لیست چاپهای دیگر
(۱)معرفی و بررسی کتاب طریق بسمل شدن
«طریق بسمل شدن» جدیدترین اثر «محمود دولت آبادی» است. از زمان نوشته شدن این رمان بیش از ده سال میگذرد. رمانی که در سال ۱۳۹۷ مجوز نشر آن برای نشر چشمه صادر شد و کتاب در اختیار خوانندگان قرار گرفت.
محمود دولت آبادی!
برای تعداد زیادی از کتابخوانهای حرفهای همین نام کافی است تا برای خرید یک کتاب تصمیم بگیرند. نویسندهای که با رمانهایش شهرت و آوازه جهانی پیدا کرده و آثارش به چندین زبان مختلفترجمه شده است. آخرین اثر این نویسنده کتاب «طریق بسمل شدن» است که توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است.
طریق بسمل شدن
رمانی است درباره جنگ ایران و عراق که خط اصلی روایت آن در خط مقدم جبهه شکل میگیرد. داستان «فرمانده، سرباز، کاتب و اسیر» شخصیتهای اصلی داستان، در تپهای به نام «صفر» درست روبری عراقیها، محاصره شدهاند و هر دو طرف، به دنبال راهی برای رسیدن به تانکر آب پایین دره هستند تا خود را از تشنگی چند روزه، نجات بدهند.
در این داستان با بیان پرسشهای مفهومی، تصویرسازیهای فوقالعاده محمود دولتآبادی و تکگوییهای کاتب از لایههای عمیقتر داستان، باعث میشود تا از نزدیک با زشتی و بدقوارگی جنگ و آنچه بر سر مردمانی که در آن شرکت کردهاند، روبهرو شویم.
«حال و روز این روزهایمان را که میبینم، به این فکر میکنم که انگار، از بدو تولد، به جای ناف، سرمان را بریدهاند. فقط دور خودمان میچرخیم. دور خودمان میگردیم. زندگی کردن ما، کم از رقص بسمل ندارد. خوش به حال آنها. سرشان گیج نمیرفت. »
جنگ جهنم است!
دولت آبادی در توضیح موضوع این اثر گفت: «با توجه به اصلاحیهها، رمان دوباره بازخوانی و تغییرات داده شده است. درباره موضوع کتاب توضیح نمیدهم؛ چرا که عادت به چنین کاری ندارم وترجیح میدهم که مخاطب کتاب را بخواند اما در مجموع میتوانم بگویم که رمان سکانسی از جنگ است. کتاب با این معرفی در پشت جلد منتشر شده است: «همینها، اینها، نمیبینیشان؟ تو نمیبینی؟ همه هستند، همه هستند، نمیبینیشان؟ کفن و قمقمه. نگاه کن، نگاه کن! «تشنهای، تو تشنهای برادرم. بنوش آب! » نگاه کن، نگاه کن! چه رستخیز روشنی! منم، تویی و دیگران. تویی، منم و دیگران. چه رستخیز روشنی. کلاهخود و چکمه و یراق. یکی به آفتاب میدهد سلام، یکی به آب. یکی به آسمان نیاز میبرد، یکی به خاک. یکان یکان بروز میکنند، از پناه خاک، از شکَفتهای دره هلاک، از حوالی و حدود تپههای تاک، تپهها و تنگههای کهنه و عمیق، پوده و عتیق، از درون خاک، از مغاکها، مثل رویش و شکفتنِ عجیب سنگها و خارها. پوست پوستهای خاک میشکَفت و میشکُفت از آن کسی - تنی. تنی که با کفن، تنی که بیکفن. بیرقی به دست یا نشانهای به نوک نیزهای. تکه پارهای نشانِ رایتی - پارهژندهای؛ ژندهای سیاه، ژندهای سپید، ژندهای کبود، سبز، ارغوانی و بنفش و سرخ و هرچه رنگ؛ رنگها پریدهرنگ… »
چرا طریق بسمل شدن؟
دولتآبادی در طول داستان از نمادهایی مثل «کبوتر» و «ماده شیر» استفاده میکند، از «عطش» که ملیت نمیشناسد و پدیدهای انسانی است کمک میگیرد تا وحدت نوع انسان را فارغ از ملیت و به دور از چهره سربازی متعصب نشان دهد.
نام کتاب، از نماد کبوتر که از اصلیترین تمثیلها و گفتوگوهای میان فرمانده و کاتب است، وام گرفته شده:
«تو که میدانی من نام یک پرنده هستم، نام یک پرنده را بر خود نهادهام! و پرنده نابود نمیشود، بسمل میشود. »(اشاره به دعایی که در اسلام پیش از سر بریدن کبوتر بر لب میخوانند.)
