لیست چاپهای دیگر
(۶)معرفی و بررسی کتاب در انتظار گودو
«در انتظار گودو» نمایشنامهای به زبان فرانسوی و اثر ساموئل بکت، نویسندهٔ ایرلندی است که اولین بار در سال ۱۹۵۳ میلادی در پاریس به روی صحنه برده شده است. این کتاب که یکی از مشهورترین آثار ادبی جهان است توسط چندین مترجم به فارسی برگردانده شده اما بهترین ترجمهٔ اثر قطعاً مربوط به مرحوم نجف دریابندری است. بکت در عمر حرفهای خود ۲۱ اثر چاپی شامل رمان، نمایشنامه، شعر و مصاحبه از خود به جای گذاشته است. او که در سال ۱۹۶۹ با این توضیح: «نوشتههایش -در قالب رمان و نمایش- که در فقر [معنوی] انسان امروزی، فرارَوی و عروج او را میجوید» لایق دریافت جایزهٔ نوبل ادبیات شناخته شد، کودکی و نوجوانی خود را در خانوادهٔ مرفه و مذهبی خود گذراند اما پس از اتمام تحصیلات و مهاجرت به پاریس، به طور کلی باورهای سابق را کنار گذاشته و شروع به نوشتن آثاری انسانمحور میکند در حدی که بسیاری از منتقدین، در انتظار گودو را علیه مذهب و تمامی چارچوبها و قواعد میدانند. این عصیان در آثار بکت معمولا با کنایه همراه است:
استراگون: ما هیچ حقی نداریم؟
ولادیمیر: اگه خنده ممنوع نبود از دستت خندهم میگرفت.
استراگون: ما حقوقمون رو از دست دادهایم؟
ولادیمیر: از شرشون خلاص شدیم.
اکثریت توضیح سبکشناسی بکت را میتوان در دو کلمهٔ مینیمالیسم به معنی سادهگرایی و ابزوردیسم به معنی پوچانگاری خلاصه کرد. ساموئل بکت مینیمال (کمینهگرا) مینویسد یعنی اساس روایت و لحن خود را بر سادگی بیان و روشهای خالی از پیچیدگی فلسفی میگذارد و با ایجاز و فشردگی زیاد محتوا در کمترین کلمات، فقط ضروریترین عناصر اثر را نگه میدارد؛ با این وجود، محصول نهایی همیشه در کوچکترین حالت ممکن است:
ولادیمیر: زمان گذشت.
استراگون: به هرحال میگذشت.
ولادیمیر: درسته اما نه به این سرعت.
همزمان او ابزورد (یا ابسورد) مینویسد یعنی مدام روی پوچی هر پدیدهای اعم از دل و مدلول تاکید میکند و به تعارض بین تمایل نوع بشر برای جستجوی ارزش درونی در زندگی و ناتوانی انسان در یافتن آن میپردازد و هرگونه تلاش انسان برای یافتن معنا را مختوم به شکستی قطعی میداند:
استراگون: مطمئنی که قراره امروز بیاد
ولادیمیر: گفت شنبه میاد… فکر کنم…
استراگون: ولی کدوم شنبه؟ تازه، از کجا معلوم امروز شنبه است؟ ممکن نیست یکشنبه باشه؟ یا دوشنبه؟ یا جمعه؟
ولادیمیر: ممکن نیست!
استراگون: یا سه شنبه؟
…
در آثار بکت، مینیمالیسم بیشتر به فرم و ابزوردیسم بیشتر به محتوا مربوطاند.
پنج بهعلاوهٔ یک!
