نوای اسرارآمیز
قطره
اریک امانوئل اشمیت
شهلا حائری
معرفی و بررسی کتاب نوای اسرارآمیز
«نوای اسرار آمیز»، نمایشنامهای نوشتهٔ «اریک امانوئل اشمیت» است که اولین بار در سال ۱۹۹۶ منتشر شد.
نمایشنامه، مکالمهای طولانی بین دو مرد است، «آبل زنورکو» نویسندهٔ برندهٔ نوبل ادبیات که در جزیرهای دور افتاده در انزوا و تنهایی زندگی میکند و «اریک لارسن»، خبرنگاری که برای مصاحبه با او به این جزیره آمده است. زنورکو فردی بسیار منزوی و انسانگریز است و بعد از مدتها بالاخره راضی شده تا مصاحبه کند و به صورت حقیقی با فردی از دنیای بیرون ارتباط بگیرد. در حقیقت لارسن، اولین کسی است که موفق شده با این نویسنده مصاحبه کند. نویسنده ترجیح میدهد در دنیای خود، به دور از انسانها و همهمهٔ دنیای بیرون روزگار بگذراند و کتابهایش را بنویسد.
مکالمهٔ بین این دو مرد، به زودی تبدیل به دعوا و خصومتی شده که هریک در آن قصد دارند برتری خود را به رخ فرد مقابل بکشد. هم اریک لارسن و هم آبل زنورکو، برای انجام این مصاحبه، دلایل پنهانی و شخصی خود را دارند. دلایلی که در ابتدا بر یکدیگر و خواننده پوشیده است. چرا لارسن، انسانی تا به این اندازه فراری از اجتماع و انسانها، فردی را به خانهٔ خود راه داده است؟ و لارسن، خبرنگاری که مسافت زیادی را برای ملاقات این نویسنده طی کرده، چرا تا به این اندازه رفتاری خصمانه دارد؟
در بدو ورود، کسی با اسلحه به سمت لارسن شلیک میکند. لارسن که ترسیده و نمیداند اوضاع از چه قرار است، بعد از وارد شدن به خانهٔ نویسنده متوجه میشود که فرد شلیک کننده، خود زنورکو بوده است. از همین لحظه، ارتباطی عجیب و بسیار پر تنش بین این دو فرد شکل میگیرد. موضوع اصلی صحبت، راجعبه آخرین کتاب نویسنده، به نام «عشق ناگفته» است. کتاب در مقدمه به شخصی به نام «ه. م» تقدیم شده است. خبرنگار، بعد از طفره رفتنهای بسیار زیاد، به زنورکو میگوید که از هویت حقیقی ه. م اطلاع دارد. هر آنقدر که لارسن بر این موضوع پافشاری میکند، نویسنده این ادعای او را قویاً رد کرده، و توجیههای بیاساس برای رد فرضیهٔ او میآورد. لارسن اما از این حد هم فراتر رفته و اظهار میدارد که میداند چرا زنورکو درخواست او برای مصاحبه را پذیرفته است و از میان همهٔ خبرنگاران، او را انتخاب کرده است. آن هم برای اولین بار. چرا او؟ چرا حالا؟ لارسن به زنورکو میگوید که چون اهل ده «نُبروزنیک» است، درخواست او را پذیرفته است. همان شهر کوچکی که ه. م در آن زندگی میکند.
این دو مرد عقاید، هویت و گذشتهٔ زندگی یکدیگر را به چالش میکشند. و سرانجام، ارتباط این دو، که در انگیزهٔ پنهان هر کدام برای ملاقات با یکدیگر نهفته است، بر دیگری و بر خواننده آشکار میشود. سراسر نمایشنامه، مکالمهای بیرحمانه و به قصد تحقیر و به چالش کشیدن است و خواننده، بر موج این گفتگو سوار شده و عقاید این دو راجعبه عشق و زندگی را به زیبایی درک میکند.
