کتاب دروغ‌های کوچک بزرگ، یک داستان دراماتیک دربارهٔ آن چه که از ظاهر زندگی زنان نمی‌بینیم. این داستان به زیبایی به سختی‌های زندگی زنان و خشونت‌های پنهان و دروغ‌های کوچک و بزرگی که افراد برای حفظ زندگی‌شان می‌گویند می‌پردازد.  

نگاهی به کتاب دروغ‌های کوچک بزرگ

کتاب دروغ‌های کوچک بزرگ نوشتهٔ نویسندهٔ استرالیایی، لیان مورتی است که جوایزی مثل Davitt سال ۲۰۱۵ را دریافت کرده است و از نگاه گودریدز هم نامزد بهترین رمان سال ۲۰۱۴ شده است. کتاب دروغ‌های کوچک بزرگ مورد اقتباس سریالی هم قرار گرفته و شبکهٔ اچ بی‌او مینی سریالی بر اساس این رمان ساخته که مورد پسند منتقدان و مخاطبان قرار گرفت. کتاب دروغ‌های کوچک بزرگ به دغدغه‌های جالبی می‌پردازد که خواندن آن خالی از لطف نیست. در سراسر این کتاب و خط به خط داستان، لیان مورتی این سؤال را در ذهن خواننده می‌کارد که تا کجا می‌توان برای حفظ وجهه و آبرو دروغ گفت؟

دغدغه‌های کتاب دروغ‌های کوچک بزرگ

دروغ‌های کوچک بزرگ داستان زنان است که هر یک در زندگی خود در نبردی نابرابر می‌جنگند و برای حفظ وجهه و غرور خود دم بر نمی‌آورند. دروغ‌های کوچک بزرگ داستانی شگرف است که به پشت نقاب‌های زنان می‌رود و داستان کشمکش‌های روزمرهٔ آن‌ها را به خوبی روایت می‌کند. زنانی که ممکن است در ظاهر به خاطر موفقیت‌ها، زیبایی‌ها و ظاهرشان تحسین شوند اما هر یک در جدالی سهمگین برای حفظ زندگی‌شان دست و پنجه نرم می‌کنند. زنانی که به صورت آشکار و ناآشکار مورد خشونت و قضاوت قرار می‌گیرند و رازهای تلخ‌شان را زیر لبخندهایی مادرانه پنهان می‌کنند. مادران، زنان و دختران این کتاب در هیاهوی آن چه که برایشان اتفاق می‌افتد باید چه کنند؟ آیا باید سکوت پیشه کنند و دم بر نیاورند؟ آیا باید برای حفظ وضع موجود دروغ بگویند؟ داستان با پیچیدگی مدام خواننده را درگیر سؤال‌های بزرگی می‌کند که هم اکنون زنانی چون شخصیت‌های اصلی دروغ‌های کوچک بزرگ درگیر آن هستند. شما اگر باشید چه می‌کنید؟  

خلاصهٔ داستان دروغ‌های کوچک بزرگ 

کتاب دروغ‌های کوچک بزرگ داستان سه شخصیت اصلی را روایت می‌کند که در میان هیاهوی زندگی روزمره‌شان درگیر ماجراهایی می‌شوند که خود به تنهایی باید از پس آن‌ها بر بیایند. مادلین، سلست و جین کاراکترهای اصلی این کتاب هستند که هر کدام داستان زندگی و رازهای خاص خود را دارند. مادلین یک زن پر شر و شور و حاضر جواب است که روابط عمومی خوبی دارد و حرف‌هایش را به راحتی می‌زند و از کسی ابایی ندارد. او پس از طلاق از همسر قبلی‌اش مجددا ازدواج کرده است و با فرزندان و همسر جدیدش زندگی می‌کند. جین یک مادر مجرد است که آنقدر جوان است که در مواجههٔ اول همه فکر می‌کنند او بیبی سیتر پسرش است. جین از ماجراهایی غم انگیز بیرون آمده است و به این شهر کوچک آمده تا زندگی جدیدی را در کنار پسرش آغاز کند و از هیاهوی زندگی قبلی‌اش به دور باشد. سلست، زنی بسیار زیبا و مهربان است که در ظاهر زندگی کاملی دارد. شوهری خوش قیافه و ثروتمند، دو پسر بچه دوقلو و خانه‌ای زیبا. سلست در ظاهر هیچ چیزی در زندگی‌اش کم ندارد اما داستان فراتر از ظاهر زندگی این سه زن را روایت می‌کند. جنایتی در شهر اتفاق می‌افتد. روایت قضاوت‌های مردم دربارهٔ زنان داستان و زندگی آنها در کنار فلش بک‌هایی از زندگی آن‌ها رمان را به یک شاهکار خواندنی بدل کرده است. حتی اگر اقتباس سریالی این داستان را دیده‌اید، خواندن این کتاب هیجان انگیز و پر پیچ و خم را از دست ندهید.