در داستان با پنج شخصیت اصلی به نامهای ولادیمیر، استراگون، پوزو (یا پوتزو)، لاکی ویک پسر بچه مواجهیم که روی صحنه حضور دارند و یک شخصیت مرموز که داستان قرار است درمورد او باشد: گودو! دو شخصیت اصلی به نامهای ولادیمیر و استراگون در مکانی نامعلوم زیر یک درخت خشک منتظر فردی به نام گودو هستند. آنها از گودو کمک خواستهاند؛ در پشت پردهٔ دعا و استغاثههای آنها فرضیههایی مثل رهایی، مرگ یا گریز از فلاکت به خواننده القا میشود اما دقیقا معلوم نیست چه کمکی میخواهند و فقط مشخص است کمکی راحت در حد توان گودو خواستهاند و او هم تعهدی نداده اما ولادیمیر و استراگون در لایهای از شک و تردید همچنان امیدوارند که او بیاید: «اگر گودو نیامد چی؟ ما دیروز، امروز و فردا و فرداها را منتظریم. اما آیا واقعا حقِما این است؟ آیا ما خودمان اختیاری از خود نداریم تا از این فلاکت رها شویم؟» این شک و تردید آنجا قویتر میشود که میفهمیم هیچیک از این دو آدم بیاراده -که کل هستیشان را بر آمدن یا نیامدن دیگری بنا کردهاند- مطمئن نیست آیا واقعا قول و قراری با گودو داشتهاند و اگر داشتهاند مکان قرار زیر همین درخت بوده است و اگر بوده است زمانش کی بوده است؟ شاید دلیل پنجاه سال انتظار آنها برای همین است، چرا که در ابتدای نمایشنامه از خاطرات خود میگویند و اینکه چرا سال ۱۹۰۰ در شرایط خوبشان خود را از بالای برج ایفل پرت نکردهاند! این بیقراریشان هرشب تا زمانی ادامه دارد که پسربچهای به سراغشان میآید و میگوید: «آقای گودو امشب نمیآید ولی فردا حتماً خواهد آمد.» در خلال این ماجراهاست که روزی ورود یک ارباب به نام «پوزو» به همراه بردهاش «لاکی» زندگی آنها را از یکنواختی درمیآورد. پوزو با طنابی بردهاش را هدایت میکند و رفتار و منادایش نسبت به او در یک کلمه اطلاق میشود: «خوک!» ولادیمیر و استراگون متوجه میشوند که عمری، داخل زمینهای ارباب پوزو منتظر گودو بودهاند! پس از رفتن پوزو، هردو تصمیم به خودکشی میگیرند اما منصرف میشوند، میخوابند و فردا بهامید دیدار گودو و حل مشکلاتشان بیدار میشوند.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | در انتظار گودو: سوگخندنامه در دو پرده |
---|---|
تعداد صفحه | ۱۵۰ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۱۴۲ گرم |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۳۵۱۸۲۹۵ |
نقد و بررسی کاربران (۱)
مرتب سازی بر اساس
کتاب «در انتظار گودو» نمایشنامهای فرانسوی اثر ساموئل بکت است. این کتاب توسط اصغر رستگار به فارسی ترجمه شد و نشر نگاه آن را در ۱۵۰ صفحه به چاپ رساند. این نمایشنامه در سال ۱۹۵۳ برای اولین بار در پاریس به نمایش در آمد. ساموئل بکت نویسنده این نمایشنامه معروف در سال ۱۹۶۹ نوبل ادبی را برنده شد. او در عمر خود بیش از ۲۱ اثر از جمله رمان، نمایشنامه و… را نوشته است. آثار او بسیار انسانمحور هستند و بر خلقیات و ارزشهای اخلاقی بسیار متمرکز هستند. او در کتابهایش از شخصیتپردازیهای قوی بسیار بهره برده است. در کتاب در انتظار گودو پنج شخصیت اصلی وجود دارد؛ ولادیمیر، استراگون، پوزو، لاکی و یک پسر بچه. این پنج شخصیت در انتظار فرد یا شخصیتی به نام گودو هستند تا ظاهر شود و مشکلات آنها را حل کند. آنها معتقدند که تواناییهای گودو محدود است اما در حدی است که برای حل مشکلات آنها کافی باشد. آنها در مکانی نامعلوم زیر درختی خشک در حال دعا هستند و انتظار او را میکشند. در حین اینکه منتظر هستند گاهی به شک و تردید میافتند که آیا خود توانایی حل مشکلاتشان را ندارند و حتما باید شخص دیگری برای کمک به آنها بیاید؟ افکار آنها شدت پیدا میکند تا اینکه متوجه میشوند که گودو تنها یک تلقین برای آنها بوده تا بتوانند از فلاکتهایشان فرار کنند. فضای داستان بسیار جذاب طراحی شده و در این نمایشنامه هم شاهد شخصیت خوب و هم بد هستیم.