معرفی اریک امانوئل اشمیت؛ نویسنده کتاب
«اریک امانوئل اشمیت»، رماننویس، نمایشنامهنویس و فیلسوف فرانسوی است. نمایشنامههای این نویسنده که دکترای فلسفه نیز دارد، به بیشتر از ۴۳ زبان زندهٔ دنیا ترجمه شدهاند. این نویسنده متونی در قالب نمایشنامه، داستان کوتاه و رمان نوشته است. همهٔ آثار این نویسنده درونمایهای فلسفی دارند و موضوعات مختلفی را نقد میکنند. به گفتهٔ خود اشمیت، او در سالهای نوجوانی، فردی زودجوش و تندخو بوده و گاها عصبانیت خود را به صورت ناگهانی و بسیار شدید ابراز میکرده است. او خود را یک نوجوان سرکش میداند که با کمک فلسفه نجات پیدا کرده است. او میگوید: «فلسفه من را نجات داد، به من اجازه داد خودم باشم و احساس کنم که آزادم. » در سنین نوجوانی، مادرش اشمیت را به تماشای یک تئاتر میبرد. اشمیت تحت تاثیر نمایش، شروع به گریه کردن میکند و به مادرش میگوید میخواهم مثل مرد روی پوستر بشوم. مادرش ابتدا گمان میکند که اشمیت قصد دارد بازیگر شود. اشمیت به او میگوید نه نه زیر پوستر را بخوان، مگر اسم نویسنده را نمیبینی؟ اریک امانوئل اشمیت میگوید از همان ۱۶ سالگی فهمیدم که یک نویسنده هستم. اولین نمایشم را دز سن ۱۶ سالگی نوشتم و در دبیرستان آن را روی صحنه بردم و از آن زمان فقط نوشتهام و نوشتهام.
از دیگر آثار معروف اریک امانوئل اشمیت میتوان به: «مهمانسرای دو دنیا»، «خرده جنایتهای زناشویی»، «یک روز قشنگ بارانی»، «اسباب خوشبختی»، «زمانی که یک اثر هنری بودم»، «سگ»، «زن در آینه»، «گلهای معرفت»، «خیانت انیشتین»، «خاطرات عشق از دست رفته»، «زیباترین کتاب جهان» و «عشق لرزه» اشاره کرد.
جملاتی خواندنی از نمایشنامهی نوای اسرار
«روزمرگی دیوارهای فاصله رو برنمیداره، برعکس دیوارهای عظیم نامرئی به وجود میآره، دیوارهای شیشهای، که هر روز بلندتر میشن، در طول سالها ضخیمتر میشن و زندانی درست میکنن که توش آدمها هر روز همدیگه رو میبینن ولی دیگه هیچوقت به هم نمیرسن. »
«عشق چیزی نیست مگر انحراف امیال غریزی، بیراهه، اشتباه، راه فرعی برای پرسهزدن اونهایی که همخوابگی حوصلهشون رو سر میبره. »
«از وجود شما رایحهای به مشام میرسه، بوی زنندهٔ زندگی یکنواخت. بوی دمپایی، آبگوشت، زیرسیگاری تمیز، چمن مرتب و ملافههای خوشبو… در شما نمیبینم که خطر کنید تا به خوشبختی متفاوتی از خوشبختی سایرین برسید. همه چیز طبق قاعده و عبوس است. »
«عشق بهنام خودش حرف میزنه، اما نفرت از چیز دیگهای صحبت میکنه. از چی رنج میکشید؟ »
«مگه نبوغ نویسنده این نیست که جزئیاتی رو خلق کنه که قابل خلق کردن نیست و به اونا رنگ واقعی بده؟ وقتی یک صفحه بهنظر واقعی میآد بهخاطر زندگی نیست بلکه بهخاطر نویسندهشه. ادبیات که قرقره کردن زندگی نیست، خلق کردنشه، بهوجود آوردنشه، ادبیات از زندگی فراتر میره آقای لاردن. »
«-از کجا بدونم راست میگید؟
-از بیقوارگیش، دروغ ظرافت داره، هنرمندانه است، اون چیزی رو بیان میکنه که باید میبود، در حالی که حقیقت محدود میشه به چیزی که هست. یک دانشمند و یک کلاهبردار رو با هم مقایسه کنید: فقط کلاهبردار دنبال آرمانشه. »
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | نوای اسرارآمیز |
---|---|
تعداد صفحه | ۹۶ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۱۱۶ گرم |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۳۴۱۵۶۹۳ |