگیرد زندگیشان را تمام کند. جوابها متفاوت است؛ یکی میترسیده و یکی به ارباب خود قلبا وفادار بوده و هنوز نیز هست. ۴ سال زمان برد تا شابوفسکی موفق شود تمام این ۵ سرآشپز را راضی به مصاحبه کند. او در ابتدای کتاب میگوید سایهٔ ترس و اضطراب آشپزی برای دیکتاتوری که هر لحظه ممکن بود دخلشان را بیاورد هنوز هم رهایشان نکرده. یکی دیگر نمیخواسته اسرار اربابش را فاش کند و بقیه هم صرفا نمیخواستند خاطرات بد آن دوران را دوباره در ذهن مرور کنند؛ اما بالاخره این روزنامهنگار جوان موفق میشود با هر ۵ سرآشپز مصاحبه کند و تاریخ را از دریچهٔ آشپزخانه نگاه کند.
بدیهی است که کتاب «خورد و خوراک دیکتاتورها» برای شناخت شخص دیکتاتورها نوشته نشده است و برای اطلاع یافتن از زندگی، عقاید سیاسی و خصوصیات رفتاری این دیکتاتورها سابقا کتابهای بسیاری نوشته شدهاست. نقطهٔ قوت این کتاب بررسی زندگی این دیکتاتورها از نقطه نظر افرادی است که همیشه حضور داشتنهاند اما حضورشان آنقدر کماهمیت جلوه میکرده است که حتی احساس هم نشدهاند.
برداشتهای همچین بینندهای، بینندهای که بتواند حضور داشته باشد بدون آنکه حضورش احساس شود؛ این برداشتها است که برای خواننده و نویسنده حائز اهمیت بوده. برداشتهایی از زندگی روزمرهٔ دیکتاتورهایی خونخوار، آنهم با چاشنی خوشمزهٔ غذا. بیشتر مطالب این کتاب از زبان آشپزها بیان میشود. نویسنده هم در این بین هرجا لازم بوده عقیده و توضیحات بیشتری را اضافه کرده است که با فونت متفاوتی چاپ شدهاند.
خورد و خوراک دیکتاتورها کتاب یازدهم از مجموعه کتابهای «خرد و حکمت زندگی» نشر «گمان» است و با ترجمهٔ آقای «مسعود یوسف حصیرچین» به چاپ رسیده است.
ویتولد شابوفسکی، از آشپزی تا نویسندگی
«ویتولد شابوفسکی» نویسنده و روزنامهنگار بسیار ستایش شدهٔ لهستانی است. او فارغالتحصیل رشتهٔ علوم سیاسی و روزنامهنگاری است. شابوفسکی در سن ۲۵ سالگی تبدیل به یکی از جوانترین روزنامهنگاران یکی از بزرگترین روزنامههای لهستان شد. شابوفسکی در اوایل دورهٔ بیست سالگیاش در چند رستوران به عنوان کمکسرآشپز کار کرده بود. همین موضوع باعث شد شابوفسکی، به نقش بسیار مهم و کمتر دیده شدهٔ سرآشپزها در زندگی به خصوص در ارتباط با مشتری پیببرد.
شابوفسکی تاکنون برندهٔ بیش از ۱۰ جایزه در حوزهٔ روزنامهنگاری و نویسندگی شده است که از مهمترین آنها میتوان به جایزهٔ «آژانس ریشارد کاپوشچینسکی مطبوعات لهستان» برای گزارشش دربارهٔ کشتار سال ۱۹۴۳ لهستانیها در اوکراین و جایزهٔ «بئاتا پاولاک» برای کتابش با نام «قاتلی از شهر زردآلو» اشاره کرد. همچنین مقالات او در رابطه با مشکل مهاجرت غیرقانونی گروهی به اتحادیهٔ اروپا، برندهٔ جایزهٔ «خبرنگاری پارلمان اروپا» شد. او همچنین به عنوان یکی از نامزدهای «جایزهٔ نیکه»، معتبرترین جایزهٔ ادبی لهستان نیز انتخاب شده است.
از این نویسنده کتاب «خرسهای رقصان» نیز توسط نشر گمان در زیرمجموعهٔ کتابهای خرد و حکمت زندگی منتشر شده است.
جملاتی از کتاب خورد و خوراک دیکتاتورها
«در تمام قصرهای صدام هرروز و شب، آشپزخانه مشغول به کار بود و تمام وعدههای غذایی آماده میشد. اینکار جنبهٔ امنیتی داشت، نباید مشخص میشد که صدام در کدام کاخ مستقر است. »
«تا زمانی که غذای خوبی برای وعدههای روزانهشان بپزی، این بخت را داری که تو را نکشند. »
«در زمان پل پوت، برادر کوچکترم رئیس روستا بود. آن روزها یک زن داشتم. زنم روی مزرعه کار میکرد که برادرم آمد و دربارهٔ چیزی مشاجره کردند. زنم به تندی با او سخن گفت. هرچه باشد، خانواده بودیم؛ هرگز به ذهنش نرسید که ازش بترسد. آن شب، افراد برادرم آمدند و زنم را در راه بازگشت به خانه گرفتند. با چنان شدتی او را کتک زدند که دو روز بعد مُرد. چون باید مطیع میبود اما نبود. »
«او فقط در رویای دنیایی بود که هیچکس در آن گرسنه نباشد، دنیایی که هیچکس خودش را برتر از دیگران تصور نکند. »
«گرسنگی مجازات نافرمانی بود. گرسنگی مجازات اصلونسب بد بود. گرسنگی مجازات بیماری بود: بابت نامناسب بودن برای انقلاب. گرسنگی به آنان کمک میکرد نظم را حفظ کنند. تمام فکر و ذهنمان گرسنگی بود… از بدنهایمان کاری بر نمیآمد جز سپاسگزاری از آنگکار. خمرهای سرخ ادعا کرده بودند انقلابشان به این معنی است که همه به وفور غذا خواهند داشت. اما به خاطر آنها، همه گرسنه بودند. »
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | خورد و خوراک دیکتاتورها |
---|---|
ژانر | غیرداستانی |
تعداد صفحه | ۲۶۴ |
قطع | پالتویی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۲۰۲ گرم |
شابک | ۹۷۸۶۰۰۷۲۸۹۷۳۰ |