بیا از کتابچی بگیر
موجود
کتاب سپید دندان
کد کالا: ۶۲۸۲۲

سپید دندان

ناشر:

نگاه

نویسنده:

جک لندن

مترجم:

محمد قاضی

قیمت: ۱۳۵,۰۰۰ ۱۲۱,۵۰۰ تومان ۱۰% تخفیف
هنوز امتیازی داده نشده

لیست چاپ‌های دیگر

(۵)

معرفی کتاب

سرزمین آمریکا جایی است که در آن ادبیات داستانی توانسته رشد کند و به شکوفایی برسد. در طی سدهٔ بیستم میلادی در حوزهٔ ادبیات داستانی در آمریکا ظهور کردند دست به خلق آثار ارزشمند و ماندگاری زدند. شاید برخی از ما بگوییم ادبیات آمریکایی رتبه و مقامی پایین‌تر از پیشگامان و پیشکسوتان این حوزه مانند روسیه و فرانسه و انگلیس داراست اما با نگاهی به فهرست نویسندگان بلندبالای آمریکایی و آثارشان می‌توانیم این نکته را دریابیم که نباید ادبیات داستانی آمریکایی را دست‌کم گرفت. مگر می‌شود نام‌هایی مانند همینگوی و استاین‌بک و فاکنر و تواین و جک لندن را شنید و از ارزش ادبیات داستانی آمریکا کاست؟

یکی از نوییسندگان شناخته‌شدهٔ آمریکایی در سدهٔ بیستم میلادی جک لندن نام دارد که چندین اثرش نظیر پاشنهٔ آهنین و آوای وحش و گرگ دریا و سپیددندان به همت مترجمان چیره‌دست ایرانی به فارسی برگردانده شده است. ما از میان آثار لندن به سراغ سپیددندان می‌رویم و به معرفی این کتاب که توسط زنده‌یاد محمد قاضی ترجمه شده و به‌وسیلهٔ انتشارات نگاه چاپ و منتشر گشته است می‌پردازیم. اما پیش از آن کمی از جک لندن بگوییم.

دربارهٔ جک لندن نویسندهٔ کتاب سپید دندان

جک لندن به سال ۱۸۷۶ در سانفرانسیسکوی کالیفرنیا چشم به جهان گشود. او که در شهر اوکلند بزرگ شد دارای تحصیلات عالی نبود و میل و اشتیاق به آموختن را از طریق کتابخانهٔ عمومی شهرشان برطرف می‌کرد. لندن تا پیش از نویسندگی در فقر و تنگدستی به سر می‌برد و برای امرار معاش به مشاغل مختلفی روی می‌آورد و حتی بیکاری را هم تجربه کرد اما زمانی که قلم به دست گرفت و شروع به نوشتن کرد و اثارش با استقبال خوانندگان روبرو شد توانست دوران بی‌پولی و نداری را سپری کند و درآمد قابل توجهی از این راه به‌دست آورد.

لندن همچنین عضو حزب سوسیالیست بود اما سپس به این خاطر که این حزب را متهم کرد که فاقد روح و شور مبارزه است از آن جدا شد. جک لندن در سال ۱۹۱۶ بر اثر عارضهٔ کلیوی چشم از دنیا فروبست.

موضوع کتاب سپید دندان

 سپید دندان داستان گرگ خاکستری رنگی را روایت می‌کند که درنده‌خویی و وحشی‌گری ترک می‌کند و با پناه‌بردن به دامن انسان اهلی می‌شود. اما این اهلی‌شدن به سادگی اتفاق نمی‌افتد و فراز و نشیبی را طی می‌کند. سپیددندان که پدرش در نبرد با یوزپلنگ کشته شده بود به همراه مادر و دیگر خواهران و برادرانش در غاری که کنام و آشیانه‌یشان به حساب می‌آمد زندگی می‌کرد از همان دوران کودکی راه و رسم شکارکردن را می‌آموزد و مادرش را در فرایند شکار همراهی می‌کند و موفقیت‌های کوچکی هم نصیبش می‌شود. پس از مدتی که زندگی سپیددندان به این طریق سپری می‌گردد او با موجود دوپایی به نام انسان آشنا می‌شود و به انقیاد او در می‌آید. موجودی که خودش را اشرف مخلوقات و صاحب هست و نیست کرهٔ زمین می‌داند.

