سروش حبیبی
زبان نامحرم نباشد جای پیغام سروش
سروش حبیبی، مترجم معاصر ایرانی در سال ۱۳۱۲ هجری شمسی به دنیا آمد. او تازه پس از چلچلی خود در دههٔ پنجاه و بعد از بازنشستگی از وزارت پست و تلگراف و تلفن به فکر ترجمه افتاد. فعالیت او در زمینهٔ ترجمه از همکاری منظم با مجلهٔ سخن آغاز شد و حبیبی در ابتدا با سمت سرویراستار به کار مشغول شد و به ویراستاری چند کتاب دانشگاهی از جمله فیزیک دانشگاهی پرداخت. گرچه که او سریعا تغییر مسیر داد و بیشتر آثاری که حبیبی ترجمه کرده است در حوزهٔ داستانی تقسیمبندی میشوند.
او از دههٔ پنجاه تاکنون پلی برای محرم کردن آثار آلمانی، انگلیسی، روسی و فرانسوی به فارسی بوده است و علاوه بر آثاری که اولین بار به دست او ترجمه شدهاند، بسیاری از آثار با وجود داشتن ترجمهٔ قبلی، تازه وقتی توسط او بازترجمه شدهاند به کمال زیبایی شناسی در زبان مقصد رسیدهاند. استقبال مخاطب از ترجمههای او در کتابهایی با چند ترجمه، موید این مطلب است.
چرا حبیبی، محبوب است؟
اهمیت آثار حبیبی به عنوان یک مترجم را در دو نکتهٔ کلی میتوان خلاصه کرد:
اول اینکه او سراغ بسیاری از نویسندگانی رفته که بین فارسیزبانان ناشناخته بودهاند، پس میتوان گفت طرحی نو درانداخته و باعث شده تا دریچهای به روی مخاطب ایرانی باز شود و سلیقهٔ روح کتابخوانان، با آثار وسیعتری ارضا شود.
و دوم اینکه حبیبی با تسلط کاملش بر چهار زبان مهم و زندهٔ دنیا، جدای از اینکه توانسته گسترهٔ وسیعی از آثار را به فارسی برگرداند تقریبا تمام آثارش را از زبان مبدأ ترجمه کرده است و مانند آثار بسیاری از مترجمان، وقتی اثر حبیبی را میخوانیم با اثری ثانویه یا حتی دست چندمی رو بهرو نیستیم. این ترجمه از زبان اورژینال، خود باعث سلیس بودن بیشتر متن، امانتداری کامل و ضربه نخوردن به اصطلاحات و مضامین جزئی کتاب است.
کتابشناسی حبیبی
اگر مخاطب جدی باشید نام سروش حبیبی را بر کتابهای داستایوفسکی و اگر به فلسفه علاقهمند باشید او را همراه همیشگی هرمان هسه خواهید یافت اما حبیبی روی آثار نویسندگان بزرگ دیگری هم کار کرده است.
آثاری مانند دایی وانیا و بیابان از آنتوان چخوف، چند اثر از لئو تولستوی مانند جنگ و صلح، آنا کارنینا و پدر سرگی و صدالبته شبهای روشن، ابله، شیاطین و قمارباز از فئودور داستایوفسکی مهمترین آثار ترجمهٔ او از مبدا زبان روسی هستند.
او ژرمینال اثر امیل زولا، گلهای معرفت اثر اریک امانوئل اشمیت، زمین انسانها اثر آنتوان دو سنت اگزوپری، خداحافظ گاری کوپر و سگ سفید آثار رومن گاری و آثار دیگری را از زبان فرانسوی ترجمه کرده است.
از ترجمههای انگلیسی او میتوانیم موشها و آدمها اثر جان اشتاینبک، برج بابل اثر الیاس کانتی، اربابها اثر ماریانو آزوئلا و روزنامهٔ مقاومت اثر میکیس تئودوراکیس را نام ببریم.
همچنین علاوه بر آثار مشهور هرمان هسه مانند نارتسیس و گلدموند، سیدارتها، داستان دوست من و سفر شرق، او آثاری چون زنگبار یا دلیل آخر اثر آلفرد آندرش و طبل حلبی اثر گونتر گراس را از زبان آلمانی به فارسی برگردانده است.
اغلب ترجمههای او توسط ناشران معتبری مانند چشمه، نیلوفر، ماهی و علمیفرهنگی به بازار کتاب راه پیدا کردهاند.