محمود دولتآبادی (Mahmoud Dowlatabadi)
محمود دولتآبادی بیشک یکی از بزرگترین نویسندگان معاصر است که در سال ۱۳۱۹ در یکی از روستاهای سبزوار چشم به جهان گشود. در جوانی به مشهد سفر کرده و از این طریق با هنر نمایش آشنا شد و علاقه به آن او را راهی تهران کرد تا در دهه ۱۳۴۰، بعد از شرکت در کلاسهای نمایش آناهیتا، به فعالیت در تئاتر و نویسندگی حرفهای روی بیاورد. فعالیتهای سیاسی و اجتماعیاش او را در دهه ۱۳۵۰ به زندان کشاند که پس از آزادی از آن، به مدت ۱۵ سال به نگارش کلیدر پرداخت. اثری جاودانه که با ۱۰ جلد طولانیترین رمان فارسی نیز به شمار میرود.
دولتآبادی متأثر از روستا، سینما، ادبیات، سیاست
فعالیت در عرصهٔ سینما و ادبیات در عین تجربهٔ زندگی روستایی و فعالیتهای سیاسی، باعث شده تا قلم دولتآبادی بسیار واقعگرایانه و اجتماعی باشد. توصیفات او از مناظر، افراد و وقایع چنان واقعی و ملموس است که خواننده احساس میکند در حال تماشای یک فیلم سینمایی است. استفاده مکرر او از گویشهای محلی، زندگی روستایی را با لطافتی تمام تداعی میکند. لطافتی که یادآور صفات ارزشمندی چون صبر و قناعت بوده و برگرفته از زندگی عجین با طبیعت است. اگرچه درونمایهٔ بسیاری از مطالب او اشاره به رنجها و سختیهای این زندگی و فقر و ناآگاهی مردمان روستا میباشد. به طور کلی میتوان گفت که دولتآبادی شاخصترین نویسندهٔ رمانهای روستایی است.
اقتباسهای سینمایی از آثار دولتآبادی
علاوه بر نقشآفرینی در نمایشهایی از بهرام بیضایی، برتولت برشت و اکبر رادی، محمود دولتآبادی بر فیلمنامه چندین اثر مشهور نیز تاثیر گذاشته است. فیلم «خاک» (۱۳۵۲) و «گوزنها» (۱۳۵۳) اثر مسعود کیمیایی بهترتیب با اقتباس از داستان «اوسنه بابا سبحان» و نمایشنامه «تنگنا» ساخته شده است. همچنین علی ژکان فیلم «مادیان» (۱۳۶۴) را بر اساس نیمه دوم کتاب «جای خالی سلوچ» کارگردانی کرده است. البته لازم به ذکر است که دولتآبادی از فیلم خاک و عدم وفاداری آن به اصل داستان ناراضی نبوده و برای فیلم گوزنها و مادیان نیز به لحاظ حقوقی به رسمیت شناخته نشده است. حتی فیلم «اتوبوس» داریوش مهرجویی نیز به همینترتیب بدون در نظر گرفتن حق و حقوق قانونی دولتآبادی و به نام نویسندهای دیگر ساخته و حتی برگزیده جشنواره فجر شد. گویا با تمام علاقهٔ وی به هنر نمایش، در حوزه سینما بخت با او یار نبوده است.
آثار و جوایز محمود دولتآبادی
دولتآبادی نخستین کتاب خود را که مجموعهای از چندین داستان کوتاه بود در سال ۱۳۴۱ با عنوان «ته شب» منتشر نمود. پس از آن کتابهای داستان، نقد، نمایشنامهها و فیلمنامهها و مقالات بسیاری از او به چاپ رسیده است. او یکی از پرکارترین نویسندگان ایرانی است که کارنامهای درخشان دارد. از مشهورترین آثار او میتوان به «کلیدر»، «جای خالی سلوچ»، «زوال کلنل» «کارنامه سپنج»، «روزگار سپری شده مردم سالخورده»، «سلوک»، «باشبیرو»، «عقیل عقیل» و «نون نوشتن» اشاره کرد. همچنین دولتآبادی تا به حال برگزیدهٔ چندین جایزه و جشنواره گشته که از آن میان میتوان به جایزه «یان میخالسکی» برای رمان زوال کلنل در سال ۲۰۱۳، جایزه «بیست سال ادبیات داستانی انقلاب اسلامی» در سال ۱۳۷۷، و «جایزه ادبی یلدا» برای یک عمر فعالیت ادبی در سال ۱۳۸۱ اشاره کرد. همچنین وی در سال ۲۰۱۲ نامزد دریافت «جایزه بوکر» و حتی نامزد دریافت «جایزه نوبل ادبیات» برای کلیدر نیز شده بود. محمود دولتآبادی صاحب نشان «شوالیه هنروادب» از دولت فرانسه نیز میباشد. آثار وی تا به حال به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی، سوئدی، چینی و عربیترجمه گشته است.