دولت آبادی همچنین در گفتوگوی کاتب و فرمانده از به رحم آمدن دل فرمانده نسبت به سربازی عراقی که اسیر آنها بوده و از تشنگی به هذیان گفتن افتاده است حرف میزند:
«اسیر را نباید کشت… شاید یک علتش این باشد که اسیر موجودی است بیدفاع و تسلیم شده؛ اما به نظر من این ظاهر یک امر است. باطن امر به نظر من چیز دیگری است و آن این است که اسیر وقتی گرفتار میشود تمام آنچه ظاهر او را میساخته، ناگهان زایل میشود. قوانین نظامی، لباس نظامی، سلاح و حتی وسایلی که توی چنته با جیبهایش داشته از او گرفته میشود و ناگهان تو با یک آدم عادی طرف میشوی که مثل خود توست. … با چنین آدمی که تو را یاد خودت میآورد چطور میتوانی بجنگی؟ با او چه جنگی میتوانی داشته باشی؟ او که مسلح نیست! او دیگر نفر نیست…»
با همان جمله اول پرت میشوید وسط معرکه!
«از جایی نقطهای بر این کره خاکی گلولهای از دهانه لوله یک سلاح شلیک میشود: نه! از جایی نقطهای در این کره زمین گلولهای سربی سنگین و مخرب از دهانه فراخ لوله بلند یک سلاح سنگین شلیک میشود. دقیقتر از این نمیشود گفت…»
بخش اول داستان مطلبی توصیفی است و صحنهای واقعی از یک سنگر جنگ، که در واقع در ضدیت با جنگ نوشته شده است. برای کسی که جنگ کل زندگیاش را تغییر داده، رمانی با این حجم از ضد جنگ بودن و دوست دار صلح بودن خیلی لذت بخش است…
مسئله، مسئله انسانیت است. به قول نویسنده:
«از وقتی آن گلولهٔ سربی ساخته شد با دستگاهی که بتوان آن را شلیک کرد و انسانی دیگر را کشت، آدمی به عدد تبدیل شد و دیگر به دشواری میتوان کسی را «شخص» نامید. و دیگر این که نمیتوان سخن از جوانمردی، شفقت و آدمیت به میان آورد؛ زیرا این ابزار جدید میتواند به چیزها و کسانی شلیک بشود که شناخته نیستند و اسمشان فقط «هدف» است. »
قصه چاپ طریق بسمل شدن:
این اثر در فاصله سالهای ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۵ نوشته شد و در اردیبهشت ۱۳۹۷، همزمان با نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران پس از ۱۱ سال انتظار برای مجوز، منتشر شد.
محمود دولتآبادی، نویسنده بزرگ معاصر ادبیات ایرانی، درباره نوشتن این کتاب در یکی از مصاحبههایش گفته بود که:
«خبری را شنیده بودم که نویسندهای عراقی به نام «الهادی العلوی» وقتی شلمچه بمباران شیمیایی شد، شناسنامه عراقیاش را پاره کرد و گفت من دیگر عراقی نیستم، به علاوه بخشهایی از صحبتهای مادر شهید ایلیاتی را در روزنامه خواندم و در تأثر از جنگ و احساس دینی که نسبت به جوانان این آب و خاک که در جبههها و بعد زیر بمبارانها پرپر میشدند داشتم، در سن ۶۰ سالگی دست به نوشتن این کتاب بردم و فکر میکردم مبادا نرسم و مدیون بمانم. »
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | طریق بسمل شدن |
---|---|
ژانر | داستانی |
تعداد صفحه | ۱۳۴ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۱۴۰ گرم |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۳۶۲۵۲۷۶ |
نقد و بررسی کاربران (۲)
مرتب سازی بر اساس
«طریق بسمل شدن»، از آخرین آثار «محمود دولت آبادی»، نویسندهٔ محبوب و کارکشتهٔ ایرانی است که در سال ۱۳۹۷ منتشر شد. این رمان حول محور جنگ ایران و عراق و وقایع آن میچرخد و به قول نویسندهٔ رمان سکانسی از جنگ را به تصویر میکشد. نحوهٔ نگارش این رمان همچون سبک همیشگی دولت آبادی کشش عجیبی دارد و در همان کلمات ابتدایی داستان شما را در مرکز حادثه پرتاب میکند. «طریق بسمل شدن» داستان سه شخصیت را پیش میکشد. فرمانده، سرباز، کاتب و یک اسیر. این افراد در تپهای به نام صفر در منطقهای رو در روی عراقیها محاصره شدهاند. هر دو سمت این جبهه چند روز بدون آب ماندهاند و در تلاشند تا به تانکر آبی که پایین دره قرار دارد، برسند و خود را از عذاب تشنگی نجات دهند. طریق بسمل شدن چهرهٔ جهنم گونهٔ جنگ را به بهترین شکل تصویر میکند و در عین حال که مظلومیت سربازان جبههٔ ایران را نشان میدهد، عراقیها را هم دیو دو سر نشان نمیدهد و به نوعی هر دو سمت این جنگ را قربانی قدرتهای سیاسی میداند. این اثر مانند بسیاری از آثار «دولت آبادی» سالها در صف دریافت جواز بوده و پس از یازده سال بالاخره برای انتشار وارد نمایشگاه کتاب شد. اثری که نویسندهاش سالها با جنگ زندگیاش تغییر کرده و در عین حال همچنان ضدجنگ باقی مانده.
فضاسازی کتاب خیلی جالبه