علیاصغر حداد
از دیرباز پیوندهایی ناگسستنی بین فرهنگ دو کشور ایران و آلمان برقرار بوده است؛ یعنی حتی اگر فرضیهٔ پسرعمو بودن ایرانیان و آلمانیها به واسطهٔ نژاد آریایی هردو را کنار بگذاریم، باز هم آنقدری از نظر فرهنگ عامه و علیالخصوص فرهنگ ادبی، تقارنهایی وجود داشته که چند قرن پیش، گوته، هنرمند بزرگ آلمانی شیفتهٔ ادبیات ایران و اشعار حافظ شود و در باب ایران کتاب بنویسد یا در قرن پیشین میلادی، فیلسوف بزرگی همچون فریدریش نیچه، بزرگترین کتاب خود را با الهام از پیامبر اساطیری ایرانیان یعنی زرتشت بنویسد. اما این رویه، یک رویهٔ یکطرفه نیست و اتفاقاً ایرانیان هم به فرهنگ، هنر، فلسفه و علیالخصوص ادبیات آلمان توجه شایانی داشتهاند و با وجود اینکه زبان آلمانی، هیچگاه مانند زبان فرانسوی، لاتین و انگلیسی، بخش بزرگی از جهان را در بر نگرفته است، از دیربازِ قرن حاضر هجری شمسی، ما مترجمانی تخصصی برای برگردانی متون آلمانی داشتهایم. یکی از مترجمانی که تمام توجه و علاقهٔ خود را معطوف آثار ادبیات آلمان کرده است، کسی نیست جز علیاصغر حداد؛ مترجم باسابقه و مشهوری که برای شهرت خود نیازی به اعلام اینکه محمود حدادی پسردایی و مهدی سحابی نوهٔ عمهٔ او هستند ندارد! او در طول دوران طولانیمدت فعالیت مترجمی خود، به صورت حداکثری آثار آلمانی را ترجمه کرده و بیشتر تمرکز خود را هم بر داستانهای آلمانی گذاشته است.
آشنایی با علیاصغر حداد؛ مترجمی تخصصی
علیاصغر حداد، زادهٔ ۲۴ اسفند ۱۳۲۹، مترجم معاصر اهل قزوین است. او تا اواخر دوران تحصیلات دبیرستان را در شهر قزوین گذراند و سپس همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. او جزو مترجمان غیر آکادمیک ایران است و گرچه که در رشتههای مرتبط با زبان و ادبیات آلمانی یا مترجمی تحصیل نکرده است، تمام دوران کاریاش در فعالیت مترجمی خلاصه میشود. حداد بعد از مهاجرت به تهران به واسطهٔ علاقهمند نبودن به فضای خشک و بیروح تحصیلات آکادمیک از درس خواندن کناره گرفت و ترک تحصیل کرد. خود او در اینباره میگوید:
انبوه درسهای حفظکردنی، «زنگ انشا، تاریخ و جغرافیای» هیچ و پوچ باعث شد از درس و مدرسه زده شوم. به شعر و داستان سخت علاقهمند بودم، اشعار نیما را میخواندم، «افسانه» را از حفظ بودم، حافظ را خوب نمیفهمیدم، مولانا شور در دلم میانگیخت، جنگ و صلح تولستوی، ژان کریستف رومن رولان، خوشههای خشم جان اشتاینبک جهان رمان بهطور کل، مفری بود برای گریز از ملالت «درس و مدرسه».
او بعد از مدتی با سختی دوران دبیرستانش را به پایان رساند تا بتواند به کشور آلمان مهاجرت کند؛ جایی که توانست مدرک فوق لیسانس خود را در برلین غربی و در رشتهٔ جامعهشناسی با گرایش «کشورهای در حال توسعه» اخذ کند. او بعد از این تحصیلات به ایران بازگشت و فعالیت ادبی خود را با تدریس زبان آلمانی و ترجمهٔ متون ادبی شروع کرد. او از سال ۱۳۵۹ تاکنون به فعالیتهای ادبی متنوعی مشغول است.
کتابهای علیاصغر حداد
بیشتر آثار ترجمه شده توسط علیاصغر حداد به آثار فرانتس کافکا، پیتر هانکه و آرتور شنیتسلر، سه نویسندهٔ بزرگ آلمانی مربوطاند؛ تا جایی که تقریباً بهترین نسخهٔ برگردانی شده از اکثر آثار مهم این سه توسط حداد منتشر شدهاند. علاوه بر این دو نویسنده، نویسندگان بزرگ دیگری از آلمان، مانند هرمان هسه، گونتر گراس، توماسمان، آلفرد کوبین، فریدریش دورنمات و… هم ترجمهٔ باکیفیت متون خود به زبان فارسی را مدیون علیاصغر حداد هستند. از مهمترین آثاری که توسط علیاصغر حداد به فارسی ترجمه شدهاند میتوانیم به کتابهایی مانند «بازی در سپیده دم و رؤیا اثر آرتور شنیتسلر، اهانت به تماشاگر اثر پیتر هانکه، مسخ و داستانهای دیگر اثر فرانتس کافکا، مردهها جوان میمانند اثر آنا زگرس، مجموعهٔ نامرئی اثر فریدریش دورنمات، بودنبروکها: زوال یک خاندان اثر توماسمان» و کتابهایی از این دست اشاره داشته باشیم.