طریق بسمل شدن، روایتی از جنگ
جدیدترین اثر محمود دولتآبادی «طریق بسمل شدن» نام دارد که پس از ده سال انتظار برای دریافت مجوز، در سال ۱۳۹۷ منتشر شد. داستان دربارهٔ جنگ ایران و عراق است که البته با نگاهی نو به ماجرا مینگرد، تکنیکی که آن را آشنایی زدایی مینامند. نثر این کتاب نمادین و تا حدودی اسطورهای است. روایت جنگ از تقدس و قهرمانسازی معمولش فاصله گرفته و بیشتر ابعادی تاریخی و جهانشمولی گرفته است. طریق بسمل شدن علیرغم نقدهای وارده، کتابی ارزشمند با زبانی نسبتا سنگین است. جملات کتاب سرشار از اشاراتی نمادین و در صدد بازتفسیر مضامینی مهم همچون تاریخ و یا زندگی میباشد. همین موضوع جذابیت کتاب را دو چندان نموده است.
سبک نویسندگی محمود دولتآبادی
کامران تلطف، استاد مطالعات ایران و زبان فارسی دانشگاه آریزونا، سبک نوشتاری دولتآبادی را در زمره ادبیات متعهد به شمار میآورد. طبق این نظر شخصیتهای داستانهای دولتآبادی، فارغ از نگرشهای مذهبیشان، مطابق با تعریف کلاسیک مارکسیستی از جامعه طبقاتی و قربانی این ساختار اجتماعی میباشند. در رمان کلیدر زندگی در چنین فضایی همراه با مبارزه طبقاتی مردم خراسان به خوبی به تصویر کشیده شده است؛ مبارزهٔ دهقانان، خردهبورژوازی شهری و روشنفکران علیه اربابان و سرمایهداران. کلیدر در طوب تاریخ نقدها و تمجیدهای بسیاری را از نویسندگان و منتقدین مختلف به خود دیده است، چه آن را همسو با جمالزاده شاهکاری در رمان فارسی بدانیم، چه هم عقیده با بزرگ علوی طولانی و پراطناب، به هر جهت نمیتوانیم منکر اهمیت این رمان در بعد سیاسی و اجتماعی بشویم. کلیدر داستانی حماسی است که واقعیتهای جامعهٔ ایران را در دهه ۱۳۵۰ به خوبی به تصویر کشیده و نقش جریانهای سیاسی مهم دوران را در وقایع و رخدادهای تاریخی واکاوی میکند.
فضای نوشتههای دولتآبادی
محمود دولتآبادی نویسندهای صاحب سبک است، سبک نگارشیاش شبیه به تاریخ بیهقی است، اما در قالبی مدرنتر و داستانیتر. شخصیتهای او چنان واقعی طراحی شدهاند که خواننده به آنها خو گرفته و زنده بودنشان را میپذیرد. داستانهای او در خلاء و فضایی ایدهآل رخ نمیدهند، بلکه زاییده همین مناسبات سیاسی اجتماعی زمانهاند، درد و رنج مردم را به تصویر میکشند و علتهای شکست و پیروزی آنها را تبیین میکنند. محمود دولتآبادی را نمیتوان دوست نداشت، نمیشود عشق و خشم گلمحمد را در دل احساس نکرد، دلتنگیهای مرگان را به فراموشی سپرد و یا برای تنهایی عقیل بیصدا نگریست. با دولتآبادی باید همراه شد و به سوز دل مردمان روستا گوش فرا داد، از سادگی و صبوریشان درسها آموخت و زندگی را بیواسطه و با تمام کوتاه و بلندیهایش درک کرد. وی همان انسان اهل فکری است که به زعم خودش روشنفکر نیست، همان آقای رمان ایران که برایش تمبر یادبودی ساختهاند و به بیان علی اشرف درویشیان بنیانگذار ادبیات بومی است. محمود دولتآبادی با زبان استعاریاش، اندوه جاری داستانهایش و قصهگویی بیهمتایش جایگاهی ابدی در تاریخ ادبیات فارسی خواهد داشت. جایگاهی که برای سالیان دراز در قلب و ذهن تمامی خوانندگان و طرفدارانش حک خواهد شد.