اولین صاحب گرگ خاکستری شخص بی‌عاطفه‌ای به نام کاستورگری نام دارد که سرخ‌پوست است و قبیله‌ای زندگی می‌کند و گاه و بیگاه سپید دندان را کتک می‌زند و به سورتمه می‌بندد و خواسته و ناخواسته او را تحت فشار قرار می‌دهد و در این‌جاست که سپید دندان به جای آنکه می‌توانست اهلی شود و خلق و خوی صمیمی و آرامی پیدا کند با رفتارهای ناپسند کاستورگری روز به روز بر تندخویی و پرخاشگری‌اش به خصوص نسبت به سگ‌های قبیلهٔ سرخ‌پوست‌ها افزوده می‌شود اما با همهٔ این‌ها گرگ خاکستری پس از آنکه یک بار موفق به فرار می‌شود دوباره به نزد صاحبش بر می‌گردد و وفاداریش را نسبت به او ثابت می‌کند.

پس از چندی کاستورگری گرگش را به سفیدپوستی می‌فروشد که صاحب جدید با او رفتار وحشیانه‌ای می‌کند و آن رفتار به جان‌هم‌انداختن سپید دندان و یک سگ بولداگ است که شرح این نبرد بی‌رحمانه  فصلی از کتاب را شامل می‌شود و خواننده این صحنهٔ پرآب چشم را به نظاره می‌نشیند و بربریت انسان به ظاهر متمدن را از میان خطوط کتاب حس می‌کند. آخرین صاحب سپید دندان سکات نام دارد که ناجی او می‌شود و آغوش خود را برایش می‌گشاید و گرگ خاکستری در نزد سومین صاحبش شاهد اتفاقات دیگری خواهد بود که برای فهمیدن آن شما را دعوت به خواندن این کتاب می‌کنیم.

جملاتی از کتاب سپیددندان

بیابان شمال آب را منجمد می‌کند تا از حرکت او به سوی دریا مانع شود شیرهٔ نباتی را در زیر پوست ضخیم درختان جنگل می‌بندد تا خشک شوند و بمیرند و از این بدتر و بی‌رحم‌تر به انسان می‌تازد تا وی را در هم کوبد و مطیع و منقاد خویش کند زیرا انسان فعال‌ترین و پرحرکت‌ترین موجودات روی زمین است که هرگز نمی‌آساید و هرگز خسته نمی‌شود و البته بیابان شمال از حرکت و علایم متنفر است.

رانندهٔ سگان سورتمه چماق بلندی به دست گرفت و به طرف سپید دندان که به زنجیر بسته بود جلو رفت. جیوان فورا به حالت آماده‌باش درآمد و مانند شیری که از پشت میلهٔ قفس به شلاق رام‌کنندهٔ خود نگاه کند به چماق دست مات (نام یک شخصیت) نگاه می‌کرد.

خدای سپید دندان خدایی واقعی بود خدای محبت بود خدایی بود که اتفاق او را بر سر راه گرگ جوان قرار داده بود تا گل وجودش در پرتو اشعهٔ جانبخش او بشکفد و باز شود. سپید دندان نسبت به این خدای عزیز پرستشی باطنی و خاموش بی‌آنکه جلوهٔ آشکاری داشته باشد پیدا کرد.

بچه گرگ به طریق صحیح‌تری به سنجش و مقایسهٔ میزان قدرت و ضعف خود پرداخت و فهمید که جسارت و جرات در کجا و حزم و احتیاط در چه مواردی مفید خواهد بود و همچنین نتیجه گرفت که حزم و احتیاط قاعدهٔ کلی و قانون عمومی زندگی است و این تنها در یک مورد استثناپذیر است و آن موقعی است که موفقیت و پیروزی حتمی باشد در غیر این صورت تسلیم‌شدن به تخیلات و هوس‌های جنگ‌جویانه جز جنون نامی ندارد.

   

  • مشخصات کتاب
  • نقد و بررسی
  • پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب سپید دندان
ژانر کلاسیک، داستانی
تعداد صفحه ۲۸۷
قطع رقعی
نوع جلد شومیز
وزن ۲۸۲ گرم
شابک ۹۷۸۹۶۴۳۵۱۵۴۸۵
نقد و بررسی کاربران (۰)

۰ نظر
۵
۴
۳
۲
۱
اولین نفری باشید که نقد و بررسی می‌کند